هنوز آوار اندوه و غم دیدن تصویر کودک جانباخته سوری مهاجری که قایقش بههمراه همه امیدهای او و خانوادهاش بهیکباره واژگون شد، تازه است که تصاویر شگفتانگیزی از راهپیمایی گروهی دیگر از مهاجران بهسوی مرزهای آلمان، ناخودآگاه تصویری از دنیایی آخرالزمانی میسازد. فارغ از سیاستهای مهاجرپذیری کشورهای مقصد -که آوارگان خسته از جنگ و ناامنی به دنبال سرپناهی برای زندگی، رو به آنسو دارند- آیا نمیشد فکری کرد این بلا بر سر آنها و دیگران نیاید؟ چنین موجهایی از مهاجرت نهفقط از نظر تحمیل رنج و اندوه به آوارگان اهمیت دارد، بلکه همه معادلههای حاکم بر جهان امروز ما را هم تغییر میدهد. نمیتوان فکر کرد مهاجران تنها کسانی هستند که در این فرایند هزینه میدهند. کشورهای میزبان باید برای این میهمانان هزینه کنند و این به معنی تغییر در برآوردها و برنامهریزیهای اقتصادی پیچیدهای است که دستکاری در هر بخش آن تأثیری عظیم بر سایر بخشها میگذارد و همه، هزینه چنین رویدادی را میدهند. بیایید واقعبین باشیم؛ نه آن آواره پناهجو و نه آن میزبان که یا درهای خانهاش را به روی آنها میگشاید یا نیروی پلیسش را در مقابل درهای بسته به روی آنها میگمارد، چنین وضعی را نمیخواهند؛ اما اجباری بزرگتر از میل آنها، چنین فاجعهای را رقم زده است. در ایامی که دهها و صدها شعر و مرثیه و مقاله و تحلیل بر چرایی این بحران میخوانیم و مینویسیم، شاید دقیقا در میانه چنین سوگواری جهانیای، زمان درستی است که بگوییم: مردم! آنچه میبینید در برابر آنچه قرار است ببینید، هیچ است. این شاید تنها پیشنمایش و تیزری از بحرانی است که سالهای سال شایستهترین و بهترین و معتمدترین مردمان این سیاره دربارهاش فریاد خطر سر دادهاند؛ تغییرات اقلیم و گرمایش زمین در حال رخ دادن است. این یک نظریه یا فرضیه مناقشهبرانگیز نیست. کسی درباره رخدادن آن تردید ندارد و اکثریت قریببهاتفاق دانشمندان متخصص در این زمینه معتقدند دلیل رخدادن آن، سبک زندگی ماست. انسانها بیشازاندازه گازهای گلخانهای و بهویژه دیاکسیدکربن وارد جو زمین کردهاند. این گازها که در شرایط طبیعی زمین را به سیارهای زیستپذیر بدل کردهاند و با بهدامانداختن گرما باعث شدهاند زمین در شب و روز و در نواحی مختلفش دمایی زیستپذیر داشته باشد
وقتی بر حجمشان افزوده شود باعث بهدامافتادن مقادیر بیشتری از دمای دریافتی از خورشید میشوند و در نتیجه دمای میانگین زمین کمکم افزایش مییابد. این افزایش باعث تغییراتی بنیادی در جهان ما میشود. حجم یخچالهای کوهستانی در پی این رویداد کم میشود؛ یخچالهایی که منابع اصلی آب شرب بسیاری از مردم جهان را تشکیل میدهند. ضخامت یخهای قطبی کم شده است و کمکم صفحات عظیم یخ که روی بستر خشک و سنگی ایجاد شدهاند آب میشوند و به حجم آبها اضافه میکنند. درباره عوارض علمی و زیستمحیطی این مسئله هشدارهای زیادی داده شده است؛ شکستهشدن جریانهای آبوهوایی و بروز رویدادهای آبوهوایی شدید و غیرمترقبه، درهمشکستن زنجیرههای غذایی، انقراض بزرگ بسیاری از گونهها، کمشدن منابع آب شیرین و بحرانهای انسانی عظیم؛ اما از بین همه اینها فقط تمرکزتان را روی یکی از این موارد بگذارید؛ مهاجرتهای عظیم. براساس برآوردهای «سازمان بینالدولی تغییرات اقلیم سازمان ملل» تا سال ٢٠٠٨ بهدلیل تغییرات اقلیم، بیش از ٢١٤ میلیون مهاجرت درونمرزی اتفاق افتاده است. اینکه چطور گرمایش منجر به مهاجرت میشود، چیز عجیبی نیست. وقتی سطح آبها افزایش مییابد و هنگامی که عمده مردم بر لبه اقیانوسها زندگی میکنند، این به معنی ازبینرفتن محل زندگی است؛ ازبینرفتن منابع کشاورزی بحران غذایی به وجود میآورد که نتیجهاش بیکار شدن بسیاری از افراد و مهاجرت به جایی برای زندگی و پیداکردن غذاست. در برخی از پیشبینیها آمده است تا سال ٢٠٥٠، در صورت ادامه روند موجود و با تأثیر مستقیم گرمایش زمین، شاهد مهاجرتی عظیم هستیم که در خوشبینانهترین حالت ٢٠٠ میلیون نفر و در شرایط اندکی بدبینانهتر، یک میلیارد نفر را از خانه و کاشانه خود آواره میکند. در یک ارزیابی مستقل مبنی بر تأثیر گرمایش بر روند مهاجرت از مکزیک به آمریکا -بسته به اینکه روند گرمایش با چه سرعتی ادامه پیدا کند- شاهد بین ١,٤ تا ٦.٧ میلیون نفر مهاجر فقط در این باریکه مرزی هستیم. در داخل کشورها نیز با تغییر الگوهای آبوهوایی روند چنین مهاجرتهایی تشدید میشود. افزایش بیماریها و کاهش منابع غذایی را به این داستان اضافه کنید تا چهره فاجعه کاملتر شود. چند سال پیش وزارت دفاع ایالاتمتحده، پنتاگون، تحقیقی جامع درباره نتایج امنیتی گرمایش زمین انجام داده بود. نتیجه آن بود که ادامه این روند به زودی منجر به بحرانهای امنیتی عظیمی خواهد شد که باورکردنی به نظر نمیآیند؛ یکی از نخستین آنها شکستهشدن پیمانهای سیاسی بینالمللی و بهطور خاص اتحادیه اروپاست. همین امروز به اتحادیه اروپا نگاه کنید که چطور در برابر این موج مهاجرت که در مقایسه با آن رویداد اشارهشده، اتفاقی کوچک به شمار میرود، دچار اختلاف و سردرگمی شده است تا عمق آن فاجعه را بهتر بتوانید تجسم کنید. گرمایش زمین، امروز فقط مسئلهای علمی و بحثی آکادمیک نیست. بحرانی امنیتی، اقتصادی، سیاسی و انسانی در دل خود دارد که کمکم نشانههایش را عریانتر از هر زمانی در معرض دید ما میگذارد. فراتر از آن توجه و تلاش برای حل این بحران امری اخلاقی است. گرمایش زمین به مناسبات سیاسی کاری ندارد. با دورویی و رفتارهای دوگانه مهار نمیشود و نیاز به عزم انسانی و جهانی دارد. باید از خود شروع کنیم.