بحران اخیر خوزستان با وجود عظمتش تنها هشداری است مبنی بر این که اگر خلاءهای مدیریتی با نگاهی تخصصی پر نشوند در آیندهای نه چندان دور تمام مردم ایران به آن دچار خواهند شد.
مدتی است که خوزستانیها در حال مبارزه برای بقا هستند و از بدیهیترین حقوق انسانی برای حیات مثل آب بهداشتی و هوای سالم محرومند. خوزستانی که امروز با از بین بردن محیط زیست آن به دست خودمان در حال سقوط است همان استانی است که در مقابل حملات بیرحمانه صدام سر خم نکرد. پس باید پرسید چه بر سر این مرز و بوم آمده که امروز مردم این استان دسته دسته راه فرار از خوزستان را در پیش گرفتهاند.
مردم استان خوزستان به عنوان یکی از پر آب ترین استانهای ایران سالهاست که تشنه آب سالم هستند. در چنین شرایطی سال گذشته بارش باران اسیدی در این منطقه بیش از ۲۰ هزار نفر از مردم را روانه بیمارستان کرد. هر چند نمیتوان گفت چند درصد مرگ و میرها به خاطر چنین آلودگی بود اما آسیبهایی که به مردم در پی آلودگی هوا وارد شد برای برخی، یادآور حملات شیمیایی بعثیها در ۸ سال جنگ تحمیلی بود.همزمان طوفان گرد و غبار نیز که از چندین سال پیش گریبانگیر مردم بود تشدید شد تا شرایط به حالتی کاملا بحرانی درآید.
هنگامی که نفسهای مردم خوزستان در این روزهای خاکی به شماره افتاده، نگاهی علمی به این موضوع حفرههای مدیریتی بسیاری را در سطح خرد و کلان آشکار میکند .
فارغ از واکنشهای مسئولین، بحران زیست محیطی در خوزستان که با اعلام سازمان بهداشت جهانی مبنی بر انتخاب این شهر به عنوان آلودهترین شهر جهان در سال ۲۰۱۱ همراه بود، بسیاری از ضعفهای مدیریتی خرد و کلان کشور در این زمینه را آشکار کرد. برای مقدمه به ذکر بخشی از نتایج یک مقاله علمی که در سال ۱۳۹۰ توسط محققین مرکز تحقیقات کمآبی و خشکسالی با عنوان « بررسی پدیده گرد و غبار در استان خوزستان و عوامل موثر بر آن» منتشر شد و هم اکنون در اینترنت قابل رویت است، پرداخته میشود.
متهم کاهش رطوبت نسبی خوزستان طبیعت است یا مدیریت انسان؟
نویسندگان مقاله پس از بررسی عوامل مختلف، کاهش رطوبت در استان خوزستان را به موضوع گرد و غبارها مربوط میکنند اما در بخش نتیجهگیری ،این کاهش رطویت را بیش از آنکه به عوامل طبیعی ارتباط دهند به فعالیتهای افسار گسیخته انسانی مربوط دانسته و میگویند:«آنچه در سالهای اخیر در سیمای ظاهری کلان شهر اهواز مشاهده میشود، تغییر سریع کاربری اراضی در جهت توسعه شهر و توسعه مراکز صنعتی در این منطقه است؛ افزایش سیر مهاجران جویای کار به این شهر نیز به نوبه خود باعث تشدید این امر می شود. تاثیر طرحهای توسعه ناپایدار در منطقه که در راس آن سدسازی و انتقال حوزه به حوزه آب و همین طور برداشت بیش از حد توان محیط از آبهای سطحی جهت توسعه طرحهای کشت نیشکر و در کنار آن آبیاری غیر اصولی اراضی کشاورزی در بالا دست، منجر به کاهش شدید دبی رودخانه کارون شده است. در کنار آن رودهای دز و کرخه نیز که از مهمترین رودهای جاری در دشت خوزستان هستند؛ وضعیت بهتری ندارند. از سوی دیگر در کشور عراق نیز با برداشت بی رویه کشورهای بالا دست رودهای دجله و فرات خصوصاً ترکیه این مشکل به چشم میخورد. نتیجه این برداشتها خشک شدن تالابهایی همچون هورالعظیم، شادگان و بام دژ را در بر دارد که علاوه بر کاهش رطوبت نسبی در منطقه راه را برای هرچه بیشتر تبدیل شدن اراضی منطقه به بیابان فراهم کرده است.
خوب است که بدانیم تالابهای خشک شده در کشور عراق از مهمترین کانونهای بحران گرد و غبار در منطقه شناسایی شده اند. در ارزیابی منطقه مورد مطالعه نشان داده که زمینهای بایر تا 9 درصد در منطقه افزایش داشته اند که نشاندهنده جایگزینی اراضی نامطلوب به جای اراضی ارزشمند اکولوژیکی (تالاب بامدژ و بیشه زارها) و اقتصادی (زمینهای کشاورزی) میباشد. از سوی دیگر آلودگی حاصل از توسعه صنعتی در منطقه به همراه کاهش منابع آب میتواند باعث تخریب هرچه بیشتر پوشش گیاهی شود. که این امر یک بازخور مثبتی برای افزایش سرعت بیابانزایی و کاهش رطوبت نسبی و به تبع آن افزایش گرد و غبار است. بدیهی است حل این مشکلات هیچ راهکاری جز نیل به مدیریت صحیح در پرتوی توسعه ی پایدار نخواهد داشت.»
