مردی که مهندسی و داروسازی را در هم آمیخت
رابرت لانگر (Robert Langer)، یک مهندس شیمی در موسسه فناوری ماساچوست (MIT) است. او یکی از پیشگامان در حوزه مهندسی زیستی، انتقال دارو، مهندسی بافت و نانوفناوری است. وی به تازگی برنده جایزه یک میلیون پوندی ملکه الیزابت در حوزه مهندسی شد. گفتنی است این جایزه به برترین نوآوری هایی که منابعی جهانی برای انسان به همراه دارد اعطا می شود.
نوآوری های آقای لانگر توانسته زمینه ای برای درمان انواع سرطان، دیابت و سایر بیماریها فراهم سازد. وی در حال حاضر به طراحی نوعی تراشه با کاربرد طولانی مدت برای آزادسازی زمان بندی شده دارو در بدن است. مجله نیوساینتیست به تازگی مصاحبه ای با او ترتیب داده است.
تبریک ما را به مناسبت برنده شدن این جایزه بپذیرید!
خیلی ممنونم! راستش خیلی احساس افتخار می کنم و البته کمی هم شگفت زده شدم. فکر می کنم که این جایزه بسیار ارزشمند باشد.
شما توانستند چندین اکتشاف متحول کننده را با ترکیب مهندسی و پزشکی به وجود آورید. این ماجرا اصلاً از کجا شروع شد؟
وقتی در سال 1974 فارغ التحصیل شدم، استخراج نفت در وضعیتی بحرانی قرار داشت (قیمت نفت به شدت بالا بود) و در آن هنگام 20 پیشنهاد شغلی از سوی شرکت های نفتی دریافت کردم. یکی از این شرکتها به من گفت که اگر بتوانم میزان استخراج یکی از این مواد شیمیایی را فقط یک دهم درصد افزایش دهم، کاری بسیار ارزشمند انجام داده ام، زیرا این رقم به معنای چندین میلیارد دلار خواهد بود. یادم است که در آن زمان هیچ علاقه ای به این کار نداشتم. به همین دلیل به دنبال حوزه های کاری دیگری نظیر آموزش و پزشکی رفتم.
در آن هنگام نامه ای برای دکتر جودا فولکمن نوشتم. او یک پزشک جراح در بوستون بود و البته با احترام شغلی را به من پیشنهاد کرد. من تنها مهندس حاضر در آزمایشگاه جراحی و یا حتی در کل بیمارستان بودم و می دیدم که بسیاری از مشکلات پزشکی را می توان با اطلاعات مهندسی و به شکلی دیگر و یا حتی بهتر حل کرد.
چه نوع همکاری با دکتر فولکمن داشتید؟
او نظریه ای در پزشکی داشت مبنی بر اینکه اگر بتوان جلوی رشد رگ های خونی را گرفت، شاید بتوان گسترش سرطان را ینز متوقف ساخت. من نظر خاصی در این مورد نداشتم، اما این نظریه در آن زمان سر و صدای زیادی به پا کرد و مخالفان و موافقان زیادی داشت. او از من خواست تا به ماده ای برای توقف رشد رگهای خونی برسم. ما در ان موقع فکر می کردیم که می توان چنین ماده ای را یافت، اما متاسفانه چنین موادی مولکولهای بزرگی داشتند.
چرا اندازه مولکول این قدر اهمیت داشت؟
مولکول های بزرگ معمولاً عمر چندانی در بدن ندارند، زیرا به محض اینکه وارد بدن می شوند، مورد حمله آنزیم ها قرار گرفته و تجزیه می شوند. من به این فکر افتادم که نوعی پلیمر طراحی کنیم که بتواند مولکول های بزرگ را در خود ذخیره کرده و سپس آنها را در بدن آزاد کند. امروزه از چنین شیوه ای برای تولید انواع مولکول های مختلف به منظور درمان سرطان، شیزوفرنی، دیابت نوع دوم، اعتیاد به الکل و بسیاری از بیماری های دیگر استفاده می شود.
ایده ساخت تراشه ای با قابلیت آزادسازی تدریجی دارو در بدن چه وقت به ذهن شما رسید و این شیوه اصلاً چه تفاوتی با شیوه های دیگر دارد؟
این ایده در دهه 1990 وقتی که داشتم یک برنامه تلویزیونی در مورد ساخت تراشه ها را نگاه می کردم به ذهنم رسید. من به این فکر افتادم که شاید بتوان نوعی تراشه با انبوهی از محفظه های یک اندازه ساخت تا مقداری دارو در هر محفظه قرار گیرد و به کلامی دیگر، داروخانه ای بر روی یک تراشه داشته باشیم. سپس می توان دارو را به وسیله یک برنامه رایانه ای و یا حتی به صورت درستی و با یک دستگاه کنترل از راه دور در بدن آزاد کرد.
نخستین آزمایش عملی برای این کار بر روی بدن زنی که دچار پوکی استخوان بود به انجام رسید. قرار بود هورمون پاراتیروئید از طریق تزریق هر روز به بدن زن وارد شود، اما بی تردید این کار بسیار ناخوشایند بود. با شیوه ای که ما طراحی کرده بودیم، هر شب مقداری دارو وارد بدن زن می شد.
این شیوه می تواند کاربردهای گوناگونی داشته باشد. برای نمونه می توان از آن برای کنترل بارداری استفاده کرد. شیوه های مختلف جلوگیری از بارداری امروزه بیش از 5 سال دوام نمی آورند و همچنین این دستگاه ها قابلیت روشن یا خاموش ندارند. ما در حال طراحی نوعی تراشه هستیم که می تواند تا 17 سال در بدن زن بماند و زن در مواقعی که قصد بارداری دارد، آن را خاموش کند.
دیدگاه مهندسی شما نگاهی ویژه به پزشکی دارد. آیا حوزه پزشکی با آغوش باز پذیرای شیوه های مهندسی زیستی است؟
فکر می کنم همیشه مشکلاتی در میان باشد. بسیاری از دانشمندان و شرکتها به صورت طبیعی از رویکردی محافظه کارانه برخوردارند. با این حال، پزشکی از ایده های نو استقبال می کند، اما در هر حال، پزشکان جوان و دانشجویانی که تفکری خلاقانه دارند و الزاماً مسیر موجود و عرفی را در پیش نمی گیرند، می توانند آینده را رقم بزنند. انسان ها باید از همان ابتدا گام هایی استوار بردارند
منبع: مجله نیوساینتیست
No tags for this post.