تنوع و گستردگی علوم انسانی به گونه ای است که کمتر محقق و صاحب نظری توانسته است درباره تمامی آن ها، نظریه جامع و روشنی ارایه کند.
علوم انسانی به موضوع هایی همچون جامعه، فرهنگ، زبان، رفتار، روان و اندیشه انسان توجه دارد. جامعه شناسی، روان شناسی، زبانشناسی، مدیریت، اقتصاد، علوم سیاسی و تاریخ نمونه هایی از رشته های این علوم هستند.
اهمیت و جایگاه این علوم در کشور نشان از ضرورت بازیابی و نگاهی تازه به آن دارد تا این گونه بتوان چالش ها و مشکل های علوم انسانی را برطرف ساخت و در مسیر شکوفایی و پیشرفت هر چه بهتر آن گام برداشت.
براین پایه، برای شناسایی و واکاوی چالش ها و مشکل های پیش روی این علوم در کشور،ایرنا با «حسینعلی قبادی» سرپرست پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ِ وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، به گفت و گو پرداخت.
چالش های عمده رشد و ارتقای علوم انسانی در ایران چیست؟
قبادی: وقتی سخن از چالش فراروی یک پدیده می شود، به معنای این نیست که آن پدیده فرصت و نقطه قوت ندارد. بنابراین علوم انسانی نیر شامل کارکرد و خدمت است و می تواند یک فرصت برای ساختن ظرفیت های تازه تلقی شود.
علوم انسانی در ایران با چند دسته چالش روبرو است که بعضی از آن ها به مساله تبدیل شده است و شناسایی و حل می شود. بعضی دیگر به صورت مشکل است و برطرف خواهد شد. برخی از این چالش ها به میزانی عمیق است که جامعه را با بحران هایی روبرو می سازد. بنابراین چالش ها نقطه ای پایین تر از بحران و بالاتر و عمیق تر از مشکل هستند.
گروه نخست چالش های علوم انسانی، درک نادرست از این علوم است به این معنا که افراد جامعه برداشت های درستی از ماهیت، هویت، کارآمدی و خدمت های علوم انسانی ندارند و آگاهی های آنها در این حوزه نادرست و ناقص است. برای نمونه جلسه ای که درباره هواشناسی، محیط زیست، شیمی و … محسوب می شود، متخصص های آن حوزه ها به ابراز نظر می پردازند، اما هنگامی که بحث از علوم انسانی می شود، تمامی افراد خود را صاحب نظر می دانند و اظهار نظر می کنند؛ در صورتی که هیچ آشنایی با مبادی و راه های خروج از آن را به طور واقع ندارند که البته این امر یک ریشه تاریخی و فرهنگی دارد. باید از این افراد پرسید که آیا می دانید چالش های علوم انسانی از چه زمانی آغاز شده است؟
چالش دیگر، تک بعدی دیدن این علوم محسوب می شود. در جامعه ایران درباره علوم انسانی با افراط و تفریط سخن به میان می آید. گاهی اعتقاد بر این است که این علوم باید تنها به مسائل بنیادی و نظری بپردازد و زمانی نیز گفته می شود، علوم انسانی تنها باید به مسائل کاربردی و انسانی اختصاص پیدا کند. این که جامعه با مشکل های فرهنگی و اجتماعی روبرو بوده و بی احترامی، طلاق، بزهکاری و … فراوان شده ناشی از دخالت ندادن علوم انسانی در حل این گونه مسائل است.
یک زمان نیز اعتقاد دارند، علوم انسانی در ایران وجود دارد و نیاز به استفاده از دستاوردهای دیگران نیست. در صورتی که این سخن درست نیست و برای پیمایش یک امر انسانی باید از تکنیک استفاده کرد. باید گفت، هنگامی که در جامعه یک امر به صورت کلی تلقی می شود، در بسیاری از زمان ها با مشکل و ضرر روبرو خواهد شد. برای نمونه اگر دانش های معناشناسی نوین یا نشانه شناسی و نماد شناسی در خدمت بازشناسی عمق تفسیر قرآن قرار بگیرد، آیا سبب تضعیف علوم انسانی خواهد شد؟ پاسخ این است که نه تنها این امر اتفاق نخواهد افتاد بلکه به غنی شدن فرهنگ جامعه نیز کمک خواهد کرد و این امر خدمت به دین محسوب می شود.
