در سال 1836 میلادی در مقالهای عنوان شده بود که بیشک یک ارتباط بین اندازه مطلق مغز و قدرت فکری و عملکرد ذهنی وجود دارد. اما در حال حاضر با روشهای تصویربرداری از مغز، با اطمینان بیشتری میتوان ارتباط بین حجم مغز با ضریبهوشی را ارزیابی کرد.
در این راستا، یک تیم پژوهشی به تازگی مقالهای منتشر کردهاند که در آن ارتباط بین حجم داخل مغز و ضریب هوشی 8000 شرکتکننده مورد تجزیه و تحلیل قرار داده شده است. بر اساس نتایج، به نظر میرسد که این ارتباط به جنسیت و سن شرکتکنندگان بستگی ندارد.
با اینکه ارتباط خاصی که بین حجم مغز و ضریبهوشی وجود دارد به وضوح قابل مشاهده است، حجم مغز تنها یک نقش جزئی در توضیح عملکرد انسان در آزمون ضریب هوشی ایفا میکند. در عوض، به نظر میرسد ساختار و یکپارچگی مغز به عنوان یک پایه و اساس بیولوژیکی ضریب هوشی، اهمیت بیشتری داشته باشد.
ساختار مغز یا اندازه مغز؟
اهمیت ساختار مغز نسبت به حجم مغز هنگام مقایسه گونههای مختلف موجودات آشکار میشود. اگر به اندازه مطلق مغز توجه شود، بزرگترین مغز متعلق به نوعی نهنگ گوشتخوار است. نتایج مشابه دیگری نیز وجود دارد که نشان میدهد ضریبهوشی نمیتواند به این عوامل بستگی داشته باشد. بنابراین آنچه سبب تمایز انسان هوشمند برای تفاوت در عملکرد شناختی میشود ساختار مغز است.
در انسانهای هوشمند، نشانههایی وجود دارد که نشان میدهد ارتباط بین ضریب هوشی و حجم مغز چندان قابل قبول نیست. به عنوان مثال، تفاوت در اندازه مغز زنان و مردان کاملا اثبات شده است، اما هیچ تفاوتی از لحاظ عملکرد تست جهانی ضریب هوشی بین زنان و مردان وجود ندارد.
مثال دیگر، افراد مبتلا به سندروم مگالنسفالی(megalencephaly) هستند که در آن حجم مغز افراد بسیار بزرگتر از اندازه عادی است در حالیکه ثابت شده است به طور معمول این افراد از لحاظ عملکرد در تست ضریبهوشی نسبت به متوسط افراد در سطح پایینتری قرار دارند. بنابراین، به نظر میرسد جنبههای ساختاری مغز در عملکرد شناختی انسان مهمتر از اندازه مطلق مغز باشند.
این پژوهش به تازگی در نشریه Neuroscience and Biobehavioral Reviewsمنتشر شده است.
No tags for this post.