در متن بیشتر این خبرها به ضرروت وجود چنین موتور جستوجویی در ایران اشاره شده و آماری به نقل از یکی از مسئولان این پروژه آورده شده که نشان میدهد ایرانیان از خدمات جستوجوی گوگل استفاده زیادی میکنند و برای همین چرا این بازار را خود در دست نگیریم؟
در کنار این اخبار، نقدهایی هم به این پروژه شده است. در این نقدها ضمن آوردن تاریخچه ظهور دیدگاه لزوم داشتن جویشگر یا موتور جستوجوی بومی، به رونماییهای مکرر آنها اشاره شده و اینکه این موتورهای جستوجو نتوانستهاند جایگاه مناسبی را در بین کاربران ایرانی پیدا کنند.
چرا جویشگر بومی؟
هرچند نمونههای موفق جهان چون موتور جستوجوی بومی «بایدو» در چین بسیاری از کشورهای دیگر را به فکر انداخت تا دنبال ایجاد جویشگر بومی باشند، اما این پروژههای بومی بجز نمونههای انگشتشمار، موفقیتآمیز نبودهاند.
فارغ از این حقیقت که محتوای فارسی یکی از بخشهای بسیار مهم و مغفول مانده حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات در ایران است و خود این مساله در حوزه جویشگر بومی نقش تعیینکنندهای دارد.
اما آیا وجود موتور جستوجوی بومی یک اولویت محسوب میشود؟ آیا این بازار واقعا بکر است و باید وارد آن شویم؟ هدف از ورود به آن آیا با نگاه امنیتی است یا اقتصادی یا کسب دانش یا ترکیبی از هر سه آنها؟
دولت که نقش اساسی در تعریف این پروژه دارد تا کی باید در پروژه باقی بماند؟ و چه آیندهای را میتوان برای جویشگرهای بومی در ایران پیشبینی کرد؟
رونماییهایی مکرر
نسخه نخست موتور جستوجوی پارسیجو اردیبهشت 89 برای اولین بار رونمایی شد و اکنون نسخه پنجم با قابلیت 15 سرویس به بهرهبرداری رسیده است.
جویشگر پارسیجو که طبق اعلان مسئولان آن در مراسم رونمایی تجاری نسبت به نسخه قبلی بهروزرسانی شده، این بار با پوشش یک میلیون صفحه وب راهاندازی شده است.
مساله اینجاست که برخلاف دید تجاری که اکنون از سوی مسئولان پروژه به عنوان دلیل انجام آن اعلام شده، زمان شروع این پروژه در سال 89، نگاه مسئولان وقت، امنیت بوده است.
در کنار دید امنیتی در این چند سال از آغاز پروژه، دیدگاه مسئولان هم تغییر کرده و خواستههای آنان بیشتر شده است، به گونهای که داشتن دانش در حوزه موتورهای جستوجوی بومی و در مراحل بعدی دیدگاههای اقتصادی به آن اضافه شده و شاید همین مساله به چند رونمایی از این پروژه منجر شده است.
ایران؛ پنجمین استفادهکننده گوگل
طبق آماری که روز رونمایی از سوی مسئولان پروژه اعلام شده، موتورهای جستوجو رتبه یک استفاده را در کشورهای مختلف دارند و ایران پنجمین استفادهکننده گوگل در دنیاست و 2.7 درصد ترافیک گوگل را کاربران ایرانی اختصاص دادهاند.
مسائل دیگری در ارتباط با گوگل و استفاده از خدمات آن در ایران وجود دارد که بد نیست به آنها هم اشاره شود.
منبع تولید آمار مربوط به گوگل معمولا خود آن است. یعنی خود گوگل گزارشهای مفصلی را در بخشهای مختلف منتشر میکند که یکی از این گزارشها «گزارش شفافیت» است.
https://www.google.com/ transparencyreport
در گزارش شفافیت گوگل بخشهای مختلفی وجود دارد، اما نتوانستیم آمار آورده شده در اخبار رونمایی از جویشگر بومی را در این گزارش پیدا کنیم.
درعوض بخش دیگری در این گزارش به وضعیت استفاده از خدمات مختلف گوگل در ایران اشاره میکند. این بخش به «اختلال در خدمات گوگل» از طریق اعمال فیلترینگ توسط کشورهای مختلف بازمیگردد.
در این بخش ایران در کنار جمهوری کنگو، تاجیکستان، ترکیه و پاکستان ازجمله کشورهایی است که با اعمال فیلترینگ برخی خدمات گوگل را مسدود کرده است.
به این ترتیب این مساله که یکی از ترافیکهای مهم گوگل مربوط به ایران است با اما و اگر مواجه میشود. با وجود این نباید اصل مطلب یعنی ورود به حوزه جویشگرهای بومی مغفول بماند.
اقتصاد در کنار امنیت
رقابت با بسیاری از غولهای فناوری از منظر کسب درآمد و با دیدگاه اقتصادی، رقابتی بیمورد است، اما این مساله باعث نمیشود بسیاری از کشورها برنامهای برای بومیسازی نداشته باشند.
نمونههای موفقی در حوزه جویشگرهای بومی در جهان وجود دارد، جویشگر بومی چین، کره جنوبی و روسیه از نمونههای موفق این اقدامات در دیگر کشورهاست. درباره کشور چین و جویشگر بایدو، موفقیت تجاری هم حاصل شده است.
دغدغههای امنیتی هم یکی دیگر از نکات اشتراک بسیاری از دولتهاست، اما اینکه وجود جویشگر بومی یک اولویت در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات است یا نه در شرایط موجود باید گفت نه، قاعدتا تا وقتی که کاستیهای بزرگ دیگری چون زیرساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات، قوانین و مقررات و رقابت سالم در این حوزه وجود دارد، داشتن جویشگر بومی اولویت اول نمیتواند باشد.
به نظر میرسد از منظر اهداف امنیتی و تولید دانش، دولت به بخشی از خواستههای خود دست یافته است.
با وجود این در عمل استقبال کم کاربران ایرانی به دلایل مختلف که یکی از آنها فقدان اطلاعرسانی درست برای عموم مردم است، باعث شده کاربری کم جویشگر بومی در سطح وسیع نتواند اهداف مورد نظر دولت را تامین کند.
ظاهرا دستیابی نصفهنیمه به اهداف در مورد بسیاری از پروژههای بومی در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات پدیده نادری نیست.
زیرا در همین خصوص یکی از مسئولان با مقایسه گوگل به عنوان بنز و جویشگرهای بومی به عنوان پیکان، عنوان کرده اگر ما نمیتوانیم بنز تولید کنیم دستکم میتوانیم پیکان بسازیم!
بومیسازی بدون محتوای فارسی؟
مساله مهم دیگر، محتوای فارسی است. تا زمانی که برای حل مساله کمبود محتوای فارسی قابل اعتماد بر بستر وب فکری نشود، پروژههایی از این دست که موفقیتشان در گرو وجود محتوای قابل اعتماد است، با اما و اگر مواجه است.
درمورد بکر بودن این بازار شکی وجود ندارد. همین مساله که محتوای فارسی یک چالش مهم این حوزه است بر بکر بودن آن صحه میگذارد.
اما نکته قابل تعمق اینجاست که دولت به عنوان تعریفکننده بسیاری از پروژههایی از این دست، با اختصاص بودجه میتواند همچون شمع در موتور ماشین، جرقهزنی را انجام دهد، اما نیروی محرکه پا گرفتن و راه افتادن این جریان نمیتواند باشد.
زیرا حضور دولت با راهاندازی و رونمایی از بسیاری از چنین پروژههایی کم میشود و پروژه کاربردی آزمایشگاهی پیدا میکند. به این ترتیب به سختی میتوان آینده درخشانی را برای چنین پروژههایی پیشبینی کرد.
راه موفقیت
آنگونه که مسئولان امر تاکنون گفتهاند در حال حاضر روزانه صد هزار کاربر ایرانی از پارسیجو استفاده میکند.
هرچند رقابت با گوگل رقابتی نابرابر خواهد بود، باید این انتقاد را به متولیان امر وارد کرد که چرا برای ایجاد جویشگر بومی پروژههای موازی تعریف میکنند؟
اگر هدف این است که ببینند کدام بهتر خواهد شد باید این حقیقت را نیز گفت که در عمل شاید هیچ کدام از این جویشگرها نتواند با گوگل رقابت کند؛ زیرا اول باید تکلیف مسائل دیگری چون محتوای فارسی روشن شود.
پس بهتر است متولیان امر به جای چند بار صرف هزینه، یک پروژه را دنبال کنند و خواستههای خود را از همان یک پروژه پیگیری کنند و همان گونه که گوگل و هر شرکت بزرگ دیگری هم از انواع راههای شناساندن خود به مردم استفاده میکنند.
وزارتخانه و نهادهای مسئول و متولی جویشگر بومی، این جویشگرها را به جای سرویسهای فناوری خبرگزاریها و خبرنگاران حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات به مردم معرفی کنند.
ویژگیهای پارسیجو
پارسیجو نکات قابل توجهی دارد؛ مثلا این جویشگر کلمههای دارای غلط را شناسایی میکند و نتایج درست را ارائه میدهد.
مثلا اگر کلمه کلیدی «شیراز» را به اشتباه «شراز» تایپ کنیم، این جویشگر قادر به شناسایی اشتباه و ارائه نتایج مربوط به شیراز است.
این جویشگر تا سه اشتباه در مورد این کلمه کلیدی را شناسایی میکند، اما در مورد کلمه اشتباه شیارز، پیغام خطا میدهد.
در مورد وجود اشتباه در کلمههای کلیدی پیچیدهتر مثلا دو کلمهای هم این جویشگر عملکردی قابل قبول دارد.
اگر بدون نگاه کردن به صفحه نمایش و تنظیم فارسی بودن یا انگلیسی بودن صفحه کلید، عبارتی معنیدار در فارسی را با همان حروف فارسی که روی کیبورد است.
به اشتباه با حروف انگلیسی تایپ کنید، پارسیجو میتواند آن را شناسایی کند. مثلا کلمات کلیدی «jivhk ;gdkd;» که در واقع عبارت اشتباه تایپ شده «تهران کلینیک» بدون تغییر کیبورد از انگلیسی به فارسی است، توسط پارسیجو به درستی شناسایی میشود.
با تمام این اوصاف و فارغ از اینکه پارسیجو غلطها را به خوبی شناسایی میکند و نتایج صحیح را به کاربر ارائه میدهد، وقتی کلمات کلیدی «جویشگر بومی» را در هر دو جویشگر گوگل و پارسیجو جستوجو میکنیم، تعداد نتایج گوگل با اختلاف زیادی از پارسیجو بیشتر است.
خدمات مختلفی هم در پارسیجو گذاشته شده تا برای کاربران ایرانی جذاب باشد. مثلا در بخش اخبار و در سمت چپ، وضعیت آب و هوا و قیمت طلا و سکه آورده شده است.
در خدمات دیگر چون بخش عکس، ضعف جدی در پارسیجو وجود دارد ؛ زیرا تعداد زیادی تصویر از کدهای امنیتی سایتهایی مختلف که کلمههای کلیدی مورد جستوجو در این سایتها وجود دارد به عنوان عکس مورد نظر کاربر آورده میشود.
همچنین کیفیت پیش نمایش عکسها در خود جویشگر و در بخش جستوجوی عکس بسیار پایین است. در بخشهای دیگر مثل نقشه و مکانیاب هم ضعفهای اساسی دیده میشود.
یکی از بخشهای دیگر این جویشگر، بخش ترجمه آن است که طبق برآورد کارشناسان و با استناد به دادههای آلکسا، این بخش یکی از بخشهای پرکاربر و پر استقبال پارسیجو بوده است.
این بخش برای ترجمه انگلیسی به فارسی و برعکس و از فینگلیش به فارسی است. البته بیشتر کاربران ایرانی حداقل تجربه یک بار نوشتن یا خواندن متن با فینگلیش را دارند.
(فینگلیش نامی است که برای نوشتن فارسی با استفاده از حروف انگلیسی بین کاربران مرسوم شده است)
سرنوشت دیگر جویشگرها
یاحق، گرگر و یوز نامهایی است که در این چند سال در ارتباط با پروژه جویشگر بومی شنیدهایم. هرچند به گفته مسئولان، پارسیجو همان یاحق است که تغییرنام داده، این سوال در ذهن شکل میگیرد که پس تکلیف دیگر جویشگرهای بومی چه میشود؟
پس از اینکه پروژههای قبلی به نامهای یوز و گرگر رونمایی شدند، مشخص شد منبع این دو پروژه مشابه هم بوده و یوز درواقع نسخه بهروزرسانی شده گرگر است.
جویشگر یوز نسبت به پارسیجو تفاوتهای زیادی دارد و در حوزه جستوجوی متنی میتوان گفت پارسیجو بهتر است.
برای امتحان صحت این گفته میتوان بهراحتی همان روشهای اشاره شده در مورد پارسیجو را آزمایش کرد.
با واردکردن کلمه کلیدی «شراز» به جای «شیراز» میبینیم که نتایج دقیقا برای همان کلمه کلیدی با غلط تایپی آورده شده و جویشگر، کلمه شیراز را پیشنهاد نمیدهد.
اما در زمینه جستوجوی عکس، فیلترهای یوز بهخوبی عکسهای بیربط و متفرقه را غربال کرده و از نمایش آن جلوگیری میکند، ولی تعداد نتایج عکسها بسیار کم است.
در زمینه طراحی، آنهایی که از طرحهای خلوت خوششان میآید با یوز احساس راحتی بیشتری خواهند داشت تا پارسیجو.
در کل امکانات پارسیجو بیشتر از یوز است و همین مساله باعث میشود طراحی آن هم شلوغتر باشد.
منبع:جام جم آنلاین
No tags for this post.