در کنار این پژوهش، تحقیقات دیگری نیز طی سالهای گذشته انجام شده است و برخی کارشناسان در رسانهها سدسازیهای بیرویه و غیر اصولی را به عنوان اصلیترین متهم ایجاد بحران ریزگردها معرفی کرده اند.
برای واکنش به بلایای طبیعی از قبیل سیل و زلزله ساز و کار خاصی در کشور تحت عنوان مدیریت بحران وجود دارد که در مواقع لزوم به سرعت وارد عمل شده و با خدمات رسانی هدفمند و برنامه ریزی شده تا حدی از شدت فاجعه میکاهد اما برای حادثهای مثل هجوم ریزگردها یا باران اسیدی و بحرانهای زیست محیطی از این قبیل که با وجود شدت کمتر جان عده کثیری از انسانها را به صورت جدی مورد تهدید قرار میدهند برنامهریزی در خوری نشده است
جای خالی مدعیالعموم
هنگامی که کارشناسان دلایل علمی خود را اظهار کرده و هشدار میدهند و عامل تهدید شدن سلامتی و جان جمع کثیری از مردم را نه علل طبیعی بلکه خطاها و سوء مدیریتهای انسانی میدانند طبیعتا پای مقصر یا مقصرینی در میان است که باید در قبال اشتباهاتشان و به میزان تاثیر گذاری خود در به خطر انداختن سلامتی و جان مردم پاسخگو باشند. این در حالی است که تا کنون و پس از گذشت چندین سال از آغاز بحران زیست محیطی در خوزستان که به گفته برخی رسانهها به سال ۱۳۸۰ باز میگردد .
این عدم برخورد ممکن است دلایلی از قبیل عدم وجود بسترهای قانونی مناسب داشته باشد که در اینصورت قانونگذاران هستند که تا کنون نسبت به این موضوع توجه کافی نداشتهاند.
ملاحظات و مطالعات زیست محیطی مرتبط با بحث توسعه پایدار در پروژههای مختلف از عمرانی تا صنعتی و شهرسازی میبایست در نظر گرفته شود و در بسیاری از کشورها قوانین سختگیرانهای در این ارتباط وجود دارد. هر چند در کشور ما نیز چنین قوانینی در برخی حوزه ها تعریف شده اما اولا این قوانین به صورتی محدود در چند حوزه خاص هستند و همانها نیز عمدتا در عمل در نظر گرفته نشده و به ندرت مورد بازخواست قرار میگیرند. اصولا این ملاحظات تا به حال همواره در اولویت آخر قرار داشتهاند و نظارت بر پروژهها به لحاظ زیست محیطی هیچگاه مورد توجه جدی قرار نگرفته است. باید توجه داشت بیتوجهی به قانونگذاری و رعایت قوانین در بحث توسعه پایدار آسیبی کمتر از بیتوجهی به قوانین فنی و مهندسی در ساخت سازهها نمیرساند وهمانگونه که در صورت عدم رعایت ضوابط فنی و مهندسی در یک ساختمان یا سد موجب تخریب آن و به خطر افتادن جان انسانها میشود، عدم رعایت ضوابط زیست محیطی نیز در دراز مدت موجب از میان رفتن طبیعت و به خطر افتادن جان انسانها میگردد.
بحرانی که تعریف نشده است
برای واکنش به بلایای طبیعی از قبیل سیل و زلزله ساز و کار خاصی در کشور تحت عنوان مدیریت بحران وجود دارد که در مواقع لزوم به سرعت وارد عمل شده و با خدمات رسانی هدفمند و برنامه ریزی شده تا حدی از شدت فاجعه میکاهد اما برای حادثهای مثل هجوم ریزگردها یا باران اسیدی و بحرانهای زیست محیطی از این قبیل که با وجود شدت کمتر جان عده کثیری از انسانها را به صورت جدی مورد تهدید قرار میدهند برنامهریزی در خوری نشده است چرا که ظاهرا چنین حوادثی به عنوان بحران تعریف نشده اند. این در حالی است که بررسی وضعیت بیمارستانها نشان میدهد در اثر حوادث زیست محیطی بسیاری از مردم دچار آسیبهای جدی شده و حتی گفته میشود چنین حوادثی سهم بزرگی در افزایش مرگ و میر افراد دارند که این امر نیاز به برخوردی مشابه حوادث طبیعی با موضوع حوادث محیط زیستی را گوشزد میکند.
استفاده از علم
چندی پیش با افتخار اعلام شد که ایران چهارمین ماهواره کاملا بومی خود را به فضا فرستاده است. چنین دستاورد بزرگی در حالی اعلام میشود که شواهد نشان می دهند عزم جدی برای مبارزه با بحران آلودگی هوای خوزستان به عنوان چالشی جدی وجود ندارد و به طور کلی حجم تحقیقات انجام شده در این زمینه بسیار ناچیز است. در حالیکه این مورد کاملا تخصصی بوده و به راحتی با استفاده از راهکارهای علمی قابل حل است. علم و فناوری نه تنها میتوانند در پیدا کردن منشاء بحرانهای زیست محیطی کمک شایانی بکنند بلکه در حل کردن مسائل ناشی از این بحرانها و از بین بردن بحران نیز یگانه سلاح بشر هستند.
اگر تنها درصد ناچیزی از هزینهای که صرف ساخت سدها شد به منظور تهیه فناوریهای تامین آب شرب مردم خوزستان یا فناوریهای مرتبط با کشاورزی و تحقیقات مرتبط با محیط زیست یا جنگلکاری در این استان هزینه میشد شاید امروز شاهد چنین بحران وحشتناکی در این منطقه نبودیم.
محمد امین آهنگری
