نماد سایت خبرگزاری سیناپرس

روی دوم سکه خلقیات، ساختار و نهاد است

 در ابتدای نشست فراستخواه با اشاره به فعالیت های پژوهشی این مرکز علمی برای ادامه روند تاثیر فرهنگی و اجتماعی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی اظهار امیدواری کرد و گفت: نقد شدن و خوانده شدن توسط دیگر پژوهشگران به تعبیر لویناس دیگری را می سازد و می توانیم با خودمان به عنوان دیگری گفت و گو کنیم و تفکر در این حالت شکل می گیرد. حیوان ناطق به معنی نطق درونی و دوباره مداقه کردن خود است.
وی با بیان اینکه بخش بزرگی از پروژه های ما به پروژه های خلقیات یعنی عادت واره ها و رفتارهای ما برمی گردد، افزود: من با این ایده در سال 86 در بنیاد فرهنگی مهندس بازرگان به عنوان یک سخنرانی به این موضوع پرداختم و خواستم که با طرح مرور متون و منابع موجود در این باره تاملات جدید انجام دهیم و دو سال این جلسه ها در حسینیه ارشاد با حضور استادان و محققان ادامه یافت که منجر به تهیه این کتاب شد.
فراستخواه اقبال مخاطبان به این کتاب را حساسیت آنها به موضوع کتاب دانست و گفت: گاهی یکی از مسیرهای پی جویی مساله های ملی ما و مساله مگوی اجتماعی ما شاید اینجا باشد.
در ادامه جوادی یگانه درباره کتاب خاطر نشان کرد: درباره خلقیات با دو افسوس مواجه بودیم؛ از ابتدای انتشار کتاب هایی درباره خلقیات بحثی درباره علت عقب ماندگی صورت نمی گرفت و کارها دیده نمی شد تا به حودآگاهی برسیم. از سوی دیگر، در 20 سال اخیر کتاب های این حوزه بیشتر بر مدعاهای مبتنی بر تمثیل و عمدتا با نگاه بدبینانه و اغراق بدون ارجاع نوشته شده اند و نوع کتاب های پر فروش عامه پسند بوده اند.
وی با اشاره به اقبال مردم به موضوع خلقیات به عنوان یکی از موضوعات مورد علاقه مردم در ایران افزود: هر چند موضوع کتاب کهنه است اما همین که بررسی با اقبال مردم و رسانه ها مواجه شده، اهمیت کتاب نشان داده می شود. این جلسه هم گفت و گو و نقد درباره پروژه است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران تشریح کرد: در ابتدای کتاب تقریبا تمامی آثار و نظریه های موجود را دیده اند و پیمایشی هم در این باره ارائه شده است. ارائه مدل ها در بخش های کتاب از نکات مثبت کتاب است.
وی با اشاره به لزوم بیان تعریف خلقیات گفت: بر اساس پیمایش ها بد بودن مانند دروغگویی نیز مفروضه کتاب است و پرسش اصلی چگونه زندگی کردن در چنین جامعه منفی ای باز مطرح است. یعنی پژوهش های رسمی که به آن استناد شده است، چنین جامعه ای را تصویر می کند اما به نظر می رسد که زیست در جامعه ایرانی به این شناعت و بدی نیست چون زیست ناممکن می شود.
کاظمی نقد خود را نقد درونی خواند و گفت: بیشتر انتقادات درباره کتاب نقد بیرونی بود و کلیت کتاب را نقد می کردند که این امر منصفانه نیست و کتاب باید بر اساس ادعاهای درون خود ارزیابی شود. طرح مساله از نقطه خوبی شروع می شود؛ وقتی خود را با غرب مقایسه می کنیم یک برخواسته نارضایتی از خود داریم.
وی با استناد به کتاب دو ویژگی اجتناب از تقلیل گرایی و ذات گرایی نسبت به موضوع را بیان و اظهار کرد: یعنی به نظر می رسد که باید همه جنبه ها را دید اما عوامل مد نظر جامعه شناس، علل روانشناسی و زیست شناختی و تاریخی نیست. ذات گرایی هم به مثابه اینکه ذاتا یک ویژگی را داشته باشیم قرار است دیده نشود.
این همکار پژوهشی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی افزود: فصل مربوط به ادبیات موجود فربه نیست و برای کسی که فرصت مطالعه انبوه ادبیات معرفی شده را ندارد، بهتر بود ادبیات خلاصه وار گفته می شد تا خواننده هم دلانه رفتار کند. فصول نظری هم من خواننده را جذب نکرد زیرا تقلیل گرایی در تبیین را به نظر به تقلیل گرایی در نظریه ها تبدیل کردند. به این ترتیب تئوری 40 تکه ای شکل گرفته است که لذت خواندن کتاب را کم کرده است.
وی با اشاره به برداشت خود از «مم ها» در کتاب گفت: کتاب بر این اساس به مم گرایی به جای ذات گرایی پرداخته و ادعای دوم کتاب هم مبنی بر ادعای دوری از ذات گرایی با گرایش به مم گرایی به نظر جای پرسش دارد و ادعای دوم کتاب جای بحث دارد. به علاوه، با اشاره به مم گرایی به روان شناسی پرداخته ایم و این امر باعث تقلیل بحث شده است یعنی از مم گرایی هم ذات گرایی و هم تقلیل گرایی را شاهدیم که مخالف ادعای کتاب است.
کاظمی با اشاره به پرسش چرایی تداوم ویژگی های منفی در خلقیات ایرانیان در کتاب گفت: پاسخ کتاب این است که علت حل نشدن مشکلات نوسازی از بالا بوده است. دو مساله وجود دارد؛ نخست اینکه چرا با مدرن شدن باید بهبود یافت؟ این عنصر در تئورری هاست و در عمل و واقعیت این گونه نیست. یعنی این ایدئولوژی است که باید به عنوان فرضیه از آن در کتاب دفاع کرد. دوم اینکه در جوامع دیگری مانند ترکیه که نوسازی از بالا بوده است، چرا اوضاع بهتر است و آیا شما کشوری آسیایی را می شناسید که نوسازی از پایین رخ داده است. یک مساله دیگر، استناد به پیمایش های ملی است زیرا آنها نظر مردم را می سنجد و واقعیت اجتماعی را نشان نمی دهد. یعنی از پیمایش های ملی می توان برداشت های متفاوتی کرد و پاسخ های مختلفی به دست آورد که بیان واقعیت اجتماعی جامعه در حال تغییر هر ساله ما نیست.
فراستخواه با قدردانی از نظریات و پرسش های طرح شده در نشست خاطر نشان کرد: در کتاب من خضور داشتم و جای مخاطب خالی بود در حالی که معنا در غیاب مولف است و اکنون با گفت و گو، تفکر که خصیصه آن است رخ می دهد.
وی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا ما ایرانیان به این بدی هستیم و اگر هست چگونه زندگی ممکن است، گفت: بله! ما وضعیت بسیار بدی داریم و باید مساله ایجاد کنیم و باید وجدان های بیدار جامعه را به کار گرفت. هنوز به حد کافی درباره خلقیات سخن نگفته ایم. مشکلات به حد بحران جدی رسیده است.در زیست اجتماعی ما قابلیت های زیاد وجود دارد. ملت متوسطی هستیم اما به موقع اگر مشکلات را حل نکنیم فرزندان آینده ممکن است شرایط بدی داشته باشند.
این پژوهشگر و نویسنده با استناد به رتبه ایران در دو شاخص کارآیی نیروی کار و مخاطره جویی و تحمل ابهام گفت: باید دلهره آگاهی داشته باشیم. نیروهای ما با هم نمی توانند کار کنند. اینها ریشه در ساختار ما دارد که در کتاب بیان کرده ام. یعنی، روی دوم سکه خلقیات، ساختار و نهاد است.
وی در ادامه با اشاره به کشورهای دارای رتبه برتر از ایران در منطقه و آسیا تاکید کرد: مشکلات ما باید مساله شوند و ما نیازمند تکثیر مساله هستیم. اینکه طرح مساله، سیاه نمایی تلقی می شود نوعی مشکل برای طرح مساله ایجاد می کند و محدودیت است.
فراستخواه با اشاره به بخش هایی از کتاب به ویژگی های مثبت اخلاقی ایرانیان اشاره و بیان کرد: باید دائما ظرفیت سازی کنیم و نه ظرفیت سوزی. زیست جهان ما سرشار از قابلیت هاست اما سیستم های اجتماعی ما مشکل دارند و زیست اجتماعی مستعمره سیستم ها می شود در نتیجه بحث ثنویت ایرانی را در کتاب را مطرح کرده ام.
وی با بیان اینکه «ما درک فضیلت خواهانه و کمال گرایانه از خود داریم» خاطر نشان کرد: می دانیم که نباید دروع گفت اما به موقع دروغ می گوییم. نمی توانیم از وجدان اخلاقی خود طفره رویم و در نتیجه، نوعی نفس لوامه ( ملامتگر) اجتماعی داریم که به نفس مطمئنه تبدیل نشده است. این به معنای وجود زندگی است. در حالی که بسیاری از کشورهای منطقه تنها یک پاساژ اقتصادی بودند اما اکنون بر اساس شاخص ها از آنها عقب مانده ایم.
این استاد دانشگاه جامعه ایران را جامعه «توفیق گرا» و «توفیق سوز» خواند و گفت: نیازمند یادگیری اجتماعی از طریق نهادها در سطوح مختلف هستیم.
فراستخواه نظریه را روشنی برای فهم دانست و تاکید کرد: از تاریکی خرافه بیرون می آید و برای همین نیازمند تشریح نظریه هستیم. قصد من از تشریح نظریه ها بیان جزیی برای تشریح خلقیات بوده است تا یک معرفت عمومی به دست آوریم. هدف از تقلیل گرایی هم تقلیل بخشیدن فرهنگ بوده است.
وی با اشاره به پروژه دیگر خود درباره «شکست اخلاق» اظهار کرد: احساس می کنیم که امکان رفتار اخلاقی وجود ندارد و برای اینکه بتوانیم این آگاهی ناموثق را رفع کنیم باید بدانیم که علم، حلم می آورد. همه نیازمند دانایی درباره چرایی رفتار غیر اخلاقی هستیم. یک نظریه هم نمی تواند پاسخ گو باشد و نیاز داریم تا بیشتر از مدل ها و نظریه ها استفاده کنیم.
به گزارش پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری،در پایان این نشست حاضران پرسش های متعددی را مطرح کردند و فراستخواه هر یک از این پرسش ها را امکانی برای نوشتن مقاله ها و کتاب های متعدد دانست.
No tags for this post.
خروج از نسخه موبایل