ما خیلی خوششانسیم. در زمانهای زندگی میکنیم که بیشتر ماشینها خوشساخت هستند و تعداد ماشینهای عالی در جهان نه فقط زیاد است که میان خودروسازان در ارائه بهترینها رقابت جدی در گرفته است. اگر سن و سالی داشته باشید، آن روزها را به یاد میآورید که وقتی ماشین میراندید، صدای رادیو در میان سر و صدای موتور و دیگر قطعات گم میشد. گاهی تصور میکردیم، ممکن است قطعاتی از موتور کنده شود و پشت سرمان در خیابان بیفتد.
وقتی از دوران خودروهای اولیه به ماشین های امروز و خودروهای پرنده می رسیم، این که چطور چنین خودروهایی توانستند سهمی از بازار را به خود اختصاص دهند، غیرعادی به نظر می رسد.
موستانگ دو (Mustang II)
این خودرو یکی از بدترین های تمام دوران هاست. علاوه بر این که نام این خودرو را در هر فهرستی از بدترین خودروها خواهید یافت، در کتابی به نام ماشین های چرند از این خودرو به عنوان خودروی شماره یک یاد شده است. خودروی اصلی موستانگ ماشین خوبی نبود.
در حالی که فورد پینتو این گونه نبود و زیاد بد به نظر نمی رسید. در طراحی مخزن سوخت« موستانگ دو» از فورد پینتو الهام گرفته شد.
حتما می دانید اگر مخزن سوخت خودرو در انتهای عقب آن قرار بگیرد، احتمال انفجار خودرو هنگام بروز سوانح بسیار بالا می رود.
خوشبختانه به علت مشکلات عرضه جهانی سوخت در دهه 1970 « موستانگ دو» موتور دوکی شکل کوچکی داشت و بسیار کند بود.
آن قدر شتاب این خودرو کم بود که خیلی ها به طعنه می گویند اسب کوچک فلزی که روی جلوی پنجره « موستانگ دو» قرار دارد، می تواند هنگام شتاب گرفتن از این خودرو جلو بزند!
دوج لا فمه (Dodge La Femme)
اوایل دهه 1950، هنگام پخش آگهی این ماشین از تلویزیون، روی بزرگ و عریض بودن آن تأکید می شد و این که ماشینی مردانه است.
سال 1955 دوج لا فمه با اندکی تغییر نسبت به دوج رویال لنسر ساخته شد. این دو بسیار به هم شبیه بودند، با این تفاوت که دوج لا فمه رنگ آمیزی سفید و صورتی بر بدنه و صندلی های پرنقش و نگاری داشت.
نکته عجیب این بود که کلاه بارانی به همراه یک شنل و یک چتر که هر سه مخصوص باران بودند، با این خودرو عرضه می شد.
شاید علتش این بود که در آن دوران، خانم ها با باران میانه خوبی نداشتند و اضافه شدن چنین لوازمی به یک خودرو واقعا می توانست آپشن جالب توجهی باشد.
همه اینها به اضافه یک کیف پر از لوازم آرایش زنانه می توانست بهانه هایی باشد برای این که خانم ها از همسرشان بخواهند چنین خودرویی را برای خانواده بخرند.
با این حال این ایده در همان زمان به قدری مسخره بود که تولید دوج لا فمه با آن قیمت گزاف نسبت به دوج رویال لنسر بیش از دو سال ادامه نیافت!
اِدزِل (Edsel)
فهرست بدترین ماشین های جهان بدون قرار گرفتن نام ادزل در آن کامل نیست. علاقه مندان این خودرو هم از آن راضی نبودند. چنان که جمله مشهوری در باشگاه مالکان ادزل نقل می شود: «کلمه ادزل مترادف فاجعه و شکست است».
بیشتر منتقدان، نظر خود را نسبت به این ماشین با توجه به جلوی داشبورد بسیار زشت آن بیان می کنند، به طوری که خیلی ها می گویند پرونده عرضه ماشین های زشت با معرفی این ماشین در سال 1957 بسته شد.
اما چرا این ماشین بد جلوه کرد؟ واقعیت این است که رعایت اصول بازارپسندی در طراحی یک خودرو همان زمان هم موضوع مهمی بود.
موضوعی که طراحان این خودرو بویی از آن نبرده بودند. آن موقع شایعاتی مطرح شد مبنی بر این که کمپانی فورد، ماشین های ادزل را در حالی ساخته و در اختیار دلال ها قرار داده که در یادداشتی ذکر کرده بود بعضی قسمت ها روی ماشین نصب نشده و خود دلال ها می توانند در چند مرحله آن بخش ها را روی ماشین سوار کنند! کمپانی فورد، هزینه هنگفتی پرداخت تا بالاخره پروژه ادزل به عنوان شکستی کم نظیر در تاریخ خودروسازی جهان ثبت شد.
