نماد سایت خبرگزاری سیناپرس

علوم انسانی کنونی علم غرائز بشری است و فطرت را نادیده می گیرد

 علیرضا صدرا، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه تحول علوم انسانی از نظر علمی، کاری دوربُرد، بنیادین و فراگستر است، گفت: این تغییر، شکلی و جزئی نیست که در زمانی کوتاه و با سرعت صورت گیرد، بلکه طبیعت انقلاب و تحول فکری علمی، ظریف و بلندمدت است. البته تولید نظریه در ایران اسلامی کم صورت نگرفته، برای مثال نظریاتی که درباره انقلاب اسلامی، اسلام سیاسی، ولایت فقیه و … برای اداره کشور و نیز الگوهای بسیاری در دوران دفاع مقدس تولید شد که همگی عقبه فکری داشتند و امروز هم در مقابله با داعش و ایجاد ثبات در منطقه نقش آفرینی می کنند.

وی ادامه داد: اما هنوز از حیث عملی کار جدی نکرده ایم همچون ماشینی که بدنه اش ساخته شده اما قطعات درونی آن تجمیع و مونتاژ نشده، نظریات حوزه علوم انسانی نیز هنوز تئوریزه نشده است. باید توجه داشت اساس اندیشه و فکر همچون بذر است و تا در زمین کاشته نشود تبدیل به نهال و گیاه نمی شود و شکوفه نمی دهد؛ واقعیت قضیه این است که بین دانشگاه ها، دولت و سیاستگذاری های عمومی و نیز صنعت که یافته های علمی را کاربردی می کند، هم افزایی صورت نگرفته است.

صدرا با اشاره به هم افزایی این سه ضلع در غرب اظهار کرد: متاسفانه در کشور ما به ویژه قبل از انقلاب به جای همگرایی و هم افزایی رویکردها وارداتی و ترجمانی بوده اند اما بعد از انقلاب تلاش بسیاری برای این هم افزایی صورت گرفت، با این وجود هنوز در دانشگاه های ما رویکرد واردات و مصرف غلبه دارد، گرچه دغدغه، ظرفیت و داعیه تولید علم وجود دارد.

مدیر اندیشکده سیاست مرکز الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت با بیان اینکه متاسفانه در حوزه صنعت هم رویکرد واردات غلبه دارد، تصریح کرد: ما باید به سرعت به سمت تولید دانش مولد برویم که در این میان دولت و سیاستگذاری ها و نهادهای اجرایی از مجلس تا قوه مجریه نقش بیشتری می توانند داشته باشند که البته این حمایت صرفا مادی نیست بلکه معنوی و مطالعاتی را نیز شامل می شود و دولت در این باره نقش معمار را دارد.

صدرا درباره نقش عدم خودباوری و خودکم بینی در عدم برخورداری از علوم انسانی اسلامی ابراز کرد: اساسا هر گونه خودکم بینی و در عین حال هر گونه غرور و خودبزرگ بینی مانع رشد صحیح و تحول علمی می شود، یعنی در کنار خودکم بینی، غرور و تفاخر به گذشته درخشان و کلی گویی نیز مانع تحول و تولید علم می شود.

وی افزود: ما باید باور کنیم که پیشینه غنی و سترگی داشته ایم و  در گذشته توانستیم با تولید علم، تمدن ایجاد کنیم پس امروز هم می توانیم آن را تکرار و احیاء کنیم فقط باید بررسی کنیم گذشتگان چطور موفق به تولید علم و ایجاد تمدن شدند تا بتوان توسعه ملی را جهت داده و در عین حال از دستاوردهای جهانی بدون کمترین غرور و یا حتی خودکم بینی بهره بگیریم.

معاون پژوهشی اتحادیه جهانی اساتید مسلمان با تاکید بر لزوم برخورد نقادانه با دستاوردهای علمی غرب گفت: اینگونه می توان نقاط ضعف و قوت را دریافت و راه حل ارائه کرد. با پشتوانه فکری و قرآنی که در اختیار داریم می توان در حد انقلاب و تاسیس نظام راهبردی در عرصه های اجتماعی، سیاسی و انسانی و حتی فنی مهندسی و پزشکی تحول علمی را رقم زد، همانطور که امروز پزشکی سینوی پیش روی پزشکی غربی قد علم کرده است.

