در مقدمه کنوانسیون حقوق کودک آمده است که:«کودکان باید در فضایی سرشار از خوشبختی ،محبت و تفاهم بزرگ شوند.» پرسش اساسی این است که کودکان تا چه اندازه از این حقوق طبیعی درکانون خانواده برخوردارند.؟ آیا والدین به این امر واقفند که پرورش کودک چیزی فراتر از برطرف ساختن نیازهای جسمی اوست ؟
و در آخر اینکه محیط خانواده در چه صورت محیطی امن و موجد حس خوشبختی در کودک است؟ یافتن پاسخ این پرسشها و بکاربستن آنها در پرورش کودک، اولین و بهترین هدیهای است که میتوانیم در این روز به کودکان پیشکش کنیم.
دکتر الهه میرآخورلی روانشناس تربیتی در پاسخ به این پرسش خبرنگار سیناپرس که تربیت کودک از چه زمانی باید آغاز شود گفت: درواقع تربیت کودک تا پیش از یک سالگی معنایی ندارد و به دلیل اینکه کودکان در این سنین تنها چیزی که میفهمند رفع نیازهای اولیه است .
در این زمان به لحاظ جسمانی و روانی باید مورد حمایت قرار بگیرد ولی هیچ نکته تربیتی نباید اعمال شود.زیرا کودک متوجه امر ونهی ما نمیشود و درکی از کار خوب وبد ندارد.تقریبا بعد از یک سالگی میتوان یک سری از نکات تربیتی را ارائه کرد.
البته موضوع این است که بعد از یک سالگی هم خیلی نمیتوان یک سری قوانین و قواعد سفت و سخت برای کودک گذاشت. این اتفاق که کودک بتواند جملات امری شما را متوجه شود کم کم اتفاق میافتد آنها معمولا با افزایش سن قادر به درک قوانین هستند و میتوانند در چارچوب آن قرار بگیرند. در مجموع قبل از سنین مدرسه کودکان توانایی پذیرفتن قوانین را ندارند ودوست دارند آزاد باشند. ب
رای همین والدین بهتر است نکات تربیتی را در غالب مقررات بسیار ساده و سهل ارائه بدهند.بطور مثال اگر کودک دو ساله ما کاری را انجام داد که از دید ما غلط است نیاز به تنبیه وجود ندارد زیرا او هنوز متوجه اشتباه خود نیست و درک نمیکند به همین دلیل اطاعت کردن برای او سخت است.
وی ادامه داد: تا جایی که امکان داد والدین بهتر است برای رفتارهای مناسب کودک تشویق در نظر بگیرند و کمتر از تنبیه استفاده کنند. کودکان تا پیش از هفت سالگی باید آزاد باشند آزادی نه به این معنی که برای خود خطری ایجاد کنند و یا به دیگران بی احترامی کنند ؛ آزادی که مد نظر ما هست این است که مقرراتی که برای آنها تعیین میکنیم بیشتر از توان آنها نباشد.
این به این معنی است که توقع بیش از اندازه از کودک نداشته باشیم. ابتدا بشناسیم که کودکان در این سنین تا چه میزان توانایی دارند و تا چه حد میتوانند مقررات ما را رعایت کنند و سپس برای آنها قوانین بگذاریم.
آزادی که ما برای کودکان قبل از هفت سال مد نظر داریم این هست که در انتخاب بازی، دوستان و مکانهایی که قرار میگیرند مختار باشند. زیرا بهترین زمان برای افزایش اعتماد به نفس و رشد خلاقیت در هفت سال آغازین زندگی است . وقتی شما مقررات سخت ایجاد کنید هم اعتماد به نفس کودک را پایین میآورید و هم خلاقیت او را کور میکنید. با ورود به مدرسه راه خلاقیت کودکان تا حدودی بسته میشود و قبل از هفت سالگی زمان مناسبی است که کودک خلاقیت خود را رشد بدهد.
این استاد دانشگاه ضمن بیان اینکه امر ونهی های مداوم به کودک باعث لجباز شدن اودرآینده خواهد شد اظهار داشت: در سنین مختلف یک سری ویژگیهای رشدی وجود دارد که اگر والدین با این خصوصیات آشنا باشند راحت تر قادر به برخورد با کوکان هستند.
