در چند روز گذشته خبر سفر پاپ فرانسیس به کوبا و ایالاتمتحده در رأس بسیاری از شبکههای خبری جهان قرار داشته است.
پاپ فرانسیس که در رویدادی فوقالعاده نادر، در پی استعفای پاپ بندیکت، به ریاست کلیسای کاتولیک انتخاب شد از همان ابتدا چهرهای متفاوت از جایگاه پاپ را نشان داد. او که اولین پاپ غیراروپایی در طی 1200 سال گذشته است، با انتخاب نام فرانسیس به یاد قدیس فرانسیس آسیزی، که به حمایت از فقرا شهرت دارد مسیر خود را مشخص کرد. اگر پاپ بندیکت را پاپی آکادمیک و دانشمند در حوزه مسائل دینی کاتولیک میدانستند پاپ فرانسیس را باید پاپی پاپیولار و مردمی در نظر گرفت.
اظهارنظرهای او و رفتارهای شخصی و عمومی در همین مدت کوتاه جلوس بر صندلی پاپی دیدگاه مردم نسبت به کلیسای کاتولیک را تغییر داده است.
پاپ فرانسیس بهجای اقامت در مقر رایج پاپها در آپارتمانی کوچک زندگی میکند، تا حد امکان کارهای شخصیاش را خودش انجام میدهد به میان مردم میرود، از تشریفات دوری میکند و حاضر است در مسائلی که زمانی خطوط قرمز کلیسا بودند، نرمش نشان دهد.
گفته میشود او نقشی اساسی در ترمیم روابط کوبا و ایالاتمتحده بازی کرده است و سفر او به کوبا و ازآنجا به آمریکا ارزشی نمادین دارد.
او در ایالاتمتحده و در میانه دوران پرآشوب کارزارهای مقدماتی انتخابات ریاست جمهوری به چهرهای سیاسی نیز بدل شده است. اوباما نهتنها در پای هواپیما به استقبال او رفت که در کاخ سفید یکی از بیسابقهترین استقبالها از پاپ را به عمل آورد. پاپ در مقابل مجلسین آمریکا سخن گفت و راهی نیویورک شده است تا در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل نیز حضور یابد. یکی از تأکیدات او در روزهای نخستینش در سفر به آمریکا مسئله مهاجرت و گرمایش زمین بود.
او اولین سخنرانی رسمی خود در آمریکا را با این جمله آغاز کرد که بهعنوان فرزند یک خانواده مهاجر از اینکه به کشوری مهاجرپذیر آمده است خوشحال است. این در حالی است که مسئله مهاجران و سخت کردن و حتی بازگرداندن آنها به یکی از مسائل موردتوافق عمده جمهوری خواهان بدل شده است.
او همچنین بار دیگر بر گرمایش زمین تأکید کرد و با تأکید بر نقش انسان در به وجود آمدن آن از همه خواست تا برای حل آن کاری کنند.
پاپ پیشتر نیز سخنان همدلانهای با برخی از رویدادهای علمی ابراز کرده بود که برخلاف سنت کلیسای کاتولیک به نظر میآمد.
اما اظهارنظر پاپ درزمینه ای مانند گرمایش زمین آیا اصولاً حائز اهمیت است؟ درنهایت او فاقد قدرت سیاسی است و اتفاقاً در مواردی که میتواند نقش سازندهای داشته باشد ، مانند توصیه به استفاده از روشهای جلوگیری از انتقال بیماریهای مقاربتی که در مکانهایی مانند برخی از کشورهای آفریقایی یکی از عوامل اصلی توسعه ایدز است، کماکان بر همان راه قبلی میرود.
نکته مهم در مورد اظهارات پاپ در زمینه گرمایش زمین در دو نکته است.
نخست اینکه پیروان و معتقدان پاپ که اعتقاد قلبی و واقعی دارند با شنیدن چنین کلامی مسئله مقابله با گرمایش زمین را به فریضهای برای خود بدل خواهند کرد. این اتفاقی ارزشمند است اما نکته مهمتر در جای دیگری است.
بخش عمدهای از صنایع و بهخصوص سیاستمداران راستگرای آمریکایی که بهواسطه نفوذ لابیهای انرژی و مدافع سوختهای فسیلی در زمره اصلیترین مخالفان مقابله با گرمایش زمین قرار دارند و حتی دست به انکار نقش انسانی در بروز آن میزنند خود را به کلیسا نزدیک میدانند و در بسیاری از موارد برای توجیه اقدامات خود به دامن کلیسا پناه میبرند. این ترفند میتواند برای رای دهندههای معتقد آمریکایی مؤثر باشد. اما وقتی پاپ بهروشنی در برابر آن موضعگیری میکند و گرمایش زمین را اثری میداند که باید توجه فوری به آن شود و انسان در بروز آن نقش داشته است در این صورت بهانه این سیاستمداران کاهش مییابد و دیگر نمیتوانند در پشت کلیسا پنهان شوند و عملکرد آنها از سوی بسیاری از رأیدهندههای معتقد آمریکایی که بهطور سنتی رأی خود را با محافظهکاران میدهند، موردتردید قرار میگیرد.
البته این تأثیری در برنامههای نامزدها نخواهد داشت و خیلی دور از ذهن است که برخی از نامزدهای متعصب جمهوریخواه اعلام کنند که به دلیل گفتههای پاپ دیدگاه خود را تغییر دهند، اما مهم این است که برای مردم شک و سوال های بیشتری به وجود خواهد آمد.
ازاینجهت باید اقدام پاپ را ارج نهاد. اگرچه هنوز دیوار بزرگی از بیاعتمادی میان کلیسا – حتی با پاپ مردمدار جدید – و دنیای علم وجود دارد که سابقه آن به دوران قدیم بازمیگردد.
باید دید آیا پاپ فرانسیس همانطور که توانست بین مردم و کلیسا نوعی آشتی ایجاد کند آیا خواهد توانست میان علم و عملکرد کلیسای کاتولیک نیز آشتی ایجاد کند.
No tags for this post.