گاهی نگاه افراد و جامعه به علوم انسانی این گونه خواهد بود که علم، علم است و هر موضوعی در این زمینه در غرب، باید در ایران نیز مورد استفاده قرار گیرد؛ این امر خود نوعی تک بعدی دیدن به شمار می رود. در صورتی که علوم انسانی در آمریکای لاتین و اروپا با آسیا و آفریقا تفاوت دارد. برای نمونه نقش و جایگاه زن در «ایلیاد و ادیسه» با شاهنامه فردوسی متفاوت است. از این رو تمدن، باورمردم و هویت جامعه ایران نیازمند یک علوم انسانی سازگار با این جامعه بوده و با این سابقه تمدنی، اگر جامعه بخواهد این علوم را دربست وارد کند با یک اشتباه تاریخی روبرو خواهد شد.
به همین دلیل نباید نگاه تک بعدی به علوم انسانی داشت و باید در این حوزه ظرفیت سازی کرد تا افراد جامعه در آشنایی با این علوم به خداشناسی و معنویت برسند.
یکی دیگر از چالش های علوم انسانی در ایران مربوط به حریم این علوم می شود. حریم علوم انسانی نباید درون جناحی باشد و باید به آن فراجناحی نگریسته شود، نباید با تغییر در مدیریت مکان های آموزشی یا نهادهای تصمیم گیرنده در زمینه علوم انسانی، دیدگاه ها نیز به این حوزه از علم تغییر کند و افراد به آسانی تغییر کنند، زیرا این امر مخالف جایگاه توسعه دانسته می شود.
این توازن، تعادل، اعتدال و فراجناحی نگاه کردن به علوم انسانی است که می تواند به علم، توسعه و پیشرفت کشور کمک کند، برای نمونه در طرح «جامع اعتلای علوم انسانی معطوف به نقش آفرینی آن در پیشرفت کشور» که در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تهیه شده است این فراجناحی عمل کردن به خوبی دیده می شود.
از این رو باید نتیجه گرفت که دانشگاه و نهاد پژوهشی نباید ارتباطی به احزاب داشته باشند و باید به صورت کامل فراجناحی عمل کنند تا بتواند در حوزه توسعه تاثیرگذار باشند.
ارتباط علوم انسانی و فرهنگ در جامعه ایران چگونه است؟
قبادی: از آنجا که یکی از مزیت های منحصر به فرد در جامعه ایران پیشینه گسترده فرهنگی و تمدنی آن است که در میراث این کشور خود را نشان داده، باید علوم انسانی را با فرهنگ همراه دانست. فرهنگ روح، مغز و درون علوم انسانی محسوب می شود که منشاء این علوم را تشکیل می دهد. اگر چه از طرفی علوم انسانی نیز به فرهنگ کمک و برای آن ظرفیت سازی و تعیین مسیر می کند. اما این مقوله به عنوان این که مجموعه ای از باورها است با علوم انسانی پیوستگی ذاتی دارد و جدا دانستن علوم انسانی از فرهنگ و پرداختن به این علوم بدون توجه به ملاحظه های فرهنگی جامعه امری غلط است و این چنین کشور با یک علوم انسانی تک بعدی و ناکارآمد روبرو خواهد شد.
جامعه ای همچون ایران که دارای پیشینه تمدنی و فرهنگی تاریخی است بایستی این علوم را در منظومه فرهنگ قرار دهد تا بتواند کارآمد و نتیجه بخش باشد، به همین دلیل باید نگاه بخش نامه ای را در حوزه فرهنگ کنار گذاشت زیرا فرهنگ تغذیه معنوی انسان بوده و موضوع علوم انسانی نیز انسان است. بنابراین بایستی موضوع و منشاء تغذیه با هم در ارتباط تگاتنگ و تعاملی باشند. مشکلی که در 150 سال گذشته در ایران وجود داشته است و هنوز نیز تداوم دارد، این به شمار می رود که قشر تحصیل کرده جامعه به وابستگی علوم انسانی و فرهنگ به یکدیگر کمتر توجه کرده اند.
همین شرایط سبب شد تا جامعه ایران در حوزه علوم انسانی نیاز به یک باز تعریف پیدا کند، زیرا اینک نگاه به این علوم بایستی از زاویه فرهنگ باشد و با دید فرهنگی زیباشناسانه تمدن گرا به علوم انسانی نگریست.
