تفاوت‌های پژوهش در پژوهشگاه و دانشگاه

یکی از اهداف مهم جذب دانشجویان تحصیلات تکمیلی در پژوهشگاه‌ها، آموزش مبتنی بر پژوهش و فراهم‌سازی شرایط بهتر تحقیق و پژوهش برای دانشجویان و استادان و تربیت نیروهای متخصص پژوهشگر در راستای ایفای نقش مهم پژوهشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی در رشد و توسعه علمی کشور بوده است.

اکنون با گذشت سالها از تصویب و اجرای آیین‌نامه جذب دانشجویان پژوهش‌محور در پژوهشگاه ها، شاید یکی از سوالات مطرح، تفاوت پژوهش در پژوهشگاه با پژوهش در دانشگاه باشد و این که اساسا آیا پژوهشگاه نیز به دانشجویان تحصیلات تکمیلی نیاز دارد؟ یا پژوهشگاه می‌تواند در کنار پژوهش، خدمات آموزشی ارائه کند؟

در همین زمینه خبرنگار علمی ایسنا گفت‌وگویی با دکتر محسن کمالیان، استاد تمام پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله، فارغ‌التحصیل دانشگاه تهران که نزدیک به ربع قرن در این پژوهشگاه و در حوزه‌ ژئوتکنیک لرزه‌ای، به پژوهش مشغول است، انجام داده است. وی عضو هیأت امنای این پژوهشگاه، عضو هیأت ممیزه‌ مشترک پژوهشگاه‌های زلزله، دانش‌های بنیادی و اقیانوس‌شناسی است که همچنین مسؤولیت سردبیری فصلنامه‌ علمی پژوهشی «علوم و مهندسی زلزله» را بر عهده دارد.

پژوهش در پژوهشگاه با پژوهش در دانشگاه چه تفاوتی دارد؟

سؤال خیلی مهمی را مطرح کردید. ببینید! پژوهش در پژوهشگاه به صورت مأموریت‌گرا و منسجم انجام می‌شود. هر پژوهشگاه مأموریتی دارد که پاسخ‌گویی به سؤالات تخصصی جامعه در حوزه‌ای خاص است. روش پژوهشگاه برای یافتن پاسخ‌های علمی و اصولی به این سؤالات تخصصی، پژوهش است. پس پژوهش در پژوهشگاه تنها و تنها در راستای مأموریتی خاص انجام می‌شود که پاسخ‌گویی به سؤالات تخصصی در حوزه‌ای خاص است. دقیقاً به همین سبب، پژوهش در پژوهشگاه شکلی منسجم دارد. عضو هیأت علمی پژوهشگاه متناسب با مأموریت سازمان و حوزه‌ تخصصی خود، یکی دو محور پژوهشی انتخاب می‌کند و سال‌ها به شکلی پیوسته، متمرکز و منسجم اطراف این محورها کار می‌کند. پروژه‌های پژوهشی که عضو هیأت علمی پژوهشگاه تعریف می‌کند، همچنین مقالاتی که از پروژه‌های پژوهشی او منتج می‌شود، به لحاظ موضوع، منسجم و همگی اطراف همان چند محور معدود پژوهشی است .

یعنی دانشجویان تحصیلات تکمیلی نمی‌توانند در پژوهشگاه به استاد راهنمای خود برای رساله، موضوع پیشنهاد کنند؟

به هیچ وجه. دانشجویان تحصیلات تکمیلی اصولاً بر مبنای نیاز پژوهشی اعضاء هیأت علمی پژوهشگاه است که انتخاب می‌شوند. مثلاً دانشجویان مقطع دکتری که وارد پژوهشگاه می‌شوند، از همان روز اول، استاد راهنما و موضوع کار رساله‌ آنها مشخص است.

