شهرها سیستمهای پیچیدهای هستند و یکی از شریانهای مشهود آنها ترافیک است. چالشهای عبور و مرور در شهرها عبارتاند از ظرفیت راهها، رشد شهرنشینی، کیفیت هوا و تغییرات آبو هوایی.
ظرفیت خیابانهای شهرهای بزرگ دنیا مانند ملبورن و سیدنی برای عبور و مرور تکمیل شده و حتی در ساعات پرترافیک این راهها بیش از توان خود ترافیک را تجربه میکنند. در این میان، هیچ فضایی برای برآوردن بیشتر نیازهای حمل و نقل رشد جمعیت 50 تا 100 درصدی وجود ندارد.
شهرها به تغییرات فوری در این زمینه نیاز دارند اما تغییردادن ناگهانی یک سیستم پیچیده حتی با در اختیارداشتن بهترین هدفها، میتواند دارای نتایج مناسب در یک مکان و پیامدهای ناخواسته در جای دیگر شود بنابراین فرآیند تکامل میتواند رویکرد بهتری باشد.
هماکنون و با ظهور خودروهای بدون سرنشین، امید زیادی به تغییر در عبور و مرور و وضعیت ترافیک به وجود آمده اما باید این نکته را مد نظر قرار داد که این شیوه به تنهایی قادر به کاهشدادن تعداد خودروهای موجود در جادهها نیست بلکه نتیجه عکسی خواهد داشت؛ عامل اصل مشکل ترافیک مالکیت خودروی شخصی و استفاده ناکارآمد از آن است.
خودروها اغلب خالی هستند و از آنها استفاده بهینهای نمیشود بنابراین ایجاد تغییر در عبور و مرور و ترافیک با خودروهای بدون راننده حل نمیشود زیرا معضل ترافیک چندین جنبه دارد.
سیستمها و ابزار دیگری مانند سیستم حمل و نقل انبوه سریع، "حمل و نقل آخرین مایل" (Last Mile Transit) و شکلهای فعال حمل و نقل برای حل این مشکل لازم است.
طراحی و انسجام این شیوهها نیازمند برنامهریزی، وضع مقررات، وجود سیستم خودکار، کنترل ایمنی، پلیس، استفاده هوشمند از زمین و فضا برای طراحی شهری، پشتیبانی از زیرساختها، فناوریهای از لحاظ انرژی کارآمد و پلتفرمهای آیتی متصل به یکدیگر است.
یکی از راهکارهای کلیدی برای کاهش استفاده از خودروهای شخصی در راهها، داشتن یک سیستم حمل و نقل مشترک است. همچنین خودروهای مشترک، سفرهای مشترک و فضاهای پارک مشترک، وضعیت ترافیک را بهبود خواهد بخشید.
انسجام و یکپارچگی هوشمند سفرهای مختلف نیز راهکار دیگری است و این امر با اتصال اتوبوسها و قطارها و فروش بلیط چندمدله امکانپذیر است. با این حال، این تلاشهای کوچک کافی نیستند و تلاش برای داشتن یک کارت منفرد هوشمند برای تمامی شکلهای عبور و مرور، نمونهای از یک فرآیند کارآمد در این زمینه است.
حتی پس از ورود خودروهای بدون راننده به جادهها، یک بخش مهم ترافیک، حمل و نقل عمومی و انبوه است و حمل و نقل آخرین مایل بخشی از ماجراست. این سرویس میتواند به شکل یک اتوبوس همواره آماده در دسترس، در نواحی اطراف ایستگاهها و همچنین وجود پارکینگهای پیشرفته دوچرخه و دسترس به آنها باشد.
در ایالات متحده، شرکت Lyft دریافته حمل و نقل و ترانزیت، بخش عظیمی از درخواستهای کاربران است و به تازگی وارد شراکت با شرکتهای حمل و نقل شده است. در این مرحله، مسافران میتوانند وارد وبسایت Lyft شوند و تمامی فرآیند سفرشان را در این وبسایت طراحی کنند.
در نواحی دارای تقاضای سفر کمتر، خدمات تقاضامحور باید جایگزین خدمات اتوبوس ثابت دارای کاربرد پایین شوند. مسیر و زمان ثابت نیستند و توسط نیازهای مسافران تعیین میشوند و خدمات تقاضامحور بسته به مسیر مسافران انعطافپذیری بیشتری دارد.
خدمات تلهباس که در شرق ملبورن عمل میکند، مسافران را دم در منازلشان سوار و آنها را در آن جا پیاده کرده و نیازی به پیادهروی به ایستگاه اتوبوس نیست.
اتوبوسهای دارای برنامه انعطافپذیر در امریکا نیز محبوبیت کسب کردهاند و شرکت Bridj در بوستون از دادههای ترافیکی و اطلاعات محلی و محیطی مسافران برای تعیین جداول زمانی و مسیرهای هفتگی استفاده میکند. برای تعدادی از مسافران، این خدمات در مقایسه با استفاده از حمل و نقل عمومی سفر مناسبتر و قابلاعتمادتری فراهم میکند.
حوزه نوآوری دیگر در زمینه ترافیک، تحویل غذا و سایر کالاها به کاربران است. یک شرکت استرالیایی به نام سویفت، برای خدمات به موقع در امریکا جلب توجه کرده است. خدمات تحویل میتوانند جایگزین سفر با خودرو شوند با این حال، این خدمات در رفتار مردم تغییر ایجاد خواهد کرد.
شهرها با مردم معنا پیدا میکنند و چنین تغییر رفتارهایی با حذف انگیزهها برای برنامهریزی جهت پیادهروی، بر جو آنها تاثیر خواهند گذاشت. حمل و نقل کارآمد شامل اتصال مردم و مکانهاست و ایجاد یک سیستم متصل و یکپارچه، ترکیب شیوههای حملو نقل و انسجام شیوههای سنتی و نوین را میطلبد.
منبع: مجمع جهانی اقتصاد
مترجم: شه تاو ناصری
No tags for this post.