نماد سایت خبرگزاری سیناپرس

آموزش پزشکی را باید جامعه‌نگر کرد

خدمات وی در عرصه‌های مختلف و همچنین تالیف بیش از975 مقاله علمی و کتاب که نیمی از از آنها به زبان انگلیسی است، یاد بزرگانی همچون ابن سینا، ابوریحان بیرونی و زکریای رازی را در ذهن متبادر می‌نماید. از این تعداد مقاله، چهار پنجم آنها پس از پیروزی انقلاب اسلامی طی 24 سال اخیر نگاشته شده است.تعداد ارجاعات((citation به بعضی از این مقالات به بیش از 200 ارجاع بالغ می‌گردد. وی در 42 سالگی یعنی در سال 1363 به سمت استادی (full-professor) نایل آمده است.

 در مورد سوابق علمی و فعالیت‌های پژوهشی

دوران دبستان را در دبستان‌های فرهنگ وشریعتی ( پهلوی سابق )و دوران دبیرستان آن زمان را از کلاس اول تا چهارم در دبیرستان پاسداران ( محمدرضا شاه سابق) قزوین گذراندم و دو سال آخر دبیرستان را در دبیرستان رازی تهران تحصیل کردم. در سال 1338 در کنکورهای پزشکی دانشگاه‌های تهران و مشهد قبول شدم و دوره طب عمومی را در دانشگاه تهران گذراندم. پس از اتمام دوره دانشکده و خدمت وظیفه در سال 1347 به کشور آمریکا رفتم و پس از گذراندن یک سال انترنی در نیویورک، در دوره دستیاری تخصصی طب داخلی دانشگاه TUFTS، شهر بوستون ایالات ماساچوست پذیرفته شدم و نیز رشته تخصصی پزشکی هسته‌ای را در همین دانشگاه گذراندم. سپس امتحانات بورد آمریکا در هر سه رشته (داخلی، غدد درون‌ریز و طب هسته‌ای) را با موفقیت گذراندم و به سمت استادیار دانشکده پزشکی آن دانشگاه انتخاب شده و رییس بخش غدد درون‌ریز و همزمان با آن سرپرست بخش پزشکی هسته‌ای یکی از بیمارستان‌های عمده این دانشگاه شدم.

از سال 1358 به سمت دانشیار دانشگاه شهید بهشتی و رییس بیمارستان آیت‌اله طالقانی و سپس در سال 1363 به سمت جوان‌ترین استاد در علوم پزشکی نایل گردیدم.در سطح بین‌المللی، در دفعات مکرر به عنوان مشاور سازمان جهانی بهداشت و دفتر منطقه مدیترانه شرقی آن، برای بررسی و پیشگیری از اختلالات ناشی از کمبود ید دعوت شده‌ام و این اختلالات را در کشورهای اردن، یمن و لیبی بررسی کرده و برنامه کشوری برای کنترل آن‌ها را تنظیم نموده‌ام. در برنامه ریزی در زمینه شناسایی کنترل بیماری دیابت و نیز در برنامه‌ریزی برای پیشگیری از بیماری‌های غیرواگیر مشاور سازمان جهانی بهداشت ‌بوده‌ام. در سال 1390 به عنوان دانشمند برگزیده سال از طرف فرهنگستان علوم پزشکی انتخاب شده و نشان درجه 1 دانش را از ریاست جمهوری اسلامی ایران دریافت کردم.

چرا رشته پزشکی را انتخاب کردید؟

کسب دانش مهمترین انگیزه من برای ورود به دانشگاه بود. خانواده مادری ام از روحانیون و مجتهدین، خانواده پدری از تحصیل کردگان دانش‌ امروزی بودند. پدر مرحومم دکترای داروسازی را در زمانی اخذ کرده بود که تعداد داروسازان کشور به 300 نفر نمی‌رسید. عموی مرحومم که استاد بزرگ طب داخلی ایران بود، در زمره معدود افراد ایرانی بود که طب جدید را آموخته بود و به کسب درجه تخصصی از دانشگاه پاریس نائل شده بود، عموی دیگرم از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد و در سال‌های اول طبابتش به تیفوس دچار شد و به رحمت ایزدی پیوست.

