اساسیترین راهکارهای دستیابی به دستاوردهای بزرگ
برای مثال بارز و مهم کنسرسیوم در پروژههای فضایی، میتوان به برنامه آپولو یا برنامه سفر به ماه، اشاره کرد. در آن زمان ایالات متحده با تشکیل کنسرسیوم بین چهار شرکت بزرگ بوئینگ، راکتداین، مکدانل داگلاس و نورث آمریکن برنامه سفر به ماه را اجرا کرد. از این دست نمونهها در تاریخچه فعالیتهای فضایی کشورهای پیشرو به وفور یافت میشود که در برخی از این کنسرسیومها چند کشور مختلف یک برنامه واحد را دنبال میکردند. همانند پروژه پرتاب از سکو یا پلتفرم دریایی برای تزریق ماهواره به مدارهای زمین آهنگ که بین چهار کشور آمریکا (وظیفه یکپارچهسازی المانهای ماموریت)، نروژ (پلتفرم یا سکوی پرتاب)، روسیه (بلوک انتقال مداری) و اکراین (ماهوارهبر زنیت). حال اگر برگردیم به پیشنهاد رئیس محترم جمهور میبینیم که این پیشنهاد یکی از اساسیترین راهکارهای دستیابی به دستاوردهای بزرگ فضایی محسوب میشود. این بدان معناست که بایستی در حوزه فضا تعداد کمی سبد برنامه فضایی تعریف کرد که این سبدها حاوی برنامههای اولویتدار فضایی کشور باشند و هر برنامه خود نیز دارای چندین پروژه برای پاسخ به نیازهای فضایی کشور را در بر میگیرد. که هریک از پروژهها را میتوان با تشکیل کنسرسیوم اجرا و در یک مرکز بالادستی یکپارچهسازی کرد. این نگاه در توسعه صنعت فضایی سبب ایجاد رشد هماهنگ و یکسان المانهای مختلف فضایی (ماهواره، ماهوارهبر و سکوی پرتاب) میشود. یعنی ماهوارهای در کشور ساخته نمیشود که هیچ ماهوارهبری توان حمل آن و تزریق به مدار را نداشته باشد و یا ماهوارهبری ساخته نمیشود که هیچ سکوی پرتابی برای آن وجود نداشته باشد!
صنایع فضایی کشور وزارت دفاع، سازمان فضایی، دانشگاهها و شرکتهای دانشبنیان (دولتی و خصوصی) را شامل میشود که سازمان فضایی در تصمیمگیریهای اخیر از نهاد ریاست جمهوری منتزع و به وزارت ارتباطات ملحق شد. با توجه به این تصمیم، دستور تاسیس مرکز ملی فضایی در ذیل معاونت علمی توسط رئیس جمهور ابلاغ شد که در این مرکز اهداف کلان، سیاستگذاری و ایفای نقش حاکمیتی در بخشهای مختلف فضایی کشور دنبال میشود. این مرکز در سیاستگذاریهای آتی صنعت فضایی کشور نقش بسیار کلیدی را بازی میکند. به عبارتی راهبرد فضایی کشور در قالب سبدهای برنامه براساس ماموریتهای صنایع مختلف، دانشگاهها و شرکتهای دانشبنیان به آنها واگذار و نهاد یکپارچهسازی هر پروژه معرفی میشود. بنابراین کنسرسیوم در دانشگاهها بایستی توسط یک نهاد بالا دستی صورت پذیرد تا اولا برنامه از صفر تا صد محقق شود ثانیا از موازیکاری دانشگاهها و فعالان مختلف صنعت فضایی جلوگیری شود.