به طور مثال در یک سنی کودک شروع به گفتن کلمه نه و مخالفت میکند و سعی میکند مستقل عمل کند ؛ در این زمان با اینکه شما لباس تن او کنید و یا غذا به او بدهید مخالفت میکند. اشتباه بزرگی که اغلب والدین مرتکب میشوند این است که با کودک مخالفت کرده و خود این کارها را انجام میدهند. این کار لجبازی کودک را چند برابر میکند.
اگر ما به خصوصیات رفتاری کودک در هر دوره واقف باشیم میتوانیم رفتار مناسب داشته باشیم. به عنوان مثال زمانی که کودک در سنین دو تا سه سالگی که اوج لجبازی کودک است ، لجبازی میکند، بهترین رفتاروالدین این است که اگر خواسته او بجا است و برآورده کردن آن اشکالی ایجاد نمیکند، آن خواسته را مرتفع سازند. این کار باعث میشود کار به مرحله لجبازی نرسد.
اما اگر کودکی دائم خواسته نابجا دارد و این خواسته ها به ضرر کودک است لازم است والدین هم مقداری لجبازی کنند و به هیچ عنوان به او اجازه انجام آن کار را ندهند .
توصیه اکید این است که تا جایی که ممکن است خواسته های کودک را برطرف کرده زیرا امر ونهی های زیادی باعث از دست رفتن اعتماد به نفس کودک میشود. در ضمن در این سن کودکان بیشتر از رفتار ما درس میگیرند تا دستورات ما.
وی در پاسخ به این پرسش که در سالهای نخستین زندگی کودک چه عواملی باعث تقویت رفتارهای مثبت در کودک میشود گفت: اولین و مهمترین نکته محبت است. شاید این نکته ساده باشد ولی از هر عاملی ریشهای تر است.در واقع از همان زمانیکه کودک بدنیا میآید باید مورد محبت و توجه والدین و اطرافیان قرار بگیرد.این محبت باید بی قید و شرط باشد. والدین نباید گمان کنند با محبت زیاد به کودک باعث لوس شدن او میشوند.
لوس شدن کودک بر اثر براورده ساختن نیازهای نابجای کودک است. محبت سرشار به کودک احساس اطمینان واعتماد به او میدهد. در مرحله بعد اگر قصد اعمال اصول تربیتی برای کودک را داریم این قوائد باید تا جای ممکن راحت بوده و بیشتر از توان آنها نباشد. فرض کنید که اگراز کودک بخواهید که به مدت یک ساعت ساکت در جایی بنشیند قطعا این کاربرای کودک زیر هفت سال سخت بوده و قابل انجام نیست.از طرف دیگر زمانیکه قانونی مشخص کردیم ، در این زمان باید روی انجام آنها ثبات قدم داشته باشیم.
یعنی زمانی که قانون را رعایت کرد حتما تشویق شود تا برای او ثابت شود رفتار درستی داشته است و دوباره حس انجام رفتار مثبت در او تقویت شود. زمانیکه رفتار صحیح را انجام نداد با توجه به نوع رفتار یا بی توجهی کنیم و یا از روش های محرومیت استفاده کنیم.
این نکته بسیار مهم است که محرومیت تعیین شده به هیچ عنوان عاطفی نباشد بسیاری از والدین در برابر کار غلط کودک از عباراتی نظیر اینها استفاده میکنند: «دیگه دوستت ندارم» ویا «به دلیل این کار دیگه بوست نمیکنم »این قبیل رفتار نادرست است. محرومیت باید در جهت بازداشت از کارهای مورد علاقه او باشد. بطور مثال اگر این رفتار غلط را انجام بدهی امروز نمیتوانی کارتون ببینی. البته تأکید ما براین است که بیشتر از محرومیت از روشهای تشویقی استفاده شود.
وی افزود: ایجاد حس مسوولیت پذیری قبل از سنین هفت سال نکته مهمی در تربیت کودک است. این کار باعث افزایش حس اعتماد به نفس و تقویت رفتارهای صحیح میشود.به هیچ عنوان در این سنین نباید آموزشهای دوران دبستان را به کودک یاد داد. زیرا کودک هنوز توانایی یادگیری مفاهیم را ندارند و ما گمان میکنیم آنها این مفاهیم را یاد گرفته اند درحالیکه در این سنین چیزی به عنوان یادگیری رامتوجه نمیشوند.
بهترین آموزش در این دوران بازی ،نقاشی وانجام کارهای خلاق هست و بهتر است بیشتر بر روی مهارتهای اجتماعی و تقویت حواس و تقویت عضلات و حرکت کودک کار شود.
گزارش: ندا جواد هراتی
No tags for this post.