شورولت وگا (Chevy Vega)
تعجب می کنید اگر بشنوید رد پایی از جان دیلورن در بخشی از این خودروی بسیار بی کیفیت هم دیده می شود. اما این بار واقعا تقصیر او نیست. وقتی او مدیر شورولت در سال 1969 بود، ناخواسته وارث چنین خودرویی در کمپانی اش شده بود.
شورولت وگا را تیم بزرگی از طراحان جنرال موتورز طراحی کرده اند. اما ورق های فلزی به کار رفته در این خودرو بسیار نازک و آسیب پذیر بود.
به علاوه پوشش ضدزنگ آن به قدری ضعیف بود که مالک خودرو ناچار می شد پس از پشت سر گذاشتن یک یا دو زمستان، گلگیرهایی را که تحت تأثیر نمک پاشیده شده در جاده های زمستانی آسیب دیده و دچاره خوردگی شده، به کلی تعویض کند.
در مناطق مرطوب هم دیده می شد که بدنه این خودرو به آسانی دچاز زنگ زدگی می شود. به علاوه موتور شورولت وگا آن قدر داغ می شد که سوزاندن واشر سرسیلندر آن اتفاقی عادی بود .
کادیلاک سیمارون (Cadillac Cimarron)
این یکی هم از بدترین های تاریخ خودروسازی است. ظاهرا این بار نوبت برند لوکس کادیلاک بود که آوازه خود را اوایل دهه 1980 به خطر اندازد. ماجرا از این قرار بود که کمپانی جنرال موتورز تصور می کرد خیلی خوب می شود اگر شورولت کاوالیر را با قیمت دو برابر در لباس کادیلاک عرضه کند.
این در حالی است که شورولت کاوالیر اصلا ماشین خوبی نبود و ادعای خوب بودن هم نداشت؛ نتیجه این شد که قبای کادیلاک سیمارون بر تنش گشاد بود.
واقعیت این بوده و هست که دنیای خودرو مثل فیلم های دهه 1980 نیست که شانسی یک گدا به شاه تبدیل شود. تصور کنید قرار بود این خودرو با بی .ام.دابلیو و آئودی رقابت کند. معلوم بود که این پروژه از همان آغاز، سرنوشت محتومش شکست بوده است.
دیلورن دی ام سی ـ 12 ( -12 DeLorean DMC)
جان زد دیلورن (John Z. DeLorean) کسی است که خودروی دیلورن دی ام سی ـ 12 را طراحی کرده است. او از نوابغ دنیای طراحی خودروهای شهری است و رد کارهایش را می توان در پونتیاک جی .تی.او (Pontiac GTO) جست وجو کرد.
تا این که تصمیم گرفت خودرویی اسپرت طراحی کند که قرار بود در ایرلند شمالی تولید شود، آن هم با کارگرانی که برای ساخت خودرو آموزش ندیده بودند. درهای دی ام سی ـ 12رو به بالا باز می شد.
در بهترین حالت، نشتی هایی داشت و در بدترین حالت ممکن بود به علت خرابی سامانه الکترونیکی خودرو، راننده در آن گیر بیفتد. مجموعه این اشکالات موجب شد تا سرانجام پرونده ای برای جان دیلورن درست شود و با اتهام پولشویی و مشارکت در قاچاق کوکائین ـ که از کلیشه های دهه 1980 بود ـ مواجه شود.
ترابانت (Trabant)
اگر از راننده های مسن آمریکایی بخواهید بدترین ماشین جهان را به شما معرفی کنند، در حالی که چپ چپ نگاهتان می کنند از شما می پرسند: آن ماشین باید حتما در آمریکا باشد؟ در این حالت اگر بخواهید به چیزی که پشت سوالشان نهفته است، پی ببرید باید پاسخ دهید: نه! در این صورت نامی که به زبان خواهند آورد، این است: ترابانت! در آلمان شرقی هرچند پایان کمونیسم و برچیده شدن سیم های خاردار به معنای از بین رفتن روح آن نبود، وجود خودرویی مثل ترابانت سال ها آلمان شرقی آزاد شده را به یاد دوران کمونیسم می انداخت.
ترابانت خودرویی است که در ساخت بدنه اش از الیاف کتان و پشمی بازیافت شده در قالب پلاستیکی به نام دوروپلاست استفاده شده و خودروی بسیار دودزایی است. با داشتن موتوری دو زمانه شبیه موتور اره برقی از ترکیبی از نفت و گاز به عنوان سوخت استفاده می کرد. با همه این ها تصور کنید برای این که صاحب چنین خودرویی شوید ناچار بودید در یک لیست انتظار 10 ساله منتظر دریافت ماشین از کارخانه دولتی تولید کننده ترابانت بمانید. مسلما در آلمان شرقی آن دوران برای خلاص شدن از شر چنین ماشینی چاره ای نداشتید جز این که منتظر فروپاشی دیوار برلین بمانید.
