« از سرنوشتم و راهی که انتخاب کردهام، راضی هستم و اگر اکنون کسی از من بپرسد، چه کارهای و در زندگی خود چه کردهای، پاسخ میدهم: معلم بودم و معلمی کردهام؛ اگر کنجکاوی بیشتری نشان دهد، میگویم عدالتخواهی و ریاضیات را دوست دارم و به هردوی آنها عشق میورزم.» زنده یاد استاد پرویز شهریاری
به گزارش ایسنا، 89 سال پیش در چنین روزی در خانواده ای فقیر در محله دولت خانه کرمان، کودکی به دنیا آمد که با گذر از سالهای سخت کودکی و جوانی از طلایهداران عرصه فرهنگ و ترویج علم و آموزش در کشور شد اما دغدغه عدالت خواهی و رفع نابرابریها را هم چون عشق عمیقش به ریاضیات و آموزش و تعالی علمی فرزندان این سرزمین دمی فراموش نکرد.
پرویز شهریاری در دوم آذرماه 1305 در خانواده ای زرتشتی دیده به جهان گشود. پدرش، شهریار، دهقان بی زمینی بود که روی زمین های اربابی کار و با فقر و نداری دست و پنجه نرم میکرد اما در برخوردی با ارباب همین کار سخت و دستمزد اندک آن را هم از دست داد و مسوولیت خانواده و تأمین هزینه های زندگی وی را به کارخانه ریسندگی کشاند. پرونده زندگی شهریار اما کمی بعد با مرگ نابهنگام او برای همیشه بسته شد تا شهریاری در 12 سالگی طعم تلخ یتیمی را هم بچشد.
پرویز شهریاری که غم مرگ پدر را هیچ گاه فراموش نکرد میگفت «کار یکنواخت و دلآزار کارخانه جای فعالیت کشاورزی و کار با بیل و داس را گرفت و هوای خفه و پر گرد و غبار سالن ریسندگی جانشین بوی علف و گندمزار روستا شد و همین پدرم را کشت. در ۴۶ سالگی و در یکی از روزهای سرد زمستان ۱۳۱۷.»
با مرگ پدر، تمام مسوولیت زندگی بر دوش گلستان خانوم افتاد. مادر برای آنکه چرخ زندگی بگردد در کارخانه نخ ریسی مشغول به کار شد. او به کارگاه یک تاجر پشم و پنبه میرفت و همراه با زنان دردمند دیگر باصطلاح آن روز پنبهها را جیقو میکرد. جیقو کردن به معنای جدا کردن پنبهها از هستههای درونی آن بود که با دست انجام میگرفت و به دلیل خاردار بودن هستهها انگشتان کارگران زن را میشکست.
پرویز شهریاری در این باره میگوید: «انگشتان مادرم همیشه خونآلود بود. زنها در کارگاه اغلب با هم با صدای بلند میخواندند: «کارها نیکو شود اما به صبر/ پنبهها جیقو شود اما به جبر»
پرویز برای اینکه مقداری از هزینه های زندگی را تأمین کند همراه خواهر بزرگتر و برادر کوچکترش هرمز هم زمان با تحصیل به کارگری، گاوچرانی و خرمن کوبی پرداخت با وجود همه این کارها حتی حداقل غذای روزانه این خانواده پنج نفره هم که جز برادر چهارساله پرویز همه کار می کردند فراهم نمیشد.
وی درباره شرایط آن روزها میگوید: «اگر پولی هم بود – که نبود- نان پیدا نمیشد و ما اغلب شکم خود را با چغندر پخته یا هویج نپخته از آن هویجهای بزرگی که با وجود رنگ بنفش نزدیک به سیاه خود در کرمان با نام نوعیشان زردک خوانده میشوند، پُر میکردیم.
شهریاری با وجود همه سختی ها و رنجهای کودکی، خود را وامدار مادرش میدانست: « این واقعیت را که همه ما توانستیم به تحصیل خود ادامه دهیم، مدیون روشن بینی و فداکاری مادرمان هستیم. بارها تاجرهایی از کرمان و بم برای دکان-شاگردی و خانه-شاگردی به سراغ من آمدند؛ من هم در دل ناراضی نبودم چرا که دست کم امیدی برای تغذیه بهتر بود ولی مادرم مقاومت کرد. او می گفت: '' تا جایی که لازم است جان می کنم ولی اجازه نمی دهم بچه هایم درسشان را رها کنند.''… ».
پرویز دوران ابتدایی را در دبستان کاویانی و دوره دبیرستان را تا سال سوم (دوره اول) در دبیرستان ایرانشهر کرمان گذراند و وارد دانشسرای مقدماتی کرمان شد تا هم کمک خرجی ماهی ۸۰ ریال شاگردان دانشسرا را دریافت کند و هم از امکان آموزگاری و داشتن شغلی معین که پس از دو سال تحصیل در دانشسرا ممکن میشد، برخوردار شود: «در آن زمان دو گروه به دانشسرای مقدماتی میرفتند. آنهایی که دل به کمک خرج و کار بعد از تحصیل بسته بودند و آنها که قدرت تحمل درسهای دبیرستانی را نداشتند. من از گروه اول بودم.»
