نخستین سوالی که مطرح میشود ایناست که در ۱۵ سال آینده مهندسین چگونه خواهند بود؟ دومین سوالی که ممکن است پرسیده شود، این خواهد بود که اگر معتقد به این تحول در مهندسی باشیم، در حال حاضر چگونه برای تربیت مهندسهای ۱۵ سال آینده تلاش کنیم؟ و آخرین سوال و مهمترین بخش ایناست که پیشنهاد عملی برای وقوع این اتفاق در ۱۵ سال آینده چیست؟
همه اینها، پیشگویی بهنظر میآیند و شاید برای مهندسان کمی از نظر علمی غیرطبیعی باشد اما این درحالی است که ما در بسیاری از دانشگاههای علمی و پژوهشی معتبر، شاهد پیدایش رشتهای به نام مطالعه آیندهها (فیوچرز استادیز) که از شاخههای رشته فیوچرولوژی- که توسط اروپاییان ابداع شده است، بودهایم. این رشته را باید یکی از دو سلاح مخفی جامعه و تمدن غرب دانست که غربیها را همواره مسلط بر دیگران و سردمدار فناوری نگاه میدارد و چون این یک سلاح پیشگامی است، عقیده آنها بر این است که کشورهای درحال توسعه و جهان سومی نباید برروی آن پژوهش کنند و این هم یکی از دلایل عدم تبلیغ این رشته است. این رشته، محتواها و تئوریهای علمی گوناگونی دارد تا به سوالاتي پاسخ دهد: چگونه میشود آینده را پیشبینی و محقق کرد؟ مکانیزم دستیابی به آینده مورد علاقه و مطابق میل چیست؟ و… رشد و تحول اجتماعی-تکنولوژیک جهان، با شتاب ادامه پیدا خواهد کرد.
در ۱۵ سال آینده از مهندسان توقع میرود که شم رهبری بسیار قوی داشته باشند، رهبران آینده جهان باید سردمدار فناوری باشند و به عبارتی سیستماتیک آموزش دیده شده باشند
این شتاب بهصورت یک نمودار ساده خطی نیست، بلکه نموداری نمایی و صعودی است. در واقع ۱۵ سال آینده چیزی که مهم است، ما مجبوریم به یک انفجار اطلاعاتی برسیم و این قطعا اتفاق خواهد افتاد. در طول این ۱۵ سال، محتوای اطلاعاتی جامعه جهانی به حد انفجار میرسد. برای اینکه محتوای این اطلاعات هضم و تحلیل شود، ما به یک انقلاب هوشی یا ذهنی نیز احتیاج خواهیم داشت و بههرحال سیستم فکری ما تا ۱۰ الی ۱۵ سال آینده تحول اساسی خواهد کرد.
دیگر انسان به تنهایی فکر نخواهد کرد. سیستم استدلالی و فکری ما تحولی اساسی خواهد کرد و استدلال ما، تبدیل به استدلالی جمعی و البته وابسته بههم خواهد شد. سرعت پردازش دادهها بیشتر و بیتر خواهند شد، چون شما علاوه بر مغز، یک کامپیوتر هم در کنارش خواهید داشت که به آن کمک میکند و عملکردش را سریعتر و بهینهتر خواهد کرد. این ممکن است بیشتر شبیه یک داستان علمیتخیلی بهنظر برسد اما دقیقا همان چیزی است که در آزمایشگاهها و روی موشها آزمایش شده است. اين آزمايشها نتایج قابل قبولی را بهثمر گذاشته است که ما را به واقعیشدن این جملات نزدیکتر میکند. ما در ۱۵ سال آینده تحقق جامعههای جهانی را در بعدهای اجتماعی و اقتصادی خواهیم دید. با وجود اینکه ملیتها و فرهنگها حفظ خواهند شد، ولی نحوه نگرش به اینها کاملا متفاوت خواهد بود؛ طوریکه در فراتر از همه اینها، حیثیتی جهانی – حداقل از لحاظ اجتماعی و اقتصادی- بهوجود خواهد آمد. نتیجه این است که در سیستمهای کاری یک تنوع گسترده دیده خواهد شد. مثلا ممکن است ملیتهای مختلفی را ببینید که با همدیگر همکاری دارند در حالي که هزاران کیلومتر از هم فاصله دارند. نتیجه اینطور همکاریها موجب نزدیکی افراد با افکار، فرهنگ، ملیتها و البته زبانهای گوناگون میشود که خود این موجب بهوجود آمدن دسته جدیدی از تئوریها و معلومات میشود که به آن دانش چند رشتهای (یا میان رشتهای) گفته میشود.
دانش چند رشتهای، تجارت و فروش و مدیریت برای طراحی یک ماشین هوشمند آنهم بهطور همزمان را شامل میشود و گرچه امروزه این رشته تدیس میشود اما هنوز نپخته و تازه تاسیس است. این دانش، تئوریهایی را هم بهوجود آوردهاست که گرچه هنوز ناقص هستند اما بسیاری مشغول به تفکر درباره آنها هستند. پیشبینی میشود که این تئوریها در سالهای آینده تبدیل به دروس اصلی و کلاسیک مراکز آموزشی و دانشگاهها شوند. در ۱۵ سال آینده، طبیعتا منابع طبیعی بسیار محدودتر خواهند شد و کاهش مصرف و کنترل مصرف از این منابع تبدیل به یک مسئله مهم در انجام هرگونه فعالیت علمی، اقتصادی، فرهنگی و… خواهد بود.
