بسیاری از کارشناسان بر این باورند که بهترین راه حل برای این وضعیت، آزمودن شیوههای مختلف بر روی انسانهایی است که در شرایط سخت و در محیطی دورافتاده مشغول به کار هستند.
دکتر بث هیلی (Beth Healey) یک پزشک است و در مرکز کونکوردیا در قطب جنوب فعالیت دارد. این مرکز زیر نظر موسسه قطب شناسی فرانسه و موسسه قطب شناسی ایتالیا اداره میشود. او در این مرکز سرپرست تیم درمان است و پژوهشهایی را برای موسسه فضایی اروپا در مورد اثر حضور در چنین نقطه دور افتاده از زمین بر روی جسم و ذهن افراد به انجام میرساند.
خانم دکتر هیلی در مصاحبهای با جدیدترین شماره مجله نیوساینتیست به تشریح جزئیات کار خود و نیز کاربردهای احتمالی آن در سفر انسان به فضا میپردازد.
شما در ایستگاه پژوهشی قطب جنوب هستید و از طریق اسکایپ با هم صحبت میکنیم. الان شما یک تی شرت به تن دارید. فکر میکنم هوا بیرون آنجا به گونهای دیگر باشد.
بله! پایینترین دمای بیرون حدود 81 درجه سانتی گراد زیر صفر است و اگر باد سرد را هم به آن اضافه کنیم، به منهای 100 درجه هم خواهد رسید. این هوا بسیار سرد است و اولین بار که وارد این مرکز شدم، موجب شگفتی من شد.
به نظر می رسد که مرکز شما خیلی دور از دسترس است.
ما در پایگاه کونکوردیا هستیم. این مرکز مشترک فرانسوی-ایتالیایی بر بلندای یک صفحه عظیم یخی و در فاصله 1000 کیلومتری خشکی قرار دارد. این مرکز 10 سال پیش ساخته شد و دلیل انتخاب آن نیز مناسب بودن مکانش برای حفاری و نمونه گیری از یخها برای پی بردن به وضعیت آب و هوا در گذشته است. نزدیکترین همسایه ما در اینجا، ایستگاه علمی وستوک روسیه است که در فاصله 600 کیلومتری اینجا قرار دارد.
برخی مرکز کونکوردیا را «مریخ سفید» مینامند. آیا دلیل این مساله، دور بودن این مرکز از بخشهای دارای سکنه زمین و دشواری رفت و آمد به آن است؟
بله. آژانس فضایی اروپا (که من هم برایش کار میکنم) نیز اینجا پژوهشهایی را به انجام میرساند. دورافتاده بودن این مرکز، یکی از اصلیترین دلایلی است که آژانس به اینجا علاقمند است. در فصل زمستان میتوانید به بیرون بروید، ولی نمیتوانید مدت زمان زیادی را بیرون سپری کنید.
وضعیت شما شبیه به نوعی حبس اجباری است. آیا این وضعیت مشابه سفر چندین ماهه به فضا و سیارات دیگر است؟
روسها یک ماموریت فضایی به مریخ را شبیه سازی کردند که «مریخ 500» (Mars 500) نام داشت. هدف از این پروژه، بررسی اثرات دور بودن از زندگی عادی در طولانی مدت بود. با این حال باید دقت داشته باشیم که در آن پروژه، افراد میتوانستند در صورت نیاز از مرکز مذکور خارج شوند. این وضعیت از نظر روانی بسیار با وضعیت ما در کونکوردیا – که حتی اگر بخواهیم نیز راهی برای بیرون رفتن از اینجا نداریم- خیلی تفاوت دارد.
چند نفر در کونکوردیا ساکن هستند و چه مدت است که در اینجا حضور دارند؟
ما در مجموعه 13 نفر هستیم. به جز من، بقیه فرانسوی، ایتالیایی یا سوئیسی هستند. از ماه فوریه 2015 به این سو دیگر فرد جدیدی به این مجموعه اضافه نشده است. در طی این 9 ماه، به خاطر دمای بسیار پایین بیرون نتوانستهایم از اینجا خارج شویم. حتی در موقعیتهای اضطراری نیز راهی برای نجات وجود ندارد، زیرا موتور هواپیما نمیتواند در دمای زیر 50 درجه سانتی گراد کار کند و به همین دلیل امکان اعزم هواپیما به اینجا وجود ندارد. البته چند هفته دیگر این وضعیت خاتمه مییابد. در واقع به محض اینکه هوا خوب شد، هواپیما به اینجا می آید.