وی در خرداد ۱۳۲۳ دوره دانشسرای مقدماتی را هم به پایان برد اما از آنجا که شاگرد اول و دومها میتوانستند به دانشگاه بروند به جای آموزگاری برای ادامه تحصیل به تهران آمد.
آن زمان سه کلاس مقدماتی در محل دانشسرای عالی در نزدیکی میدان بهارستان تهران برای آنها تشکیل شده بود؛ ادبی، طبیعی و ریاضی. پرویز شهریاری نخست به واسطه علاقه وافری که به ادبیات داشت وارد کلاس ادبی شد اما یک ماه بعد کلاس خود را عوض کرد. دلیل این تصمیم شلوغی کلاس ادبی بود که چیزی حدود 300 دانشآموز حضور داشتند و تنها شش نفر از آن ها به دانشگاه را می یافتند.
بدین ترتیب هرچند علاقه نخستش ادبیات و تاریخ بود اما سرنوشت او را به کلاس ریاضی فرستاد، کلاسی که کمتر از 10 دانشآموز داشت. با پایان کلاس مقدماتی که نقش سال آخر دبیرستان را داشت میخواست به دانشکده فنی دانشگاه تهران برود اما آن زمان بود که اطلاع یافت تنها میتواند به یکی از دو دانشکده علوم یا ادبیات – آن هم برای دبیری – برود و حق ورود به دانشکده دیگری را ندارد. اینچنین بود که رشته ریاضی دانشکده علوم را انتخاب کرد.
کلاسی که در مجموع تنها ۱۳ نفر از دیپلمهها در آن ثبت نام کرده بودند و کلاسها هم با همین تعداد تشکیل شد. مشکلات زندگی پرویز از جمله فقر مالی و دردسرهای ناشی از مبارزات سیاسی که همزمان با ورود وی به دانشگاه از سال 1324 و با پیوستن او به حزب توده که با داعیه دفاع از محرومان، جوانان بسیاری را فریفته بود آغاز شده بود باعث شد دوره تحصیل او در دانشگاه که قاعدتاً باید سه سال به طول میانجامید، طولانیتر شود و او سرانجام در خرداد ۱۳۳۲ لیسانس ریاضی خود را گرفت.
وی که همزمان با تحصیل در دبستان کاخ واقع در میدان رشدیه و کلاسهای شبانه تدریس می کرد فروردین ماه 1328 در پی موج دستگیری هایی که پس از ماجرای مشکوک سوء قصد به جان شاه در بهمن 1327 آغاز شده بود مدت سه ماه به زندان افتاد و از حضور در امتحانات نهایی بازماند. شهریاری که نخستین کتابش را در سال 1327 منتشر کرده بود در نخستین دوران زندانی بودن خود، زبان روسی را که یکی از مهمترین زبانهای علمی روزگار بود به طور کامل فراگرفت و از آن پس ترجمه دهها کتاب ارزشمند از این زبان نیز به مجموعه فعالیتهای علمی و پژوهشیاش افزوده شد.
شهریاری جوان بار دیگر در سال ۱۳۲۹ روانه زندان شد و در همان زندان، یک مجموعه کتاب درسی ریاضی دوره اول دبیرستان را تالیف کرد و نخستین اثر ترجمه خود را که یادگار دوران زندان بود در سال ۱۳۳۱ با عنوان «تاریخ حساب رنه تاتون» منتشر کرد. وی از همان سال، تحصیلات خود در دانشکده علوم را ادامه داد و در کنار آن تا ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۳ سردبیری هفتهنامه «وهومن» را برعهده گرفت.
شهریاری، سرانجام در خرداد ماه سال ۱۳۳۲ لیسانس ریاضی دانشکده علوم و لیسانس دانشسرای عالی را دریافت کرد و با حکم آموزش و پرورش تا خرداد ماه ۱۳۳۳ به تدریس در دبیرستانهای شیراز پرداخت. او در تابستان سال ۱۳۳۴ ازدواج کرد که ثمره این ازدواج پنج فرزند بود که تمامی آنها جز فرزند دومشان مرجان که در هشت سالگی در اثر تصادف فوت کرد، به مدارج عالی علمی و تحصیلی دست یافتهاند. فرزند دوم که پرویز شهریاری به احترام پدرش، نام او را شهریار گذاشت دکتری ریاضیات دارد، فرزند سوم مژده دانشآموخته کارگردانی سینما و علوم اجتماعی است، شروین کامپیوتر خوانده و توکا فرزند آخر نیز مدارج تحصیلی را در رشته زیستشناسی طی کرده است.