نحوه گزینش توانمندی و قابلیت دانشگاهها در ورود به کنسرسیوم فضایی
موضوعی که چند سالی است وزارت علوم به آن پرداخته است بحث قطببندی دانشگاههاست. این قطببندیها تحت چارچوب استانداردی توسط وزارت علوم براساس تخصص و دستاوردهای اعضای هیات علمی هر گروه صورت میپذیرد. این روش به گزینههای انتخابی برای شرکت در کنسرسیوم و تخصصی کردن فعالیتهای فضایی در دانشگاهها کمک میکند. که البته بعضی از این قطببندیها، محدوده وسیعی از فعالیتهای فضایی را پوشش میدهد که با توجه به شاخههای تخصصی محمولههای ماهوارهها (محموله مخابراتی، ناوبری و سنجش از دور)، میتوان قطبهای تخصصیتر را پیشنهاد کرد. ولی این قطببندی به تنهایی برای ورود به کنسرسیومهای کلان فضایی کافی نیست چرا که بسیاری از پروژههای فضایی نیازمند پرورش و جذب نیروی انسانی متخصص است و در صورتی که خط مشی و سیاستگذاریهای آتی فضایی کشور همراستا با کنسرسیوم فضایی نباشد یا به عبارتی تصمیمگیریها ثبات نداشته باشد، هزینههای صرف شده برای جذب و پرورش نیروی انسانی هدر خواهد رفت. و همینطور در صورت شروع احتمالی مجدد اینگونه پروژهها در یک بازه تاخیر چند ساله، به دلیل پراکنده شدن نیروی انسانی متخصص قبلی، زمان تربیت نیروی انسانی مجدد قابل توجه خواهد بود. بنابراین تنها در صورتیکه پروژههای فضایی ادامهدار و دارای ثبات باشند، مشارکت دانشگاهها در کنسرسیوم کلان فضایی توصیه میشود. البته فراموش نشود که دانشگاهها در حالت بیطرف و بدون تعصب به برنامه فضایی خاصی، بسیار در تدوین راهبرد فضایی با توجه به نیازها و اولویتهای جدید کشور میتوانند موثر باشند. همچنین دانشگاهها در تحقیقات علوم اکتشافات فضایی که دارای شاخههای مختلف اعم از شناخت زمین و اتمسفر آن (برای پیشبینی زلزله، ریزگردها و..)، هواشناسی (برای بهبود وضع کشاورزی، کویرزدایی و …) و شناخت منظومه شمسی و … میتوانند نقش مهمی را ایفا کنند که در حال حاضر در کشور در این حوزه احساس نیاز جدی میشود ولی در سالهای اخیر توجه کمتری به آن شده است. پرداختن دانشگاهها به این موضوعات زیربنایی فضایی که از آن به مطالعات شناختی یاد میشود، میتواند سبب سیاستگذاریهای درست و بلند مدت در تدوین راهبرد فضایی کشور شود. دستیابی به سیاستگذاری درست بلند مدت یعنی توسعه پایدار در صنعت فضایی کشور، یعنی توسعه صنعت فضایی برای رفع مشکلات و نیازهای کشور (مشکلاتی نظیر ریزگردها، خشکسالی و کشاورزی و…). رسیدن به این نقطه یعنی دانشگاهها میتوانند با اطمینان بهتری به کنسرسیومهای کلان فضایی ورود کنند.
وظیفه دانشگاهها در پیشبرد اهداف فضایی کشور
سازمان فضایی ایران در سالهای 85-86، طراحی، ساخت و تست چند ماهواره سنجش از دور را به دانشگاههای داخلی سپرد. در این برونسپاریها چند نکته حایز اهمیت است.
تمامی ماهوارهها سنجش از دور بودند و در برخی موارد زمان آماده شدن ماهوارهبر برای تزریق آن به مدار حداقل دو سال بعد آمادگی ماهواره بود. همچنین عدم وجود مرکزی برای حمایت از نیروی انسانی متخصص و پراکنده شدن آنها و عدم تداوم پروژههای ماهوارهای از نکات قابل توجه بود. از طرفی در همین زمان صنایع دیگری که ماموریت اصلی آنها ساخت ماهواره بود نیز برای توسعه گام به گام مشغول طراحی، ساخت و تست ماهواره با ماموریتهای مشابه بودند که موازیکاری دانشگاهها با صنایع فضایی را به دنبال داشت. تمامی این مشکلات از عدم راهبرد صحیح و مشخص در توسعه المانهای فضایی نشات میگیرد.
