بیتوجهی به مبانی فلسفی در مطالعات علوم انسانی
دکتر حسین کلباسی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی در گفتگو با سیناپرس به بیان نکاتی در خصوص وضعیت علوم انسانی در کشور و راهکارهای ارتقای آن پرداخت.
کلباسی در ابتدا با اشاره به مباحث جاری درگرفته درباره علوم انسانی، گفت: از زمانی که پرسشهایی در این باب در کشور و به خصوص در سطح دانشگاهها و مراکز آموزش عالی مطرح شده است، کوششهایی قابل توجه و قابل تحسین به عمل آمده و مجموعههایی از تأملات در قالب کتابها، مقالات، نشستها و همایشها ظهور پیدا کرده که هر چند به لحاظ کمی و کیفی هنوز جای رشد دارد، اما به لحاظ اصل توجه و التفاتی که برانگیخته حائز اهمیت است.
وی با اشاره به وجود برخی آسیبها و نقاط ضعف در علوم انسانی متعارف و متداول در کشور، گفت: یکی از آفتهایی که در برخی رشتههای دانشگاهی یا مراکز پژوهشی میبینیم این است که حتی در جایی که دغدغههای دینی وجود دارد مفروضات مفروضاتی غربی است و به عبارت دیگر در میدان مفروضات غربی داریم تنفس و بازی میکنیم.
ضرورت تغییر میدان بازی علوم انسانی
نویسنده کتاب «مدارس و دانشگاههای اسلامی و غربی در قرون وسطی» با تأکید بر ضرورت تغییر این میدان بازی و مفروضات همبسته آن، گفت: ما باید بدانیم که تا زمانی که با مبانی غربی درگیر هستیم و در واقع با سازو کار و نگاه و چشم غربی به مسائل نگاه میکنیم انتظار این که واقعاً تحولی پیدا شود، به نظر بیهوده و محال مینماید.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: بر این اساس تنها راهی که وجود دارد این است که تحول در علوم انسانی به شکلی مبنایی و با تغییر دیدگاهها اتفاق بیفتد و ضمن دگرگونسازی معرفتشناسی و هستیشناسی موجود در این علوم، فرآیندی را ترسیم کنیم که اهداف و نتایج مورد نظر ما را با این مبانی سازگاری کند و همراه با هم به پیش ببرد.
پیشینه غنی فلسفه و حکمت اسلامی؛ پشتوانه مطالعات فلسفی علوم انسانی
نویسنده کتاب «سنت ارسطویی و مکتب نوافلاطونی» در خصوص جنبههای روششناختی تحول در علوم انسانی بیان کرد: یکی از مواردی که از این جنبه مؤثر خواهد بود و میتواند به روند تحول بسیار کمک کند پررنگ شدن ملاحظات و مطالعات فلسفی علوم انسانی است که در این زمینه هم خوشبختانه دست ما بسیار پر است و با پیشینه بسیار غنی و پرباری که از فلسفه و حکمت اسلامی داریم، اتفاقاً برای ورود در عرصه تحول مبنایی و و بنیادین علوم انسانی پشتوانه قابل توجهی داریم.
کلباسی با بیان این که در فلسفه و حکمت اسلامی جهانشناسی و جهانبینیای مطرح شده که ارتباط مستقیم و تنگاتنگی با معارف و نصوص دینی ما دارد، اظهار کرد: آنچه در قالب گفتمان فلسفی ما مطرح شده در واقع جنبه نظری و برهانی و عقلی همان چیزی است که در قرآن و عترت آمده است؛ به اضافه بعضی از فروعات و احکام متناسب با آن؛ و اگر ما از این جنبه نظری فلسفی بتوانیم مدد بگیریم و آن را پررنگ کنیم، راه تحول علوم انسانی و دگرگونسازی مفروضات و میدان عمل و بازی این علوم بسیار هموارتر خواهد شد.