شهریاری تا آذرماه ۱۳۳۵ زندگی مخفیانه داشت و در آن مدت با نام مستعار در یک دبیرستان و آموزشگاه شبانه تدریس میکرد تا اینکه دستگیر شد و مدت ۴۰ روز همراه با زن و فرزندش در خانهای در تهران تحت بازداشت قرار گرفت و پس از آن به زندان پادگان قصر و سپس به قزل قلعه منتقل شد. او در فروردین ماه ۱۳۳۷ با قید کفایت آزاد شد و از مهرماه سال ۱۳۳۸ به صورت حقالتدریسی در دبیرستانهای مختلف تهران به آموزش دانشآموزان همت گماشت.
راهاندازی نخستین کلاس کنکور در ایران، گروه فرهنگی خوارزمی، تاسیس دبیرستان پسرانه و انتشارات خوارزمی، تاسیس دبیرستان دخترانه مرجان، تدریس در دانشکده فنی دانشگاه تهران و دانشسرای عالی از جمله اقدامات استاد تا سال 1342 بود.
وی از سال 1342 تا 1349 در کنار فعالیتهای وسیع آموزشی خود 90 شماره از مجله «سخن علمی و فنی» را منتشر کرد.
استاد شهریاری، همچنین از سال 1346 تا 1354 سرپرست دفتر ترویج علوم وزارت آموزش عالی بود و در آن مدت، نشریهای به نام مسائل دانشگاهی برای استفاده استادان دانشگاهها منتشر میکرد. وی در فاصله سالهای 1350 تا آذرماه 1354 گروه فرهنگی مرجان، انتشارات توکا و مدرسه عالی علوم اراک را پایهگذاری کرد.
شهریاری، خود تا سال 1356 در این مدرسه عالی که با کمک دکتر عبدالکریم قریب و دکتر حسین گلگلاب راهاندازی کرده بود، تدریس کرد. استاد همچنین از سال 1354 تا 1362 مسوولیت نشریههای جانبی دانشگاه آزاد و از سال 1356 تا اسفند 1371، انتشار 70 شماره از مجله «آشتی با ریاضیات» و «آشنایی با ریاضیات» و هفت شماره از نشریه «آشنایی با دانش» را برعهده داشت.
سردبیری نشریه «چیستا» از جمله دیگر فعالیتهای علمی و فرهنگی استاد است که از شهریور ماه 1360 تا زمان فوت او تداوم داشته است. علاوه بر این وی از سال 1379 تا مهر ماه 1380، 17 شماره از ماهنامه «دانش و مردم» را منتشر کرد.
استاد شهریاری که در پی انحلال حزب توده در سال 1362 هم چند ماهی در زندان بود در بیست و ششمین کنفرانس ریاضی کشور که فروردین ماه 1374 در کرمان برگزار شد به پاس یک عمر تلاش علمی و آموزشی به عنوان پیشکسوت ریاضی تجلیل شد. در سالهای 1376 و 1378 نیز در نخستین کنفرانس آموزشی ریاضی در اصفهان و سومین گردهمایی شکوفههای ریاضی در دانشکده علوم ریاضی دانشگاه شهید بهشتی از وی تقدیر شد.
در سال 1379 به مناسبت سال جهانی ریاضیات (سال 2000) در مراکز مختلف به عنوان پیشکسوت از استاد شهریاری تجلیل شد و در اردیبهشت ماه 81 در مراسمی ویژه با حضور وزیر وقت علوم، تحقیقات و فنآوری، دکتری افتخاری ریاضی دانشگاه کرمان به استاد اعطا شد.
استاد پرویز شهریاری همچنین در آبان ماه 1384 در پنجمین همایش «چهرههای ماندگار» به عنوان چهره ماندگار آموزش ریاضیات ایران تقدیر شد.
از این استاد بزرگ بالغ بر 60 عنوان کتاب درسی ریاضیات – از جمله دوره کتابهای درسی ریاضی سه سال اول دبیرستان نظام قدیم، دوره کامل ریاضیات دبیرستانی و کتابهای مسائل مربوط به آن و جبر سال سوم رشته ریاضی فیزیک و سه جلد کتاب آنالیز ریاضی – بیش از 97 کتاب کمک درسی – به صورت ترجمه و تالیف – حدود 20 کتاب در زمینههای مختلف تاریخ، فلسفه، کاربرد و آموزش ریاضیات و 9 جلد کتاب سرگرمی در ریاضیات به دانشآموزان و دانشپژوهان ریاضی کشور ارائه شده است.
استاد شهریاری علاوه بر این آثار، حدود 14 عنوان کتاب دیگر در زمینههای مختلف تالیف یا ترجمه کرده که در این ارتباط میتوان به کتابهای دانشمندان و هنرمندان، خانه اهریمن، دانش و شبه دانش، دو درس کوتاه درباره دیرینشناسی، قطاری که در بعد چهارم گم شد و نظریه نسبیت در مسالهها و تمرینها اشاره کرد.
استاد پرویز شهریاری، چهره ماندگار ریاضی کشور بامداد جمعه، 22 اردیبهشت ماه 91 در بیمارستان جم تهران بر اثر سکته قلبی چشم از جهان فروبست. پیکر استاد، عصر همان روز در آرامگاه زرتشتیان تهران در قصر فیروزه به خاک سپرده شد.
No tags for this post.