بدون شک خدمت به خلق در راه رضای خدا انگیزه اصلی من در کسب علم بیشتر بود و بهترین خدمت را در ارایه خدمات پزشکی و ترمیم آلام انسان‌ها می‌دانستم. در اواخر سال‌های دانشکده با یکی از دوستان همکلاسی بحث‌هایی را در این مورد داشتیم. او راه بهتر خدمت به خلق را رفتن به روستاها وشهرهای کوچک و ارایه خدمات بهداشتی درمانی مناسب، از روی مهر و محبت می‌دانست. این عزیز همین راه را رفت و به لطف الهی موفق هم بود. اینجانب به ایشان عرض می‌کردم که من راه بهتر را کسب علم بیشتر، استاد دانشگاه شدن و ارایه خدمت در آموزش و پرورش نیروهای جوان و نیروی انسانی پزشکی می‌دانم. در آن دوران (دهه‌های 30 و 40) همیشه این سئوال در ذهنم بود چرا اکثریت اساتید ما را تحصیل کرده‌های بیگانه با دین و عبادت به خالق یکتا تشکیل می‌دهند؟ چرا در میان اساتید شاخص و مشهور کشور چهره‌هایی که عامل به احکام شناخته شده باشند اندک هستند؟ جواب به این سئوال مرا وادار به طی مراحل علمی بعدی نمود.

نقش خانواده در مسیر تحصیلی و زندگی شما چگونه بوده است؟

پدر مرحوم من و مادرم همیشه مشوقم بوده‌اند. پدرم دیدگاه پیشرفته اجتماعی و علمی داشت و مادرم به امور دینی و معنوی خانواده اهمیت می‌داد و عشق، محبت و مهیا نمودن رفاه در زندگی خانوادگی را تامین می‌نمود. پس از اتمام تحصیلات، با الطاف الهی و ازدواج با همسری متدین، مومن و پاک‌سرشت و مشوق علم و فعالیت‌های انقلابی، مسیر پرپیچ و خم زندگی را آسان‌تر پیمودم.

جایگاه ایران در زمینه مقالات علوم پزشکی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

تحقیقات در کشورهای در حال توسعه به دلایل زیادی دچار اشکال است. اولا افرادی که پژوهش می‌کنند اکثرا خود آموزش و تجربه کافی برای تحقیق ندارند، از نظر رفاهی در مضیقه هستند، از نظر فکری و علمی منفردند و کمتر افرادی را پیدا می‌کنند که در سطح آنها باشد، راه‌های انتخاب تحقیقات به صورت محدود و بودجه‌های تحقیقاتی اندک است. این شرایط در کشور ما نیز وجود دارد. اکثر افراد به خصوص در قسمت‌های بالینی چند سالی دستیار هستند و در این مدت کمتر با روش‌های تحقیق آشنایی پیدا می‌کنند.

پس از فارغ‌التحصیلی استادیار می‌شوند و در محیطی کار می‌کنند که امکانات و بودجه درمان در کارهای پژوهشی کمتر وجود دارد، لذا عدم آشنایی با تحقیق و عدم وجود انگیزه برای پژوهش را باید دو عامل اصلی در محدود بودن تحقیقات دانست. ثانیا در موسسات دانشگاهی و آموزش عالی ما دسترسی کافی به اطلاعات، کتب، مجلات و مدارک علمی وجود ندارد، برنامه‌ریزی‌های علمی دوام چندانی ندارند و با تغییر مدیریت‌ها متغیر هستند و امکانات پژوهشی کم وجود دارد. ثالثا در جامعه نیز نیاز برای تحقیق کمتر حس می‌شود. اکثر کارگزاران برای انجام امور از راه سهل‌الوصول که همانا استفاده از تجربیات و تحقیقات دیگر کشورها است استفاده می‌کنند و برای پژوهش که حاصل آن سال‌ها بعد ممکن است پیدا شود سرمایه‌گذاری نمی‌کنند. فرهنگ جامعه و حمایت آنان نیز از امر تحقیقات محدود است. علاوه بر همه این‌ها مشکلات و مسایل و سدهای اداری و اجرایی، امر تحقیق را دچار وقفه می‌کند. حال آن که توجه به تحقیقات در هر کشور قدم اصلی برای خوداتکایی است. در کشورهای خیلی پیشرفته ییش از 3 درصد درآمد ناخالص ملی‌ صرف تحقیقات می‌شود. حتی کشورهایی مانند کره جنوبی 2/1 درصد بودجه کشور را صرف تحقیقات می‌کنند. در حالی که تا قبل از پیروزی انقلاب کمتر از یک دهم درصد بودجه کشور صرف تحقیقات می‌شد. در برنامه پنج ساله اول خوشبختانه این میزان به 6/0 افزایش یافته و امید بود که تا پایان برنامه‌های پنج ساله دوم، سوم و چهارم به 5/2 درصد افزایش یابد. که به هیچ وجه تحقق نیافت نکته مهم دیگر نحوه استفاده از بودجه‌های تحقیقاتی است که نیاز به بررسی دارد. شکوفایی بیشتر تحقیقات در کشور نیاز به یک عزم ملی در همه سطوح دارد که امید است با دستیابی به آن از نظر تولید علم در ردیف‌های اول کشورهای جهان قرار گیریم. نکته مهم دیگر استفاده از پژوهش‌ها برای حل مسایل و مشکلات زندگی انسان‌ها و پیشرفت و توسعه است که باید به این نوع تحقیقات نیز توجه خاص مبذول گردد.