اگر مبانی فلسفی به مباحث ما وارد شود زمینهساز چالشهای قابل توجهی با مبانی غربی خواهد شد و ما را که بالقوه توانا هستیم به لحاظ فعلیت نیز تواناتر میکند و ظرفیت بحث و بررسی و تأمل در مورد احکام و مصادیق فرعی و ابواب دیگر را برای ما فراهم میسازد.
اگر مبانی فلسفی به مباحث ما وارد شود زمینهساز چالشهای قابل توجهی با مبانی غربی خواهد شد و ما را که بالقوه توانا هستیم به لحاظ فعلیت نیز تواناتر میکند و ظرفیت بحث و بررسی و تأمل در مورد احکام و مصادیق فرعی و ابواب دیگر را برای ما فراهم میسازد.
نویسنده کتاب «مدخلی بر تبارشناسی کتاب مقدس» یکی از مشکلات و نقاط ضعف مطالعات جاری درباره علوم انسانی و تحول این علوم را نادیده گرفتن همین مبانی فلسفی دانست و بیان کرد: متأسفانه در بسیاری از مطالعات و بررسیها صبغه فلسفی علوم انسانی یا به کلی نادیده گرفته شده و یا بسیار کمرنگ دیده شده است، در حالی که ما ناچاریم به این سرمایه تمسک پیدا کنیم و این مبانی عقلی معرفتشناختی را در آن دخالت بدهیم.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: اگر مبانی فلسفی به مباحث ما وارد شود زمینهساز چالشهای قابل توجهی با مبانی غربی خواهد شد و ما را که بالقوه توانا هستیم به لحاظ فعلیت نیز تواناتر میکند و ظرفیت بحث و بررسی و تأمل در مورد احکام و مصادیق فرعی و ابواب دیگر را برای ما فراهم میسازد.
کوششهای انجام گرفته در زمینه روششناسی علوم انسانی امیدوارکننده است
کلباسی در پاسخ به این پرسش که با تکیه به این مبانی چه فرآیندی را برای تحول باید طی کرد، گفت: کوششهایی که در دهههای اخیر به خصوص بعد از انقلاب اسلامی در زمینه روششناسی صورت گرفته واقعا قابل توجه و امیدوارکننده است و هم به صورت مکتوب، هم به صورت شفاهی بحثهای متعددی ناظر به روششناسی علوم انسانی در ساحتهای مختلف جامعهشناسی، روانشناسی، مدیریت، اقتصاد و … تولید و عرضه شده است.
وی ادامه داد: برای مثال در زمینه اقتصاد اسلامی انصافاً مطالعات قابل توجهی صورت گرفته و اگر این الگو عملی نشده و یا این که به صورت کامل به مرحله اجرا در نیامده است، به زمینهها و اقتضائات دیگری بازمیگردد که بایستی در جامعه ایجاد شود.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی افزود: همچنین کوششهایی که در زمینه مدیریت و در زمینه حقوق اسلامی صورت گرفته واقعاً در خور ستایش است و نشان از این دارد که ما ضعفی به لحاظ روششناسی نداریم و تنها خلئی که احساس میشود در رابطه با نگاه مبنایی به مسائل است.
کلباسی در پایان با بیان این که با ضمیمه کردن این نگاه مبنایی به مباحث روششناختی میتوان به هندسه قابل توجهی برای علوم انسانی دست یافت، اظهار کرد: اتفاقا چنین چیزی در اسناد بالادستی دیده شده و این دغدغه در نقشه جامع علمی کشور گنجانده شده است، اما متأسفانه یکی از عیبهای ما این است که اگر چه در برنامهنویسی بسیار توانا هستیم اما در اجرایی کردن آن دچار نوسان میشویم و اگر نگویم شکست، به هر حال خیلی کند پیش میرویم؛ اما امیدواریم که این اهداف و برنامهها در مورد علوم انسانی هر چه زودتر محقق شود.
No tags for this post.