در طول این 9 ماه، وضعیت تعامل افراد این مرکز با هم چطور بود؟
بهتر از چیزی بود که شخصا انتظار داشتم. وقتی در تابستان به اینجا آمدم، داستانهایی از اتفاقاتی که زمستان گذشته در این مرکز روی داده بود و اختلافات و درگیریهای بین افراد در آن زمان شنیدم. خوشبختانه اصلا چنین چیزی روی نداده است. البته این مرکز یک فضای بین المللی است و به همین دلیل یک سری مشکلات ناشی از آشنا نبودن به زبانهای یکدیگر وجود دارد. بیشتر کارکنان اینجا فرانسوی و ایتالیایی هستند. وقتی افراد خسته و بیخوصله باشند، هیچ علاقهای به صحبت به زبان یکدیگر نخواهند داشت.
شما یکی از پزشکان این مرکز هستید. آیا در موقعیتهای اضطراری پزشکی در قطب جنوب یا مشابه آن در فضا، کاری از دست شما برمیآید؟
اگر اتفاقی در ایستگاه بین المللی فضایی روی دهد، پیش از خارج شدن از ایستگاه، پزشک باید تمام تلاش خود را به انجام برساند. اما در سفرهای طولانی مدت فضایی (نظیر سفر به مریخ) دیگر با این گزینه روبرو نیستند. به همین دلیل بر این باورم که طب فضایی باید تغییر یابد. طب فضایی باید بیشتر به شیوهای که اکنون در کونکوردیا مورد استفاده است باشد. در اینجا ما خودمان تلاش میکنیم مساله به وجود آمده را حل کنیم. دورپزشکی (telemedicine) در اینجا نقش بسیار مهمی خواهد داشت.
به نظرتان پزشکی فضایی به چه صورت باید باشد؟
سازوکار این شیوه باید مشابه همین ارتباط تله کنفرانسی و البته کمی پیچیدهتر از آن باشد. برای نمونه، پزشکان باید بتوانند دوربینهایی با کیفیت بالا را کنترل کرده و با آن از راه دور وضعیت بیمار را بررسی کنند. همچنین پزشکان مختلف باید بتوانند در یک زمان به این امکانات دسترسی داشته باشند.
شما چه پروژههای پژوهشی دیگری را در دست اجرا دارید؟
یکی از مشکلات حضور در این مرکز، کمبود اکسیژن در آن است. این وضعیت شباهت زیادی به وضعیت در فضاپیمای سرنشیندار دارد. یکی از پروژههای من، بررسی وضعیت سلامت در موقعیتهای دارای اکسیژن کم است.
آیا به جنبه روانی قضیه هم میرسید؟
بله. ما در حال انجام یک پژوهش گسترده با دانشگاه پنسیلوانیا هستیم و ایستگاه بین المللی فضایی هم در این میان نقش دارد. ما هر هفته آزمونهایی را انجام میدهیم. این آزمونها در مورد تواناییهای عمومی شناختی، مهارتهای حرکتی و حافظه کوتاه مدت است. حافظه من تا حدی به خاطر حضورم در اینجا تحت تاثیر قرار گرفته است و البته الگوی خوابم هم مختل شده است. وقتی اینجا 24 ساعته روز بود، مشکلی نداشتم. اما وقتی که اینجا 24 ساعته شب است، الگوی خوابم دچار مشکل شده است.
آیا اسکن مغزی هم میشوید؟
بله. پیش از آمدن به این مرکز، از مغزمان تصویربرداری شده و به محض خروج از اینجا نیز دوباره این کار تکرار میشود. به این ترتیب میتوان متوجه تغییرات ساختاری احتمالی در مغز شد.
دور مچ دست شما دستبدی قرار دارد. این مچ بند چه کاربردهایی دارد؟
این یک دستگاه هوشمند برای ارزیابی میزان فعالیت و سایر امور مربوط به سلامت نظیر الگوی خواب است. همه افراد حاضر در این مرکز این مچ بند را دارند. این دستگاه نشان میدهد که هر لحظه نزدیک چه کسی هستم و زمانم را چگونه در کنار دیگران و یا تنها در اتاقم میگذرانم. همچنین میزان فعالیت ورزشی و بدنی من نیز مشخص میشود. همچنین من به عنوان پزشک این مرکز، از افراد نمونه خون میگیرم و به بررسی میزان نشانگرهای استرس در خون آنها میپردازم.
مترجم: صالح سپهری فر
No tags for this post.