وي پس از فراگرفتن دانشهاي متداول عصر خود، ديوان شعراي گذشته و معاصر خود را به دقت مطالعه كرد و نخست معنا را از لفظ جدا نمود و لفظ را به دور افكند. آنگاه معنا را در كوره ذهن فروزنده خود ريخت و از آن زيوري گوهر آگين ساخت. كمال هنر حافظ در اين است كه از همان عناصر در دسترس همگان، معجوني شفابخش و مفرّح تهيه كرده و استادانه و سحرآفرينانه، آنها را به خدمت ابلاغ پيام خود در آورده است. او تفسير قرآن، حكمت و ادبيات عرب را به خوبي مي دانست و چون قرآن را با چند روايت و قرائت حفظ كرده بود، به حافظ شهرت يافت. حافظ با الهام گرفتن از آموزه هاي اسلامي و مفاهيم قرآني و بكارگيري استعارات و كنايات منحصر به فرد، توانست نابترين غزلهاي تاريخ ادبيات ايران را بسرايد. اهميت حافظ در آن است كه توانست مضامين عرفاني و عشقي را به نحوي در هم آميزد كه از دو شيوه غزل عارفانه و عاشقانه، سبك واحد و جديدي به وجود آيد. اين شاعر استاد، افكار خود را با الفاظ بسيار زيبا و با توجه به صنايع لفظي بيان كرده و بر اثر قدرت فراوان خود در سخنوري، غالباً مضامين عالي و معاني بسيار در ابيات كوتاه گنجانيده است. تركيباتي كه حافظ در اشعار خود آورده، غالباً تازه، بديع و بي سابقه است و حافظ در ساختن اين تركيبات، نهايت قدرت و كمال ذوق و لطافتِ طبع خود را نشان داده كه كمتر شاعري از اين حيث با او قابل مقايسه است. شعر حافظ در فضاي اسلامي غوطه ور است و ديوان حافظ مملو از الفاظ و تعابير قرآني مي باشد. علاوه بر اين، در اشعار او، اصطلاحات مربوط به تصوف، عرفان، فلسفه، كلام، تفسير، حديث و فقه و… به مقدار فراوان به چشم مي خورد.
منبع:راسخون
No tags for this post.