زیرساخت‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور را در رابطه با علوم پزشکی چگونه ارزیابی می‌کنید؟

با بهره‌گیری از الطاف الهی و برنامه‌ریزی صحیح در امر تامین نیروی انسانی پزشکی در دهه 60، کشور ما در این امر از نظر کمی بسیار موفق بوده است، وگرنه روند آموزشی قبلی و گزینش تعداد کم دانشجو، همراه با افزایش بی‌رویه جمعیت، می‌توانست مصیبت‌های زیادی را به بار آورد. به عنوان مثال اگر این افزایش صورت نمی‌گرفت، کشور ناگزیر بود که بیش از ده هزار پزشک خارجی را در استخدام خود داشته باشد و با همین قیاس صاحبان سایر حرف پزشکی را از کشورهای دیگر به ایران بیاورد. امروزه سعی در افزایش کیفیت آموزش پزشکی است.

اولا آموزش پزشکی را باید هرچه بیشتر جامعه‌نگر کرد، آموزش بالینی را باید بیشتر در فیلد و درمانگاه‌ها انجام داد و از آموزش بر بالین بیماران بستری کاست زیرا اگر همه اوقات آموزش بالینی صرف تشخیص درمان بیماران بستری شود، دانشجو از اکثر بیماری‌هایی که در جامعه با آنها روبرو خواهد بود آشنایی عملی و تجربه کافی نخواهد داشت. دید پزشک عمومی و متخصصین باید از درمان یک بیمار به پیشگیری و درمان در جامعه معطوف شود. تغییر در این نوع نگرش در استاد و دانشجو و تامین آموزش جامعه‌نگر کاری دشوار و بطئی است و صبر و تمرین زیادی می‌خواهد. ثانیا باید به تحقیقات پزشکی علی‌الخصوص تحقیقاتی که منجر به حل مسایل پزشکی مملکت می‌شود توجه خاص کرد. تاسیس دوره‌های کارشناسی ارشد، PHD، تخصص و فوق تخصص به طور کنترل شده و اساس نیازهای آموزشی مملکت از ضروریات است که خوشبختانه در سال‌های اخیر انجام شده و نویدبخش آینده درخشان‌تری در اعتلای علم پزشکی در کشور است.

ثالثا باید از گسترش بی‌رویه جلوگیری کرد. گسترش بدون حساب دانشکده‌های گروه پزشکی و رشته‌های تخصصی می‌تواند در آینده نتایج نامطلوبی به بار آورد و از اعتلای کیفیت آموزشی بکاهد. رابعا به معنویات پزشکی باید توجه بیشتری معطوف شود. صاحبان حرف پزشکی باید از افراد پاک، با ایمان، خوش فکر، با استعداد، صدیق و فداکار انتخاب شوند و محیط آموزشی ما باید به نحوی تنظیم شود که هدف از یادگیری علم پزشکی که رضای خدا و خدمت به خلق است را در دانشجو عجین نماید.

کمیت و کیفیت تحقیقات در زمینه علوم پزشکی کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

رشد تحصیلات در کشور ما خارق‌العاده بوده است که علت‌های آن در پاسخ به سئوال 8 ذکر شد. ایران در بین کلیه کشورهای جهان در دهه گذشته بیشترین رشد تولید مقالات علمی را داشته است و در سال گذشته با رشد 20 درصدی مقالات علمی باز هم به مقام نخست رسیده است. از نظر کیفی نیز تحقیقات رشد قابل توجهی داشته است به طوری که در سال های گذشته بیش از 60 درصد مقالات در مجلات با ضریب تاثیر پایین منتشر می‌شد ولی در سال‌های اخیر حدود 70 درصد آنها در مجلات با ضریب تاثیر بالا چاپ می‌شود. متوسط تعداد ارجاع به مقالات ایرانی از کمتر از 2 برای هر مقاله به حدود 4 برای هر مقاله رسیده است. با این همه توجه خاص به کیفیت تحقیقات کشور ضروری است. از نظر مقالات علمی، زمانی این کیفیت حاصل می‌شود که متوسط ارجاع به مقالات از 10 عدد بیشتر شود. به علاوه باید به کارگیری و اثربخشی تولیدات علمی مورد بررسی دقیق قرار گیرد تا مشخص شود که آیا کیفیت تولید علم در کشور در رشته‌های مختلف به میزانی رسیده است که نتیجه به کار گرفته شود و برای رفع مشکلات و توسعه کشور موثر باشد.

خروج از نسخه موبایل