اگر بخواهیم تمام اتفاقات ۲۰۳۰ را از نگاه فناورانه و یا تکنولوژیک بنگریم، اینطور خواهد شد: ما یک سیر شتابی مثبت برای ایدههای تکنولوژیک خواهیم داشت و در حال حاضر واقعا کسی نمیتواند حدس و پیشبینی درستی از میزان این پیشرفتها و معجزههای تکنولوژیک در ۱۵ سال آینده داشته باشد. اما پیشبینیهای علمی اینطور بهنظر میرسند که دايما فناوریهای جدید ابداع خواهند شد تا جهان را زیر و رو کنند.
فناوريهاي پيشرفته آينده در جهانی ارايه خواهند شد که دیگر بسیار بههم بافته شده است و به جمعيتي ارايه خواهند شد بسیار گسترده و پرجمعیت شدهاند. اما آنچه مسلم است، در آینده هنوز عوامل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی روی رشد فناوری تاثیرگذار خواهند بود و تفکراتی سیاسی مانند کشورهای توسعه یافته، کشورهای در حال توسعه و کشورهای جهان سومی نیز همچنان پابرجا خواهند ماند. نکته مهم دیگر از لحاظ فناوری، مساله از بین رفتن مرز بین ماشین و جهان بیولوژیک خواهد بود، این چیزی است که از آن به دوره چندگونگی نام برده میشود و به این معناست که ممکن است در هرجای بدن شما یک رایانه بهعنوان عضو توسعهای، شما را کمک کند. ممکن است کامپیوتری در گوشه مغز شما ایمپلنت و یا کاشته شده باشد و عملکردهای شما را بهینه کند و مثلا برخی از معلولیتها را از بین ببرد و یا کاهش دهد. همه اینها تحولی بر جایگزینی (IA)آی.آ به جای آ.آی(AI) است. یعنی بهجای اینکه هوش را بهصورت مصنوعی خلق کنیم- که در ۴۰ الی ۵۰ سال اخیر چندان موفق نبوده است- هوشی که داریم را افزایش و ارتقا دادهايم. پس ما قرارست ۱۵ سال دیگر در جهانی اینچنینی زندگی کنیم. اینها خواب و رویا نیستند و برای کسی که به رشته علمی مطالعات آیندها آشناست، یک واقعیت محسوب میشود. یک طراح سیستم آموزشی ممکن است این سوال را بپرسد که «در ۱۵ سال آینده، مهندس ما که پاسدار و متولی فناوری در هر جامعهای است، باید چگونه انسانی باشد و چه توقعاتی باید از او داشته باشیم و چطور این افراد را باید تربیت کنیم؟» ما توقعات ارزشی خود از یک مهندس در ۱۵ سال آینده را باید در یک لیستی مرتب کنیم. این مهندس همچون مهندسين امروزی باید همچنان از قدرت تحلیل بالایی برخوردار باشد که خوشبختانه در حال حاضر سیستمهای آموزشی ما روی این موضوع تمرکز کردهاند. البته تفاوتی که مهندسان ۱۵ سال آینده با مهندسان امروزی خواهند داشت، در این است که میتوانند به صورت چند رشتهای قدرت تحلیلی داشته باشند و قدرت تحلیلی خود را فقط محدود به رشته تخصصی خود نخواهند کرد. نکته بعدی در افزایش توانایی مهندسان در خلق ایدههای جدید و البته عملی است، چیزی که سیستمهای آموزشی امروزی توجه چندانی به آن نمیکنند. امروزه بیشتر مهندسين به شیوه تئوری درس میخوانند و کار میکنند ولی اینکه آیا یک مهندس میتواند یک نمونه آزمایشی از طرح خود را در مدت بسیار کوتاهی بسازد، یا خیر مساله مهمی است که چندان به آن توجه نمیشود. اما در ۱۵ سال آینده مهندسين در مدت بسیار کوتاهی میتوانند نمونههای اولیه از طرحهای خودشان را طراحی و پیادهسازی کنند. در جهان امروزی بعضی از اوقات، علم باعث ایجاد فناوری شده و بعضی اوقات بلعکس ولی در ۱۵ سال آینده این رابطه یک جهته خواهد شد و دیگر این فناوریست که موجب پیشرفت علم میشودو بنابراین این مهندس است که موجب ایجاد علم خواهد شد نه صرفا پژوهشگران و دانشمندان! لازمه این نوع مهندسی، داشتن روابط عمومی و توانایی برقراری ارتباط قوی است تا مهندس بتواند در میان انواع رشتهها ارتباط لازمه را برقرار کند. یک مهندس آینده باید توانایی تحلیل انواع سیستمهای اقتصادی و مدیریتی را دارا باشد. هیچ کاری بدون کارگروهی امکان پذیر نیست چطور که امروزه هم این مورد کاملا صدق میکند. پس در ۱۵ سال آینده یک مهندس باید بتواند در تیمهایی با ملیتها و فرهنگهای مختلف شرکت کند و بتواند با آنها ارتباط و همکاری داشته باشد. در ۱۵ سال آینده این طور پیشبینی نمیشود که مرزهای جغرافیایی و ملیتها از بین بروند ولی از لحاظ علمی یک جامعه علمی تشکیل داده خواهد شد که فراتر از همه اینها قرار خواهد گرفت و تفاوتها را کنار میزند. در ۱۵ سال آینده از مهندسان توقع میرود که شم رهبری بسیار قوی داشته باشند، رهبران آینده جهان باید سردمدار فناوری باشند و به عبارتی سیستماتیک آموزش دیده شده باشند. یک مهندس باید یک سیستم را از همه جوانب بررسی کند از مسائل علمی گرفته تا مسائل اجتماعی آن سیستم. و در آخر اینکه یک مهندس همواره باید در حال فراگیری تجربیات جدید و آموزشهای جدید باشد.
دکتر محمدرضا امامی/ عضو هیات علمی دانشگاه تورنتو
No tags for this post.