کایسر ـ فریزر هنری جِی
گاهی به طعنه به این خودرو لقب ماشین پیرمردها را می دهند، طوری که حتی اگر پسربچه ای 10 ساله در همان دهه 1950 با آن رانندگی می کرد، می توانست اشکالات فاجعه بار آن را یک به یک برشمارد. این خودرو با قیمتی ارزان در سال 1950 عرضه شد.
هیچ گونه محفظه ای در داشبورد فلزی رنگ آمیزی شده آن تعبیه نشده بود و وجود چنین داشبوردی هنگام بروز تصادف برای سرنشین می توانست بسیار خطرناک باشد البته وقتی خودرویی با دو موتور کوچک حرکت کند که روی هم قدرتی به اندازه 68 تا 80 اسب بخار فراهم می کند، عملا نمی تواند خیلی سرعت بگیرد تا برای سرنشینش خطری ایجاد شود.
بگذریم از طراحی بدنه زشت هنری جِی که در فاجعه بار بودن به پای کندی سرعت این خودرو نمی رسید. نتیجه این معایب هم آن شد که تولید هنری جِی سه سال بیشتر ادامه نیافت.
جگوار ایکس جِی 220 (Jaguar XJ220)
این خودرو به این دلیل در فهرست بدها قرار گرفته که درباره آن بسیار تبلیغ شد و قرار بود ماشین خوبی باشد. وقتی از این مدل جگوار در سال 1988 به عنوان خودرویی مفهومی رونمایی شد، خیلی ها شیفته اش شدند.
جگوار ایکس جِی 220 با بهره گیری از موتور 12 سیلندر، نیروی محرکه ای که به هر چهار چرخش وارد می شد و فرمان پذیر بودن هر چهار چرخ قرار بود به بازار عرضه شود؛ آن هم در دهه 1980! با آن درهایی که رو به بالا باز می شد و شکل قیچی به ماشین می داد، خیلی ها برچسب اَبَرماشین را به این خودرو زدند و با وجود قیمت نیم میلیون دلاری اش خیلی ها حاضر شدند با پرداخت صد هزار دلار این خودرو را پیش خرید کنند.
اما واقعیت این بود که با فناوری آن زمان، تولید چنین خودرویی عملا از عهده جگوار ساخته نبود. به نظر می رسید خریداران چنان خودرویی پول داده بودند برای خرید سرگرمی جدید تا به قصد وقت گذرانی مدت ها در انتظار تحویل خودرویشان بمانند؛ عاقبت هم همین شد.
این خودرو تا سال 1992 تولید نشد و وضعی بسیار ناامیدکننده داشت. برای این که جگوار بتواند این خودرو را راهی بازار کند، مجبور شد موتور ایکس جِی 220 و 12 سیلندر را با یک موتور شش سیلندر تعویض کند.
از طرف دیگر این خودرو هم به سرنوشت دیگر خودروهای عضلانی قدیمی گرفتار شد و درهایش نه از بالا که به صورت معمولی باز و بسته می شد.
همان طور که حدس می زنید، مردمی که چهار سال پولشان را برای پیش خرید ماشینی با آن مشخصات پرداخت کرده بودند، دیگر حاضر نبودند ماشینی معمولی تحویل بگیرند. نکته عجیب این بود که کمپانی جگوار از کسانی که معترض بودند، به خاطر نقض قرارداد شکایت کرد!
یوگو جی وی (Yugo GV)
اگر بخواهیم از بین دو خودروی بد کمپانی مالکولم بریکلین خودروی بدتر را انتخاب کنیم، کار سختی پیش رو داریم . بریکلین اس وی ـ 1 (Bricklin SV-1) خودروی کانادایی اسپرتی است که درهایش از بالا باز می شود و البته زیاد پیش می آمد سرنشینانش را در خود زندانی کند. خودروی دیگر هم یوگو جی وی نام دارد. البته این خودرو را کمپانی بریکلین ابداع نکرده بلکه این خودروی بسیار ارزانقیمت را سال 1985 از یوگسلاوی سابق که ازجمله متحدان شوروی سابق بود، وارد کرد. جالب اینجاست که هیچ قطعه یدکی این خودروی کوچک کنسروی شکل پیدا نمی شد، آن هم در شرایطی که به علت ارزان و نامرغوب بودن قطعات به کار رفته در خودرو مشکلات موتوری و برقی متعددی پیش می آمد. خریدار بخت برگشته ای که یوگو جی وی را می خرید، در صورت مواجهه با اولین مشکل و نیاز به قطعه یدکی باید ماشینش را کنار خیابان رها می کرد.
منبع:جام جم