در مورد انسجام پژوهشی در پژوهشگاه توضیح بیشتری دهید

این انسجام پژوهشی نه تنها در سطح فعالیت تک‌تک اعضاء هیأت علمی ، که در سطح کلان پژوهشگاه نیز مطرح است. بدین معنا که پروژه‌ی پژوهشی عضو هیأت علمی پژوهشگاه معمولاً بخشی از یک طرح کلان پژوهشی چندساله است که پروژه‌های پژوهشی دیگری را نیز در بردارد. مجریان این پروژه‌ها، ممکن است اعضایی دیگر از هیأت علمی پژوهشگاه باشند که حتی در گروه‌های پژوهشی و چه‌بسا در پژوهشکده‌های دیگر عضویت دارند. یعنی پژوهشگاه‌ برای پاسخ‌گویی علمی و اصولی به سؤالات تخصصی جامعه، طرح‌های کلان پژوهشی چندساله‌ای تعریف می‌کند که در چارچوب آنها، اعضاء هیأت علمی به شکلی گروهی و منسجم کنار هم قرار می‌گیرند و هر کدام متناسب با تخصص خود، گوشه‌ای از پژوهش را انجام می‌دهند؛ می‌خواهم بگویم که در پژوهشگاه نه‌تنها پژوهش هر عضو هیأت علمی حتماً شکلی منسجم دارد، بلکه میان پژوهش مجموعه‌ی اعضاء هیأت علمی نیز نوعی انسجام برقرار است.

آیا در دانشگاه چنین نیست؟خیر. در دانشگاه پژوهش وضعیتی دیگر دارد. پژوهش در دانشگاه مأموریت‌گرا نیست. چون دانشگاه مأموریت پاسخ‌گویی به سؤالات تخصصی حوزه‌ خاصی را عهده‌دار نیست. دانشگاه مأموریت مهم دیگری دارد که تربیت نیروی متخصص در حوزه‌های مختلف است. بنابراین اعضاء هیأت علمی دانشگاه کاملاً آزاد هستند تا اطراف هر موضوعی که در راستای حوزه‌ تخصصی آنها است، پژوهش کنند. پژوهشِ عضو هیأت علمی دانشگاه معمولاً به یکی دو محور پژوهشی محدود نیست و گستره‌ موضوعات پژوهشی او معمولاً بسیار وسیع‌تر از عضو هیأت علمی پژوهشگاه است. حتی دانشجویان تحصیلات تکمیلی این امکان را دارند که به استاد راهنمای خود، موضوع پژوهش رساله‌ کارشناسی ارشد یا دکترا را پیشنهاد کنند. نتیجه آن می‌شود ‌که در دانشگاه نسبت به پژوهشگاه، پژوهش عضو هیئت علمی معمولاً انسجام بسیار کمتری دارد. میان فعالیت‌های پژوهشی اعضاء هیأت علمی دانشگاه نیز بر همین اساس، انسجام و هماهنگی بسیار کمتری موجود است. البته این به هیچ وجه نقص محسوب نمی‌شود. اقتضاء مأموریت دانشگاه چنین است. طبیعتاً اینهایی که گفتم، قاعده است. استثنائاتی هم البته همواره وجود دارد.

پروژه‌های پژوهشی در پژوهشگاه‌ها مستقیماً توسط اعضای هیأت علمی انجام می‌شود، یا توسط دانشجویان تحصیلات تکمیلی؟

ببینید؛ هر عضو هیأت علمی پژوهشگاه معمولاً برخی پروژه‌های پژوهشی را خود منفرداً اجرا می‌کند، بعضی را نیز در قالب کار گروهی و با کمک دستیار. وجود دستیاران پرتوان پژوهشی در کنار عضو هیأت علمی، امری متعارف در سراسر جهان و واقعاً نیز یک ضرورت است .

چرا به نظر شما وجود دستیاران تا این حد ضروری است؟

چون به عضو هیأت علمی امکان می‌دهد تا در کنار اجرای مستقیم چند پروژه‌ی پژوهشی، تعدادی پروژه‌ پژوهشی دیگر را نیز به طور هم‌زمان هدایت کند. استفاده‌ بهینه از انرژی و ظرفیت عضو هیأت علمی، به نوبه‌ خود سرعت پاسخ‌گویی به نیازهای تخصصی کشور و همچنین سرعت تولید دانش را مضاعف می‌کند. طبیعتاً این به نفع کشور است. در همه‌ی نقاط دنیا نیز همین کار را می‌کنند. عضو هیأت علمی بر اساس دانش و تجربه و خلاقیت خود ایده‌پردازی می‌کند و دستیاران پژوهشی او، با برنامه‌ریزی و هدایت استاد، ایده‌های او را می‌شکافند.

