در گذشت ارسطو
ارسطو يا ارسطاطاليس فيلسوف شهير و برجسته يونان باستان در سال 384 قبل از ميلاد، در يكي از شهرهاي مقدونيه به نام استاگيرا متولد گرديد. پدرش طبيب مخصوص پادشاه و دربار مقدوني بود و از اين راه ثروت فراواني به دست آورد. ارسطو در نوجواني، پدر را از دست داد و آنچنان كه گفته شده، به مقتضاي جواني و بي تجربگي همه آن را صرف عيش و نوش نمود. بنابراين و به ناچار ابتدا وارد ارتش شد اما پس از چندي به زادگاه خويش بازگشت و به تحصيل طب پرداخت. ارسطو در سن سي سالگي طب را نيز رها نمود و به آتن رفت. وي مدت هشت سال در آكادمي و تحت نظر افلاطون، به تحصيل اشتغال ورزيد و آنچنان با جديت دوره مطالعاتي فشرده را پي گرفت كه به سرعت در مقام موشكافترين دانشجوي نسل خويش مطرح شد. بنابراين به همكاري با افلاطون دعوت گرديد. او اگرچه سراپا شيفته و مريد افلاطون بود اما هوش و ذكاوت وي، بسيار بيشتر از آن بود كه صرفاً به پيروي بپردازد. از همين زمان، اگر در آثار افلاطون تناقضي مشاهده مي كرد و يا به نظر وي تناقض مي نمود، آن را به استادش متذكر مي گرديد. اين مسئله باعث شد تا استاد و شاگرد در مقام بزرگترين انديشمندان زمان حريم و فاصله اي را بين خود رعايت كنند، از يك طرف ارسطو به نبوغ افلاطون احترام مي گذارد و از سوي ديگر، استاد، از شاگردش به عنوان مغزي بر روي دو پا ياد مي كرد. با مرگ افلاطون در سال 347 ق.م ارسطو به منطقه اي در آسياي صغير سفر نمود و مدت سه سال در محفل متفكران آن سامان حضور يافت. وي در اين مدت به پژوهشهايى در زمينه زيست شناسي دست زد كه بعدها شالوده نوشته هاي علمي اش گرديد. مشاهدات و تجربيات مكتوب وي در اين زمينه تا قرنهاي بعد مورد استفاده بود و حتي نخستين دانشمندان قرن نوزدهم همچون داروين را به تفكر وامي داشت. ارسطو در سال 342 ق.م به دعوت فيليپ مقدوني به آن سرزمين رفت و مربي فرزند وي، كه بعدها به نام اسكندر كبير شهرت يافت گرديد. حدود ده سال پس از آن، ارسطو مدرسه اي داير نمود كه به دانشگاههاي امروزين شباهت داشت. در مورد انديشه هاي ارسطو مي توان از فلسفه سياسيِ وي ياد نمود كه به شرح چگونگي رفتار وعمل حكومت واقعي و نه آرماني، مي پردازد. وي هدف حكومت را پرورش و حمايت از انسانهاي شريف و با فرهنگ مي داند. همچنين ارسطو معتقد بود اگرچه افلاطون عزيز است ولي حقيقت عزيزتر است. وي زندگي سعادت آميز را خويشتنداري توأم باتوجه به اصل اعتدال و ميانه روي مي دانست و خوشبختي را نيز در گرو خوب زيستن در نتيجه كار خوب كردن عنوان مي كرد. از ديدگاه ارسطو، خداوند يك محرك شخصي نامتعين است كه بشر را به سوي دنياي خير و نيكي فرامي خواند كه در آن دنيا همه چيز در نهايت هماهنگي است. از ديگر انديشه هاي وي بايد از منطق ارسطو ياد كرد كه پس از گذشت قرنهاي متمادي همچنان مورد پذيرش مي باشد. از جمله آثار او فلاسفه اي است كه بعد از بيش از بيست قرن هنوز در عرصه انديشه و تفكر حضور دارد. ارسطو (ارسطاطاليس) سرانجام در اول اكتبر سال 322 ق.م در سن 62 سالگي درگذشت.
منبع:راسخون
No tags for this post.