تصور نهادهای آموزشی و تصمیم گیرنده از علوم انسانی باید چگونه ارزیابی شود؟
قبادی: یکی از چالش دیگر که متوجه علوم انسانی است از ساختارهای نهادی و سازمانی در عرصه آموزش عالی، آموزش و پرورش و تمامی نهادهای تصمیم گیر در جامعه ناشی می شود.
در این میان باید دانست که نگاه ساختارهای رسمی و اداری متولی علوم انسانی در کشور به علوم انسانی، دیدگاه جهت دهنده و تعیین کننده نبوده است. بنابر فرموده مقام معظم رهبری علوم انسانی جهت دهنده هستند و مسیر یک کشور را تعیین می کنند. به همین دلیل برای این کار بایستی در سازمان های تصمیم گیرنده مسیردهی علوم انسانی برای جامعه ترسیم شود در حالی که این سازمان ها می خواهند که برای این علوم مسیر و تکلیف تعیین کنند. در زمینه افراد تصمیم گیرنده برای جامعه کمتر به افرادی متخصص در علوم انسانی توجه شده است و بعضی افراد در جلسه های خصوصی این امر را یک مزیت می دانند، در صورتی که اگر دانش توسعه به درستی تعریف شود و جامعه به آن آگاهی داشته باشد توسعه جزء از مسیر راهبری علوم انسانی ممکن نخواهد بود. برای نمونه توسعه دانش دنیا از تغییر در تلقی از علوم انسانی به وجود آمده است یا شکوفایی تمدن ایران در سده چهارم و پنجم هجری به وسیله دانشمندان علوم انسانی ایجاد شد. بنابراین علوم انسانی با چالش های ساختاری نیز روبرو بوده و گاهی ریشه این چالش ها به 200 تا 300 سال می رسد و به یک امر تاریخی تبدیل شده است.
نگاه سیاست مداران و دولت مردان به علوم انسانی بایستی چگونه باشد؟
قبادی: دولت مردان باید حریم علم و علوم انسانی را محترم تلقی کنند و از فرصت و امکانی که در اختیار آنان قرار داده شده است در مسیر خدمت به علم استفاده کنند. اگر این کار را انجام دهند به پیشرفت خواهند رسید، چون علم دارای یک زایندگی است و به دلیل میل به پیشرفت در کنار مسائل نظری به بحث عملی نیز می پردازد.
یک دولت بومی نگر، معتدل و خردورز باید بگذارد علم کار خود را انجام دهد و دولت نیز خادم آن باشد. در آن شرایط اقبال دانشمندان این حوزه با جامعه بیشتر خواهد شد. اگر کمترین آسیبی به حوزه علوم انسانی و پژوهش وارد شود، نخستین افرادی که آسیب خواهند دید دانشگاهی ها و فرزندان آنها هستند و این امر به نوبه خود به جامعه آسیب می رساند، زیرا دانشمندان هر علم خدمت بیشتری به جامعه می کنند.
طرح جامع اعتلای علوم انسانی معطوف به نقش آفرینی آن در پیشرفت کشور چیست و چه نقشی در توسعه دارد؟
قبادی: در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی این طرح مبتنی بر ارزش ها و فرهنگ اسلامی- ایرانی تهیه شده است که در آن مساله محور حرکت شده است و این امر معطوف به پیشرفت کشور خواهد بود. همچنین از ابتدا هماهنگی خوبی با کاربرها ایجاد شده است.
طرح جامع اعتلای علوم انسانی معطوف به نقش آفرینی آن در پیشرفت کشور از محورهایی همچون «تولید علم بومی و نقد علمی»، «جایگاه علوم انسانی و اعضای هیات علمی آن»، «دانش افزایی و مهارت آموزی»، «مشارکت علوم انسانی در فرآیند پیشرفت کشور»، «تعامل علوم انسانی با دیگر نهادهای علمی» و «مشارکت علوم انسانی در حل مسائل جامعه» تهیه شده است.
با توجه به اهمیت علوم انسانی بایستی دولت محترم از این طرح استقبال و در برنامه های توسعه از آن استفاده کند؛ زیرا این طرح به پیشرفت جامعه کمک می کند. باید علوم انسانی را در برنامه پنج ساله آینده جدی گرفت زیرا این کار به برطرف کردن چالش های علوم انسانی کمک خواهد کرد.