برای بیان ارتباط صنعت و دانشگاه در کشورهای پیشرفته، بایستی پارامتر سطح آمادگی فناوری را تعریف کرد. هر المان فضایی از شروع طراحی تا پرواز موفق، دارای سطح آمادگی فناوری بین 1 تا 9 است، (به این ترتیب که سطح آمادگی فناوری فاز طراحی دقیق برابر 2، نمونه آزمایشگاهی برابر 4، مهندسی برابر 5، پیشپروازی برابر 7 و پرواز فضایی موفق (المان با کیفیت فضایی) برابر 9 است. بنابراین در کشورهای پیشرفته، ارتباط دانشگاهها با صنعت توسعه فناوریهای جدید فضایی تا سطح آمادگی 4 است و توسعههای بعدی به صنایع مرتبط واگذار میشود. حال سوالی که به ذهن متبادر میشود اینست که چرا دانشگاههای خارجی ماهوارههای دانشجویی میسازند؟ پاسخ این است که این ماهوارهها دارای همان سطح آمادگی فناوری 4 هستند. یعنی ماهوارههای دانشجویی از قطعات تجاری (نه با کیفیت فضایی) ساخته شدهاند و ماهوارههای صنعتی آنها در سطحی بسیار بالاتر از نظر آمادگی فناوری ساخته میشوند، نه به صورت تقریبا نزدیک به موازیکاری با ماهوارههای دانشگاهی! حتی در بسیار از کشورهای پیشرفته صنعتی، دانشگاهها به تربیت نیروی انسانی در تخصصهای بسیار خاص میپردازند، مثلا در کشور روسیه فارغالتحصیلانی وجود دارند که تخصص آنها عملگرهای هیدرولیک با کاربرد خاص صنعتی است. در حالیکه در کشور ما، فارغالتحصیلان مثلا رشته مهندسی مکانیک، کلیه دروس هیدرولیک، پنوماتیک، ترمودینامیک، و… را گذراندهاند و براساس نیاز صنایع مختلف بخش کمی از یافتههای هر یک از فارغالتحصیلان مورد استفاده قرار میگیرد.
کاملا واضح است که اولین وظیفه دانشگاهها تامین نیروی انسانی کارآمد برای صنایع است و اهداف ثانویه دانشگاهها انجام فعالیتهای پژوهشی، ارتقای سطح آمادگی فناوری و توسعه زیرساختها که همگی براساس نیازهای صنایع فضایی بایستی صورت پذیرد، است. ولی در خصوص وظیفه ساخت و تولید، دانشگاهها با ساختار جدید میتوانند ایفای نقش نمایند یعنی با تاسیس پژوهشکدههای نوع سوم و یا شرکتهای دانشبنیان وابسته. در این ساختار، دانشگاهها وظایف اصلی خود را بدون کم و کاست انجام و در زمینههای محصولات صنعتی نیز میتوانند ورود کنند.
