وي در 16 سالگي مدرسه را رها كرد و به اداره خانه و املاك پدر پرداخت. او زبانهاي يوناني، لاتيني، آلماني و ايتاليايى را فرا گرفت و به فرهنگ خويش وسعت بخشيد. اليوت در جواني بر اثر تزلزل مذهبي، از انجام فرايض ديني دست باز داشت و باورش را نسبت به مسيحيت از دست داد، با اين حال، هرگز ريشه هاي عميق اخلاقي در وجودش سستي نيافت. اليوت كار ادبي را با ترجمه كتاب زندگي مسيح(ع) در دهه 1840م آغاز كرد كه در تيراژ زيادي به چاپ رسيد. اليوت در برخي كارهاي بعدي خود به اين نكته تاكيد مي كرد كه بشر به هنگام رنج بردن، تنها از راههاي داشتن و بذل محبت و كمك به ديگران مي تواند دردهاي خود را تسكين بخشد. وي در داستانهاي خود، همدردي صميمانه اي با مردم تيره روز ابراز مي كند. زندگي، بحرانهاي روحي و عذابهاي وجداني آنان را شرح مي دهد و از راه واقع بيني و تحليل دقيق خصوصيتهاي اخلاقي مردم شهرستان و طبقه هايى كه با زبان و افكارشان از نزديك آشناست در بياني طنزآلود و پرجاذبه، به داستان نويسي در انگلستان غناي فراوان مي بخشد. در واقع جورج اليوت را مي توان راهگشاي داستان نويسي جديد در انگلستان به شمار آورد. وي در نگارش داستانهاي خود، بيشتر از يك نويسنده، يك نقاد روشنگر و موشكاف بود و در زندگي خصوصي خود نيز، بيشتر از آنكه يك نويسنده به چشم بيايد، يك آموزگار بود. درباره آثار جورج اليوت، نقدهاي فراواني شده است و او را تنها كسي دانسته اند كه مقامي پس از چارلز ديكنز، نويسنده شهير هم وطنش پيدا كرده و نفوذي غيرقابل انكار بر نويسندگان پس از خود نهاده است. از جورج اليوت آثار متعددي برجاي مانده كه مطالعه اي در زندگي شهرستان در 4 جلد، رامله در 3 جلد، آسياي روي نهر در 3 جلد و آدام بيد در 3 جلد از آن جمله اند. ماري آن ايوانس معروف به جورج اليوت، سرانجام در 22 دسامبر 1880م در 61 سالگي درگذشت.
منبع:راسخون
No tags for this post.