 

 

دکتر محسن کمالیان، استاد پژوهشگاه زلزله‌شناسی

 

این دستیاران، آیا کارشناس هستند یا دانشجوی تحصیلات تکمیلی؟

طبیعتاً به چند دلیل بهتر است که این دستیاران پژوهشی، دانشجوی تحصیلات تکمیلی باشند تا کارمندِ کارشناس. اولاً، دانشجو، جوان است و پر انگیزه. انرژی و نشاط جوانی دارد همراه با انگیزه‌ای قوی برای پیشرفت، که خلاقیت، پشتکار، سرعتِ پاسخ‌گویی به نیازهای تخصصی کشور و نیز سرعتِ تولید دانش را افزایش می‌دهد. کارمندِ کارشناس اما متناسب با افزایش عمر، انرژی، نشاط و انگیزه‌ی پژوهشی‌اش قهراً کاهش می‌یابد. این نقیصه موجب می‌شود تا خلاقیت، پشتکار، سرعت پاسخ‌گویی به نیازهای تخصصی کشور و سرعت تولید دانش تقلیل یابد. ثانیاً، دانشجو پس از چند سال کار علمی پژوهشی، فارغ‌التحصیل و یک متخصص جدید به جمع نیروهای متخصص کشور اضافه می‌شود. کارمندِ کارشناس اما تنها خود تجربه کسب می‌کند و در فرایند پژوهش، نیروی متخصصِ جدید تربیت نمی‌شود. ثالثاً، استخدام کارمند کارشناس، تا پایان بازنشستگی او، طبیعتاً برای دولت بار مالی جدی دارد. دانشجو اما برای دولت چنین بار مالی ندارد .

برخی مسؤولان اعتقاد دارند که پژوهشگاه نباید کار آموزشی کند و آموزش باید منحصر در دانشگاه باشد. نظر شما چیست؟

دانشجویان تحصیلات تکمیلی که قرار است در پژوهشگاه روی موضوعی پژوهش کنند، طبیعتاً نیازمند آن هستند تا قبل از آغاز پژوهش، برخی درس‌های تخصصی پیش‌نیاز را بگذرانند. خب؛ استاد راهنما و اعضاء هیأت علمی پژوهشگاه که سال‌هاست اطراف موضوع و محور مورد نظر، پژوهش و مرزهای دانش را جابجا کرده‌ و می‌کنند، آیا تردیدی هست که در آن حوزه‌ی تخصصی، مسلط، به روز و صلاحیت کامل تدریس را دارا هستند؟ آیا تردیدی هست که صلاحیت اعضاء هیئت علمی پژوهشگاه برای تدریس دروسی که در اطراف آن مقالات متعددی را منتشر و تولید دانش کرده‌اند، اگر از اعضاء هیئت علمی دانشگاه بیشتر نباشد، قطعاً کم‌تر نیست؟ بنابر این استدلال ما اعتقاد داریم که ستاندن مسؤولیت آموزش دروس تخصصی از پژوهشگاه و منحصر کردن آن در دانشگاه، توجیه منطقی ندارد و خدمت به پژوهش و دانشجو و نظام علمی کشور نیست. دقیقاً به همین دلیل است که مرتب مشاهده می‌کنیم، در بسیاری از دروس تخصصی که پژوهشگاه‌ها ارائه می‌کنند، دانشجویان دانشگاه‌ها نیز به عنوان میهمان شرکت می‌کنند. همچنین به همین دلیل است که همه ساله، بسیاری از اعضاء هیأت علمی پژوهشگاه‌ها، برای تدریس پاره‌ای دروس تخصصی به دانشگاه‌ها دعوت می‌شوند …

شاید بتوانیم چنین بگوییم که دانشگاه و پژوهشگاه به نوعی مکمل هم هستند

دقیقاً همین طور است. دانشگاه و پژوهشگاه دو رکن رکین نظام علمی کشور هستند با مأموریت‌های متفاوت. مأموریت دانشگاه تربیت نیروی متخصص است و مأموریت پژوهشگاه، پاسخ‌گویی به سؤالات تخصصی جامعه در حوزه‌ای خاص. این تفاوت در مأموریت ایجاب می‌کند که پژوهش در پژوهشگاه مأموریت‌گرا و منسجم باشد، در دانشگاه اما چنین محدودیتی نیابد. هم دانشگاه و هم پژوهشگاه، هر دو به دانشجوی تحصیلات تکمیلی نیاز دارند و هر دو نیز باید کار آموزشی کنند. واگذاری مسؤولیت آموزش دروس تخصصی دانشجویان تحصیلات تکمیلی پژوهشگاه به دانشگاه همان اندازه خطاست، که واگذاری مسؤولیت هدایت رساله‌های مقطع تحصیلات تکمیلی دانشگاه به پژوهشگاه. در دانشگاه آموزش اصل است و پژوهش فرع. در پژوهشگاه اما پژوهش اصل است و آموزش فرع. در دانشگاه پژوهش در خدمت آموزش است. در پژوهشگاه اما آموزش در خدمت پژوهش است.

No tags for this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا