بر اساس اطلاعات آماری منتشرشده، 85 درصد از مجموع مواد خوراکی عرضهشده در این کشور حاوی ارگانیسمهای تراریخته است. برخلاف اینکه در بسیاری از کشورهای دنیا ازجمله کشورهای عضو اتحادیه اروپا درج برچسب ویژه بر روی موادغذایی تراریخته الزامی اعلامشده است، در ایالاتمتحده چنین محدودیتی وجود ندارد. در این میان، برخی کارشناسان بر این باورند که ترویج و مصرف این گروه از موادغذایی، سیاستی نادرست است که پشتوانه علمی ندارد. استیو دراکر (Steve Druker) ازجمله فعالان مخالف موادغذایی تراریخته است که بهتازگی کتابی با عنوان «ژنهای تغییریافته، حقیقت وارون شده» نگاشته است. او در مصاحبهای با مجله نشنال جئوگرافیک به تشریح برخی دلایل مخالفت خود با پدیده غذاهای تغییر ژنتیک یافته میپردازد.
شما در کتاب خود به این موضوع اشارهکردهاید که جامعه علمی درزمینه تغییر ژنتیک موادغذایی، حقیقت را به شکلی دیگر عرضه میکند. چرا اینطور فکر میکنید؟
واقعیت این است که وارونه جلوه دادن مباحث مربوط به موادغذایی تراریخته بسیار جدیتر از چیزی است که بسیاری از مردم تصور میکنند. شاید بتوان گفت تلاش برای ترویج محصولات تراریخته به این شیوه، یکی از بزرگترین حقهبازیها در تاریخ دانش بشری است. این در حالی است که دخالت حکومت ایالاتمتحده آمریکا در این قضیه نیز سبب وخامت اوضاع شده است. ریشه همه این مشکلات به اتفاقات سال 1985 بازمیگردد. آن زمان دولت ریگان به این نتیجه رسید صنعت زیست فناوری میتواند اقتصاد آمریکا را به اوج برساند. از آن زمان بود که سیاستی از سوی دولت در پیشگرفته شد تا بدون نیاز به تصویب قوانین جدید، از صنایع زیست فناوری حمایت شود. اگرچه این روند، علمی به نظر میرسد، اما واقعیت این است که انگیزههای سیاسی و اقتصادی در پشت پرده این کارها وجود دارد. حتی سازمان غذا و دارو هم قانونشکنی کرد و با دروغگویی، زمینه حضور این موادغذایی را در بازار مصرف فراهم کرد.
جیمز واتسون – یکی از دانشمندانی که در کشف ساختار دی. ان.ای همکاری داشت- بر این باور است که موادغذایی تراریخته خطری ندارند و این مخاطره بیشتر خیالی است تا یک تهدید واقعی. نظر شما چیست؟
به نظرم آقای واتسون اشتباه میکند، زیرا مصرف موادغذایی تراریخته با خطراتی همراه است، اما روند مسلط علمی جهان سبب شده این خطرات دیده نشوند تا بهاینترتیب، دولتها به فکر قانونگذاری برای ایجاد محدودیت در پژوهش در این حوزه نباشند. در فاصله زمانی بین سالهای 1990 تا 1992 میلادی، مجموعه پژوهشهای جامعی درباره محصولات تراریخته انجام شد. بر این اساس مشخص شد که روش تولید محصولات تراریخته با شیوه رایج جفت کردن چند گیاه مختلف و اصلاح نژاد آنها (مشابه آزمایش مندل) متفاوت است. آنها همچنین به این نتیجه رسیدند که محصول بهدستآمده از فرآیند تغییر ژنتیکی میتواند دربردارنده مخاطرات و پیامدهایی باشد که سلامتی افراد را در معرض خطر قرار میدهد و پس از انجام یک سری آزمایشهای دقیق است که میتوان درباره سلامتی این محصولات بهطور قطعی اظهارنظر کرد؛ اما این آزمایشهای دقیق هرگز عملی نشد.
اواخر دهه 1980 میلادی گزارشی مبنی بر شیوع گسترده عفونت ناشی از مصرف محصولات تراریخته در ژاپن اعلام شد. البته، کارشناسان بعدها اعلام کردند که این اتفاق به مصرف موادغذایی تراریخته ارتباطی نداشته است. نظر شما درباره این اتفاق چیست؟
آن زمان سازمان غذا و داروی آمریکا اعلام کرد که این اتفاق با تغییر ژنتیکی محصولات و موادغذایی ارتباطی نداشته است، اما در سندی که در اداره غذا و داروی آمریکا یافتم، مدیر بخش زیست فناوری این سازمان اعلام کرده بود شاید تغییرات ژنتیکی ایجادشده در محصولات تراریخته در به وجود آمدن چنین بحرانی دخیل بوده است. درواقع در این اتفاق بسیاری از حقایق مخفی ماند و اطلاعاتی درباره آنها فاش نشد.
پدر ژنتیک نوین یعنی جورج مندل، ساختار ژنتیکی نخود سبز را از طریق پرورش متقابل تغییر داد. مهندسی ژنتیک از چه نظر با این پرورش متقابل متفاوت است؟
کاری که مندل انجام داد در طبیعت نیز روی میدهد که درنهایت موجب تنوع زیستی و تغییر ترکیب ژنها میشود؛ اما مهندسی ژنتیک درواقع ساختار ژنها و دی ان ای را بهشدت دستکاری میکند. این کار در تاریخ سابقه نداشته است.
تاکنون داستانهای علمی-تخیلی زیادی درباره خطرات احتمالی مهندسی ژنتیک نوشتهشده است. در برخی از این داستانها میبینیم که برای مثال ژن ماهی در محصولی مانند گوجهفرنگی قرار میگیرد. آیا چنین کاری واقعا انجامشده است؟
تا جایی که میدانم تاکنون چنین نمونههایی به بازار عرضه نشده است. با این حال هرگونه دستکاری در ساختار طبیعی و ایجاد محدودیتهایی در یک گونه زنده، نوعی دخالت عجولانه در نظام طبیعت است. ژنهای خارجی نمیتوانند خودشان را در گونهای متفاوت بیان کنند، مگر اینکه تقویتکنندههایی قوی نیز به همراه آنها وارد گونه موردنظر شوند. این ژنهای خارجی در بسیاری از موادغذایی گیاهی موجود در بازار وجود دارند. این روند بسیار غیرطبیعی است و میتواند دربردارنده مخاطراتی برای مصرفکننده باشد.
شرکت معروف مونوسانتو که یکی از پیشتازان تولید موادغذایی تراریخته است پس از اعتراض انگلیسیها از این کشور خارج شد. چرا اروپاییها تا این اندازه نسبت به مصرف موادغذایی تراریخته حساسیت نشان میدهند؟
زیرا شهروندان اروپایی به اطلاعات بیشتری درباره محصولات تراریخته دسترسی دارند. تا پنج سال پیش، رسانهها در اروپا اخبار مربوط به موافقان و مخالفان مواد تراریخته را به یک اندازه منتشر میکردند. مردم در اروپا میدانند که دانشمندان برجسته با این ادعا که غذاهای تراریخته بیخطرند، مخالف هستند؛ اما در ایالاتمتحده، رسانهها نقش خود را بهخوبی ایفا نمیکنند و بیشتر به انعکاس نظرات موافقان محصولات تراریخته میپردازند. مشکل اینجاست که مردم آمریکا به شیوهای مهندسیشده فریبخوردهاند.
بر اساس آمارهای سازمان ملل، کاشت انواع گیاهان تراریخته در آفریقای جنوبی در سالهای 1998 تا 2006 درآمد 156 میلیون دلاری برای این کشور به همراه داشت. آیا این ارزشمند نیست؟
باید ببینیم در ازای این درآمد، سلامت مردم تا چه اندازهای در معرض خطر قرارگرفته است. مطالعات نشان میدهد که حتی تغذیه حیوانات با غذاهای تغییر ژنتیک یافته به تهدید سلامتی آنها منجر شده است. به همین دلیل نمیتوانیم بهراحتی از کنار خطر ناشی از مصرف این موادغذایی، بگذریم.
مترجم: صالح سپهری فر
No tags for this post.