خانی چند سالی است که در دانشگاه پیام نورمرکز همدان تدریس میکند و همزمان با آن در آموزش و پرورش مشغول فعالیت است. از او تاکنون ۴ کتاب بهنامهای قربانی عشق (رمان)، مبانی مدیریت منابع انسانی برای دانشجویان ارشد دانشگاه پیام نور، کتاب تکمیلی ادبیات فارسی برای دانش آموزان تیزهوشان، کتاب آموزشی ادبیات فارسی برای مقطع اول متوسطه مدارس، منتشر شده است. همچنین او مقالات متعددی در نشریههای معتبر داخلی و بینالمللی دارد. با این پژوهشگر جوان، دربارۀ وضعیت پژوهش در رشته زبان و ادبیات فارسی به گفتوگو نشستیم.
اگر بخواهید در یک جمله، مهمترین مشکل این روزهای رشته خود را بگویید، به کدام مسئله اشاره میکنید؟
مهمترین مشکل این روزهای رشته ادبیات فارسی از ارزش و اعتبار افتادن این رشته است. در این دوره اکثر افراد به فکر به دست آوردن درآمدهای کلان استند و این رشته آن چنان که باید، نیازهای مالی را برطرف نمیکند. پس افراد ترجیح میدهند به رشتههای مهندسی و فنی و زیرشاخههای رشتۀ علوم تجربی روی بیاورند و کمکم متقاضیان این رشته کاهش پیدا میکند. آن هم در کشوری که خود مهد زبان و ادبیات فارسی است. چنین اتفاقی از نظر من فاجعه محسوب میشود. دیگر اینکه این رشته هنوز تخصصی نشده است و هنوز جا دارد که به شاخههای دیگری تقسیم شود، مثلا ادبیات حماسی، ادبیات معاصر، ادبیات تطبیقی، دستور فارسی، ادبیات غنایی و… تا تخصصیتر به این مسائل پرداخته شود و استادان و پژوهشگران نیز حوزه تخصصی خود را مشخص کنند نه اینکه به همۀ موضوعات بپردازند. گرایش بیشتر استادان نیز ادبیات کلاسیک و قدیم است و هنوز آن چنان که باید ادبیات معاصر را به رسمیت نشناختهاند و از وارد شدن به حیطۀ آن خودداری میکنند.
فکر میکنید برای رهایی از این وضعیت باید چهکار کرد؟
راه حل پیشنهادی این مشکل این است که استادان و صاحب نظران بستر را آماده کنند و ارزش این رشته را در سطح ملی و بینالمللی بالا ببرند و زمینههای شغلی این رشته را بیشتر کنند که چنین چیزی امکان پذیر است. تخصصی شدن این رشته و تقسیم بندی آن به زیرمجموعههای دیگر، راه حل دیگری است.
قطعاً یکی از منابعی که زیاد با آن سر و کار دارید، مقالات علمی پژوهشی است، نظرتان راجع به این مقالات چیست؟
مقالاتی که در این رشته نوشته شده تا حدودی نو و تازه است ولی باز جای آن را دارد که به موضوعات تازهتر و کاربردیتری پرداخته شود با وجود این باز در بین این مقالات، هنوز میزان قابل توجهی تکرار مکررات دیده میشود. دیگر اینکه بیشتر مقالات بر طبق اصول یک مقاله علمی و پژوهشی نوشته نشدهاند.
قطعا فرمت مقالات در خواندن آنها مهم است، ولی چیز مهم تری که از نظر من در این خصوص وجود دارد، خلاقیت نویسنده و جدید بودن موضوع مقاله است.
فکر میکنید چقدر فرمت این مقالات در خوانده شدن یا خوانده نشدن آن نقش دارد؟
قطعا فرمت مقالات در خواندن آنها مهم است، ولی چیز مهم تری که از نظر من در این خصوص وجود دارد، خلاقیت نویسنده و جدید بودن موضوع مقاله است.
قطعاً آثار پژوهشی قدما را در رشته ادبیات فارسی، دنبال میکنید، فکر میکنید چه چیز در نوشتههای استادان سابق، وجود داشته است که این روزها وجود ندارد؟
استادان پیشین با مشکلی روبه رو بودند که در واقع باعث قوتشان شد و آن کمبود منابع بود، این عاملی شد که خودشان دست به تولید علم زدند و کتابها و مقالاتی را نوشتند که در زمره منابع دست اول قرار گرفت. چیزی که امروزه در بین پژوهشگران کمتر اتفاق میافتد. ما اکنون با سطح وسیعی از منابع روبه رو هستیم و آثار قدما در ردیف منابع درجه یک قرار گرفتهاند.
این روزها محققان به منابع اینترنتی، کتابخانههای دیجیتال و… دسترسی دارند، به نوعی با استفاده از این منابع کارِ پژوهشی آسانتر شده است، با وجود این ما کارهایی که خیلی قوی باشند را کمتر میبینیم، شما این گفته را قبول دارید؟ اگر قبول دارید فکر میکنید چرا این اتفاق افتاده و همچنان میافتد؟
چیزی که پژوهشگران امروزه کمتر وارد حوزهاش میشوند این است که سعی دارند دنبال موضوعاتی بروند که منابع زیادی دارد تا کار برایشان سهل شود. بنابراین چه چیزی بهتر از منابع الکترونیکی و اینترنت که دسترسی به آن راحتتر هم است. این مسئله باعث میشود که باز به موضوعات تکراری پرداخته شود و محققان کمتر به مسائل تازه بپردازند، بهاین تریتب آنها از فکر خلاقانه و تولید علم فاصله میگیرند.
این روزها مشغول انجام چه کاری هستید؟
در حال حاضر بنده طرح پژوهشی درباره مینیمال و داستانک در دست دارم که کار به صورت گروهی انجام میشود و ان شاءالله تا سال بعد به سرانجام میرسد.
گفتوگو: اعظم حسن تقی
No tags for this post.