وی تاکید کرد: البته انقلاب آفرینی صرفا به علوم انسانی ختم نمی شود بلکه در معماری نیز نوع اسلامی است که آسایش را همراه با آرامش برای انسان به همراه می آورد نه معماری غرب که صرفا به آسایش توجه دارد. بنابراین، باید با نگاه روزآمد، ترسیم عملیاتی و گفتمان سازی و نیز همگرایی و هم افزایی دولت، صنعت و دانشگاه زمینه تولید علم و به دنبال آن توسعه درون زا و خوداتکایی و نهایتا ساخت تمدن اسلامی ایرانی را فراهم کرد.

مولف کتاب «گرایش فلسفی سیاسی در تاریخ و جهان اسلام و ایران» با اشاره به آغاز دانش جدید غرب به ویژه در حوزه علوم انسانی، اجتماعی و سیاسی با آراء ماکیاولی بیان کرد: این دانش که توسط کسانی چون هابز تقویت و به دانش جدید تبدیل شد، تحت تاثیر هیئت نیوتونی پیش رفت و بعد با جریانات پوزیتیویسمی و ضد پوزیتیویسمی ادامه یافت. نکته جالب آنکه همه این دانش ها که معروف به علوم انسانی جدید هستند تنها به ظاهر بشر توجه دارند در حالی که اسلام به انسان از منظر ماهیت و حقیقت او می نگرد و در قرآن دو تعبیر برای آدمی ذکر شده؛ یکی بشر و دیگری انسان.

وی با بیان اینکه علوم انسانی کنونی علم غرائز بشری است و فطرت انسان را نادیده می گیرد، ابراز کرد: این دانش با خلاء معنوی مواجه است به قول مارکوزه تک ساحتی و به قول مکتب انتقادی ابزاری است، چرا که صرفا کمیت و ظاهر انسان را مد نظر دارد و اگرچه اشتباه نیست اما ناقص است و با مطالعه عمیق همراه نبوده و متاثر از غرائز افراطی انسان همچون شیطنت، خودخواهی و سلطه طلبی است تا جایی که کسی چون هابز می گوید: انسان گرگ است و لاک می گوید: انسان در پی منفعت است.

مولف کتاب «مبانی فلسفی حکمت متعالیه» تصریح کرد: علوم انسانی غربی نگاهی سلطه گرایانه را رقم زده چراکه بعد افراطی انسان را بُولد کرده و مغالطه کار است. لذا بعد هژمونیکی آن را نمی پذیریم اما قسمت ظاهر و تک ساحتی آن را پذیرفته و درصدد رفع خلاء آن با نگاه معنوی هستیم.

وی با بیان اینکه بُعد هژمونیک علوم انسانی غربی هم برای خودشان و هم برای دیگران بحران زا است، ابراز کرد: بعد از پوزیتیویسم تا هایدگر و بعد جریان هرمنوتیک ها بیشترین حملات به دانش انسانی اجتماعی سیاسی غرب توسط خود غربی ها صورت گرفته اما راهکاری ارائه نکرده اند، برای مثال مارکوزه «انسان تک ساحتی» را نوشته یا مکتب فرانکفورت (انتقادی) می گوید این علم ابزار قدرت و سلطه است.

صدرا تاکید کرد: منتقدان علوم انسانی اجتماعی غرب می گویند قرار بود این علوم ابزار فرهنگ باشد اما وسیله توسعه شده اند. در امر تحول نه می توان از غرب بهره گرفت نه از مکاتب شرقی همچون بودیسم و شینتو بلکه تنها مکتب مدعی، توانمند و دارای ظرفیت اسلام و تنها نظام دارای قدرت این تحول، جمهوری اسلامی ایران است.

مولف کتاب «ارزش های حاکم بر جامعه ایرانی» ادامه داد: چین، هند، ژاپن گرچه درصدد تحول و توسعه اند اما نظر به علوم انسانی ندارند بلکه این اسلام است که می تواند تحول آفرین باشد نه مدرنیسم که هم آسیب دارد و هم آسیب رسان است و نارسایی دارد.

به گزارش مهر، وی با بیان اینکه تحول علوم انسانی ضرورتی جهانی است، خاطرنشان کرد: غرب بیش از ۸۰- ۹۰ سال است که به دانش شیء انگار و تک ساحتی و پوزیتویسمی حمله می کند اما به دلیل فقدان ظرفیت های لازم نمی تواند راهکار ارائه دهد. امید است با همگرایی بین دانشگاه و حوزه و تولید دانش و بینش و همراهی دولت در تولید راهبرد، هم تقاضا و هم عرضه علم صورت گیرد.

No tags for this post.
خروج از نسخه موبایل