حجتالاسلام والمسلمین دکتر حمید پارسانیا، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در گفتگو با خبرگزاری علم و فرهنگ درباره وضعیت علوم انسانی در کشور و راهکارهای ارتقای آن، با اشاره به امکان ارزیابی وضعیت علوم انسانی در جامعه ما از جهات مختلف، گفت: یکی از جهات این ارزیابی میتواند با مقایسه علوم انسانی با علوم طبیعی وعلوم پایه و علوم فنی و مهندسی صورت گیرد که با چنین مقایسهای میبینیم که علوم پایه و فنی و مهندسی در جامعه ما از جایگاه و منزلت بیشتری برخوردارند.
پارسانیا در این باره اظهار کرد: جایگاهی که در فرهنگ عمومی و در کل نظام آموزشی ما، از نظام آموزشی عمومی گرفته تا نظام آموزش عالی کشور، به علوم طبیعی، پایه و فنی و مهندسی داده شده، موجب شده است که استعدادهای برتر به سوی این رشتهها گرایش پیدا کنند و از این جهت علوم انسانی تا حدی تحت الشعاع این علوم قرار گرفتهاند و با مشکلاتی مواجه هستند.
فاصله علوم انسانی تاریخی، فرهنگی و بومی ما با علوم انسانی مدرن
وی در ارزیابی خود از وضعیت علوم انسانی به جریان داشتن بسیاری از مباحث مربوط به این حوزه در قالب و چارچوبی غیررسمی و غیرآکادمیک اشاره کرد و گفت: در کشور ما حداقل تا دوران اخیر، بخش قابل توجهی از آن چه که امروز علوم انسانی خوانده میشود در خارج از حوزه آموزشهای کلاسیک و رسمی و به طور خاص حوزههای علمیه شکل میگرفته است.
این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: بنابراین میتوان گفت بخشی از مشکلات علوم انسانی جاری ما از نسبت و فاصلهای ناشی میشود که میان علوم انسانی تاریخی، فرهنگی و بومی ما با علوم انسانی مدرن وجود دارد.
نویسنده کتاب «سنت، ایدئولوژی، علم» با بیان این که نوع تعامل و مواجهه این دو جریان و گفتگو میان آنها خود میتواند محور برخی از تحقیقات و گفتگوها و یا حتی آسیبشناسیها باشد، افزود: این چیزی است که در جهان غرب هم وجود داشته و علوم جاری محصول تعاملها و تقابلهایی است که طی سالیان متمادی در حوزههای علمی و فکری غربی جریان داشته است.
ضرورت انجام مطالعات درباره علوم انسانی در قالب جامعهشناسی علم
پارسانیا همچنین با اشاره به وضعیت آموزش علوم انسانی در کشور و نسبت این آموزشها با حوزه فرهنگی و تاریخی ما، گفت: یکی از مسائل مطرح درباره علوم انسانی این است که علوم انسانی ما با زمینههای تاریخی و فرهنگی خود چگونه نسبت برقرار میکنند و تا چه حد مسائل ما در این علوم معطوف به زمینههای مذکور طرح میشود.
استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران چنین بررسیها و ارزیابیهایی را در حیطه نوعی جامعهشناسی علم و معرفت ناظر به علوم انسانی دانست و ضمن اشاره به زمینههای علوم انسانی مدرن گفت: علوم انسانی متداول و متعارف نوعاً در کانتکستهای اصلی خود نسبتها و پیوندهایی با مسائل و پدیدهها و امور مختلف دارند.
بخشی از مشکلات علوم انسانی جاری ما از نسبت و فاصلهای ناشی میشود که میان علوم انسانی تاریخی، فرهنگی و بومی ما با علوم انسانی مدرن وجود دارد
نویسنده کتاب «جامعهشناسی معرفت و علم» ادامه داد: برخی از مباحث و حوزههای فکری مطرح در علوم انسانی ریشههای قارهای و برخی زمینه و منشأ انگلوساکسون دارند و گاه به صورت خردتر و مشخصتر با جغرافیای مربوط به خود نسبت و تعامل پیدا میکنند و زمانی که این مباحث به نظام آموزشی ما وارد میشود، در واقع از زادگاه و زادبوم خود خارج شده و به محیطی متفاوت از جایی که مسئله و بحث در آن طرح شده و پرورش یافته است ورود کرده و این موضوع در هر بحث به طور جد قابل بررسی است که تا چه حد امکان چنین انتقالی وجود دارد.
وی افزود: باید دید که که کارکرد خاص یک بحث یا حتی یک علم در محیط اولیه آن چه بوده و با چه زمینههای فرهنگی و معرفتی و حتی زمینههای غیرمعرفتی و برای حل چه مسائل و معضلاتی شکل گرفته و اکنون نیز پاسخگوی چه مسائلی است و زمانی که به جامعه ما وارد میشوند چه کارکردهایی از خود نشان میدهند و با این محیط و زمینههای معرفتی آن چه تعاملی برقرار میکنند.
نویسنده کتاب «علم و فلسفه» خاطرنشان کرد: برخی از این مباحث و علوم با انتقال به جامعه ما شکلی مغایر با آنچه در محیط اولیه خود داشتهاند و کارکردی داشتهند ند کارکردی کاملاً عکس کارکرد اولیه خود پیدا کردهاند و این موضوعی است که بایستی در مطالعات درباره علوم انسانی به طور شایستهای مورد توجه قرار گیرد.
نسبت علوم انسانی و تعامل آن با حوزههای اقتصاد و سیاست کشور بررسی شود
پارسانیا بر ارزیابی نسبت علوم انسانی و تعامل آن با حوزههای اقتصاد و سیاست کشور نیز تأکید کرد و گفت: نقاط قوت و ضعف علوم انسانی در کشور ما از این منظر نیز باید مورد بررسی قرار گیرد که چه ظرفیتها و آسیبهایی در نسبت میان این علوم و برنامهریزیهای خرد و کلان اقتصادی وجود دارد و هم چه بازار کاری برای فارغ التحصیلان این رشتهها وجود دارد و هم این که اصولاً خروجی آنها برای بازار کار کشور چیست.
این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به نسبت فرهنگ و اقتصاد، گفت: این موضوع بررسی کلانی را میطلبد که در آن مشخص شود مواجهههای مختلف با موضوع فرهنگ و از جمله علوم انسانی چه پیامدهای اقتصادی را به همراه دارد و به طور مشخص و با مختصات اقتصادی ایران، علوم انسانی چه نحوه تعامل و داد و ستدی با اقتصاد دارند و یا میتوانند داشته باشند.
وی با بیان این که ناظر به هر یک از مسائل و موضوعات مورد اشاره میتوان راهکارهایی را برای ارتقای علوم انسانی ارائه کرد، افزود: ممکن است برخی بر این عقیده باشند که اصولاً ما با آسیبی در حوزه علوم انسانی مواجه نیستیم اما به نظر میرسد که طرح و جریان داشتن بحث در باب علوم انسانی در سالهای اخیر خود نشاندهنده وجود آسیبهایی در این زمینه است و در صورتی که ما اجمالاً به وجود آسیب اذعان داشته باشیم در مرحله بعد لازم است مسئلهای را که مطرح است مشخص کنیم و به دنبال راهکار حل و رفع آن باشیم.
No tags for this post.