پژوهش واقعی جلوتر ازجامعه حرکت می‌کند

به گزارش مهر،  موسی نجفی، متولد ۱۳۴۱، دکترای علوم سیاسی، رئیس پژوهشکده اندیشه سیاسی، انقلاب و تمدن اسلامی، و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است. او صاحب «نظریه تکوین و تکون هویت ملی ایرانیان» در کرسی‌های نظریه‌پردازی است. از جمله آثار نجفی می‌توان به این نام‌ها اشاره کرد: «انقلاب فرامدرن و تمدن اسلامی»، «ساحت معنوی هویت ملی ایرانیان». درباره وضعیت پژوهش در علوم انسانی گفتگویی با وی انجام شده است که در پی می آید؛

*تعریف شما از پژوهش چیست؟

‌در پژوهش چند مفهوم مستتر است؛ یکی عمیق نگاه کردن و دیگری مسأله تازه یافتن. ما همیشه فکر می‌کنیم که باید در پژوهش به جوابی برسیم. در حالی که بعضی اوقات طرح مسأله از جواب درست دادن مهم‌تر است. گاهی باید صورت مسأله هم جدید باشد. این نکته‌ای است که در اغلب پژوهش‌ها از آن غفلت می‌شود. مهم‌ترین نکته‌ای که در یک پژوهش خوب باید مد نظر قرار گیرد طرح مسائل جدید است. این موضوع از هر نکته دیگری مهم‌تر است.

*به نظر شما چه تفاوت یا تفاوت‌هایی بین طرح پژوهشی و تالیف یا تصنیف کتاب وجود دارد؟

بسیار مهم است که در یک پژوهش نوآوری وجود داشته باشد و ما به جواب جدید برسیم. دیدن افق‌های جدید و تعمق، و دور شدن از سطحی‌اندیشی بسیار مهم است. اما نکته‌ای که وجود دارد این است که هر تالیفی پژوهش نیست و تنها گاهی ممکن است یک تالیف، پژوهش باشد.

*به نظرتان نسبت یک پژوهش و تحقیق و ارتباطش با مسائل جامعه چگونه باید باشد؟

این موضوع به همان حرف‌ قبلی‌ام برمی‌گردد که آیا ما در جواب می‌خواهیم پژوهشگر باشیم یا نه. بسیاری از مسائل جامعه ما هنوز طرح نشده است و پژوهشگر واقعی کسی است که مسائل جدید را طرح کند و در آن صورت، حاصل کار او پژوهش واقعی خواهد بود. این موضوع مثل جنگی است که بعد از اینکه اتفاق می‌افتد، شما تازه برای آن نیرو بسیج می‌کنید. این روند، طبیعی است. جواب جنگ همین است، اما مدیران عاقل کسانی هستند که خودشان میدان جنگ را از قبل تعیین و طراحی می‌کنند. به نظرم آن جنگ اول که شما برای آن نیرو بسیج می‌کنید، انفعالی است و جنگ دوم فعال است.

از همین منظر هم پژوهش واقعی پژوهش فعال است؛ پژوهشی که شما از قبل مسائل را تعیین و طراحی کرده‌ باشید. اما خیلی از پژوهش‌هایی که برای ما تعریف می‌شود، پژوهش‌های منفعل هستند و بسیاری از پرسش‌هایی که مطرح می‌شوند پرسش‌های واقعی نیستند. به همین خاطر اغلب آنها چیزی جز به هدر دادن منابع و زمان و انرژی نیستند. به نظرم یکی از خصلت‌های ذاتی پژوهش واقعی جلوتر بودن از جامعه است و متاسفانه بسیاری از پژوهش‌های ما این‌گونه نیستند.

*شما تفاوتی میان پژوهش علوم انسانی با پژوهش در سایر گروه‌های علمی می‌بینید؟

هر تحقیقی در علوم دیگر هم نوعی پژوهش است و بعضی از آنها نوآوری‌های خود را دارند. چیزهای بسیاری است که میان پژوهشگران مشترک است. یکی از وجوه مشترک پژوهش‌ در علوم مختلف این است که آنها می‌خواهند از مسائل موجود به خلاقیت و افق جدید برسند، اما یکی از ویژگی‌های علوم انسانی این است که انسان در آن دخیل است. در پژوهش‌های علوم دیگر موضوع انسان نیست و تنها محقق انسان است، اما در علوم انسانی بین پژوهشگر و موضوع سنخیت وجود دارد و موضوع اصلی انسان است. 

*از نظر شما تعریف بومی‌سازی در علوم انسانی چیست؟

بومی‌سازی یکی از مسائل جدید است که هم در جواب و هم در مسأله آن، ساختارشکنی وجود دارد. این موضوع می‌تواند یکی از ویژگی‌های پژوهش در علوم انسانی و همچنین تفاوت آن با دیگر پژوهش‌ها باشد. در علوم انسانی نگرش انسان متفاوت است، از همین رو بومی‌سازی هم اهمیت پیدا می‌کند در حالی که در پژوهش رشته‌های دیگر این گونه نیست. یکی از وجوه بومی‌سازی در پژوهش، دینی و ملی کردن آن است که این دو با هم فرق دارند و پژوهشگر باید به وجوه مختلف آن آگاه باشد.

*منظور از کاربردی بودن پژوهش در علوم انسانی چیست؟

کاربردی بودن پژوهش قطعا در علوم انسانی کمتر اما در عین حال عمیق‌تر است. در علوم انسانی به هر حال دیدن اثر کاری در کوتاه‌مدت به این راحتی نیست. در علم پزشکی مثلا وقتی می‌گویید بیمار در جامعه زیاد است، دکتر می‌تواند با پژوهش داروی خاصی را تجویز کند. اما علوم انسانی می‌گوید علت این همه بیماری چیست؛ یکی این است که افراد بهداشت را رعایت نمی‌کنند. مثلا در مورد اعتیاد باید ریشه آن را پیدا کرد، اینها جوابش در کوتاه‌مدت در نمی‌آید. لازمه کاربردی بودن علوم انسانی این است که خود را در فضای فرهنگی تعریف کنند.

No tags for this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا