کشف دنیاهای دیگر با ابزاری فراتر از راکت
البته هرچه به دنبال پاسخ های بیشتر می رویم با پرسشهای بیشتری هم روبرو می شویم. و حالا مهمترین پرسسش: چگونه سر از زمین درآورده ایم و چگونه می توانیم دنیاهای دیگر را کشف کنیم؟
آنچه که تاکنون درخصوص درک منظومه شمسی انجام داده ایم تنها گامهای ابتدایی بوده است. با این حال تحقق ایده گشت و گذار فضایی آن هم به طور ارزان و مقرون به صرفه می تواند به ایجاد تحولی در این فرآیند منجر شود و در این میان فناوری هایی که تا دیروز حتی تصورشان را هم نمی کردیم تأثیر بسزایی خواهند داشت. حالا در اینجا به نکته مهمی می رسیم: ما نمی توانیم با استفاده از راکت ها به ستارگان دیگر برسیم. استفاده از راکتها شیوه ای ترسناک برای توسعه اکتشافات در فضا به شمار می آید.
قرار داشتن در مدار به معنای وجود نوعی تعادل است، تعادل میان افتادن در دام کشش طبیعی زمین و ورود به فضای بیکران. مدار زمین را باید دروازه ورود به منظومه شمسی و البته کهکشان راه شیری و در نهایت عالم بیکران به شمار آورد. متأسفانه این دروازه در ارتفاع حدود 160 کیلومتری زمین قرار دارد، آن هم در حالتی که به سرعتی درحدود 32 هزار کیلومتر بر ساعت نیاز است. پس از هم اکنون می توان نتیجه گرفت که راکتها چندان هم پربازده نیستند.
در مکانیک مداری عبارت جالبی وجود دارد: رسیدن به مدار نیمی از راه رسیدن به ناکجاآباد است. در واقع مدار بهترین سکو برای وارد شدن دائمی به فضای بیکران است. از رسیدن به مدار به عنوان گام نخست برای خروج از جاذبه و پشت سر گذاشتن زمین یاد می شود.
قرار داشتن در مدار به معنای وجود نوعی تعادل است، تعادل میان افتادن در دام کشش طبیعی زمین و ورود به فضای بیکران. مدار زمین را باید دروازه ورود به منظومه شمسی و البته کهکشان راه شیری و در نهایت عالم بیکران به شمار آورد. متأسفانه این دروازه در ارتفاع حدود 160 کیلومتری زمین قرار دارد، آن هم در حالتی که به سرعتی درحدود 32 هزار کیلومتر بر ساعت نیاز است. پس از هم اکنون می توان نتیجه گرفت که راکتها چندان هم پربازده نیستند.
برای درک بهتر این موضوع به این مثال توجه کنید: رسیدن به مدار آن هم سوار بر یک راکت چیزی شبیه سفر از آمریکا به انگلیس است، البته نه با هواپیما بلکه درحالی که سوار بر یک منجنیق شده و آماده پرتاب از یک سوی اقیانوس اطلس به سوی دیگر آن هستید. البته یادمان باشد که ساخت چنین منجنیقی هزینه چند صد میلیون دلاری داشته و گذشته از آن پس از پرتاب شما، منهدم خواهد شد.
اساسا استفاده از راکت برای پرتابهای فضایی چندان مقرون به صرفه نیست. راکت پس از پرتاب در مسیری قرار گرفته و در همین حال انرژی قابل توجهی آزاد می کند(سوخت راکت همراه با اکسیژن می سوزد) این فرآیند تا زمانی که راکت به ارتفاع و نقطه مورد نظر برسد ادامه می یابد. از نظر علمی این یک فرآیند غیرمقرون به صرفه است زیرا راکت همراه با سوخت، باید اکسیژن مورد نیاز برای سوزاندن سوختش را نیز به همراه داشته باشد.
دقیقا به دلیل غیرمقرون به صرفه بودن فناوری راکتهاست که مخزن سوخت آنها در هر مرحله از به اتمام رسیدن از بدنه راکت جدا و در آسمان رها می شود. در نهایت بخش کوچکی از راکت باقی می ماند که در واقع همان محموله مورد نظر است و این درحالی است که بخش قابل توجهی از بدنه راکت در مراحل مختلف از آن جدا شده و از بین می رود. از آن گذشته امکان استفاده مجدد از این قطعات وجود ندارد.
به رغم تصورات عمومی، ساخت یک راکت و استفاده از آن نه پیچیده تر و نه پرهزینه تر از یک جت مسافربری قاره پیمای مدرن است. هر دو بار زیادی حمل می کنند و هزینه ساخت آنها نیز تقریبا یکی است اما یادمان باشد که به دفعات از یک هواپیما استفاده می شود اما عمر یک راکت تنها به یک پرتاب ختم می شود.
در سالهای اخیر شرکتهایی که در زمینه پرتابهای فضایی فعالیت دارند به روشنی پی به این ضعف مهم برده و در صدد ایجاد تحولی در این عرصه هستند. شرکت اسپیس ایکس در صدر این تلاش قرار دارد. محققان این شرکت بر روی نسل جدیدی از راکتها کار می کنند که پس از پرتاب و جداسازی محموله مورد نظر قابلیت بازگشت به زمین و استفاده مجدد را داشته باشند، تلاشی که البته ثمری نداشته است.
No tags for this post.