مجری کنسرسیوم یک نهاد بالادستی باشد
اجرای کنسرسیوم توسط نهاد بالا دستی صورت میپذیرد که در حال حاضر این نهاد مرکز ملی فضایی است. در این مرکز بایستی راهبرد صنعت فضایی کشور در قالب سبد برنامههای فضایی تدوین شود. بنابراین کنسرسیوم اولیه بین دانشگاهها مطالعات شناختی و امکان سنجی برنامهها برای تدوین راهبرد درست و بیطرفانه و منطبق بر نیازهای کشور است (یعنی اصل توسعه پایدار). معمولا برنامهریزی و زمانبندی سبد برنامههای فضایی در بازه زمانی 10 تا 15 سال انجام میشود که این زمان تحقیق، توسعه و ساخت و تست را نیز شامل میشود. بنابراین توسعه، ساخت و تست محصولات فضایی بیش از مدت زمان یک دولت است و کوتاهتر کردن آن کان لم یکن تلقی میشود. از طرفی در جهان فعالیتهای فضایی در یک یا چند کشور یک برنامه با چند زیر پروژه که همگی هدف خاصی را دارند، دنبال میشود. با این کار از هدر رفتن منابع نیروی انسانی متخصص و مالی جلوگیری میشود. چرا که سرمایههای مالی و نیروی انسانی متخصص در هر کشوری محدود و شروع پروژههای جدید در هر صنعتی سبب شکست پروژههای قبلی در حال بهرهبرداری میشود. بنابراین با یک مقدار منابع مشخص نمیشود اقدام به ساخت ماهواره ژئو (زمینآهنگ) برای جلوگیری از دست رفتن نقاط مداری، اقدام به رفتن به کره ماه و.. کرد! در شرایط حساس کنونی، الویت داشتن ماهوارههای مناسب برای کاربریهای مخابراتی، تلویزیونی، تصویربرداری زمین و ناوبری و همینطور ماهوارهبر مناسب برای پرتاب ماهوارهها و تزریق به مدارهای مطلوب برکسی پوشیده نیست. بنابراین برای مثال اگر اولویت اول را سبد برنامه تزریق ماهواره مخابراتی به مدار ژئو معرفی کنیم این سبد برنامه خود دارای برنامههای ماهواره، ماهوارهبر، بلوک انتقال مداری، ایستگاههای گیرنده و فرستنده زمینی و سکوی پرتاب حامل را شامل میشود. بنابراین کنسرسیوم اولیه میتواند توسط آزمایشگاههای تحقیقات فضایی دانشگاههای مرتبط با برنامههای فوق برای امکانسنجی و فناوریهایی که بایستی اکتساب شود، صورت پذیرد. کنسرسیوم ثانویه توسعه فناوریهای مورد نیاز استخراج شده در کنسرسیوم اولیه تا ساخت نمونه آزمایشگاهی در دانشگاههاست. و کنسرسیوم نهایی در صنایع مرتبط برای تبدیل نمونههای آزمایشگاهی به نمونههای پروازی و فضایی انجام میشود. البته اجرای این کنسرسیومها در قالب اصول خاصی بایستی صورت پذیرد که در اینجا مجال پرداختن به آن نیست.
نقش پژوهشگاه هوافضا چیست؟
پژوهشگاه هوافضای وزارت علوم یکی از مصداقهای بسیار خوب برای اجرای فعالیتهای پژوهشی، زیرساختها، توسعه فناوری و ساخت و تولید مرتبط با برنامههای فضایی به صورت کنسرسیوم است. اصلا رسالت تاسیس پژوهشگاهها ارائه فعالیتهای فوق در کنار صنایع است. دستاوردهای پژوهشگاه هوافضا بارها در عرصه توسعه محصولات فضایی درخشیده است. بنابراین سر ریز تجربیات بدست آمده از پروژههای انجام شده قبلی توسط اعضای هیات علمی و کارشناسان این پژوهشگاه میتواند هم در ماموریت قبلی خود و هم در کنسرسیومهای فضایی بسیار مفید باشد. با توجه به تنوع این دستاوردها، پژوهشگاه هوافضا در تمامی المانهای ماهواره (زیرسیستمها) به واسطه وجه مشترک آن با فضاپیماها، بلوک انتقال مداری، ماهوارهبر، ایستگاههای زمینی و به ویژه علوم اکتشافات فضایی میتوانند در کنسرسیوم برنامههای فضایی مشارکت و تجربیات و دستاوردهای قبلی خود را عرضه کند. بنابراین امید است نهادهای سیاستگذار از اینگونه هستههای تخصصی کوچک و چابک حمایت و از پتانسیل آنها به عنوان بازوی توسعه فناوری فضایی در کشور استفاده کنند.
دکتر حسن ناصح، عضو هیات علمی پژوهشگاه هوافضا
No tags for this post.