چگونه می شود آب را فراموش کرد
«بانگ آب و کر خواب» عنوان سخنرانی دکتر مرتضی فرهادی، مردم شناس و استاد دانشگاه علامه طباطبایی بود که درباره ضرورتهای توجه مردم شناختی و جامعه شناختی به مسأله آب، چندی پیش در دانشکده علوم اجتماعی این دانشگاه ایراد شد.به گزارش مهر، در این نشست دکتر صفی نژاد از پیشکسوتان مردم شناسی ایران و دکتر عالیزاد معاون دانشجویی فرهنگی دانشکده نیز حضور داشتند.
مرتضی فرهادی در این نشست گفت: عنوان جلسه امروز یعنی «بانگ آب» برای مخاطب سوالاتی ایجاد میکند. مثلاً این که دانشکده علوم اجتماعی چه ربطی به آب دارد؟ مگر اینجا وزارتخانه آب و برق است؟ مگر اینجا وزارت کشاورزی است؟ چرا آب؟ چرا بانگ آب و کرّ خواب؟ همین که این سوال در ذهن ما متبادر میشود و در این مدت در ذهن افرادی که اعلان این جلسه را دیدهاند متبادر شده، نشان میدهد که به چه مقدار، علوم اجتماعی ایران جدای از مسائل اجتماعی ما است. نشان میدهد در این ۷۰ سال علوم اجتماعی نتوانسته است جایگاه و پایگاه خودش را به عنوان مرکز طرح اساسیترین مسایل و راهجویی برای مهمترین مسایل این مملکت باز کند.
وی افزود: البته در این داستانها و مسائل بسیاری از مسایل دیگر هم دخیل هستند که حالا ما اول از خودمان شروع میکنیم تا بعد به آنها برسیم و گفتهاند که «تا که از خود نگذری از دیگران نتوان گذشت.» اول از خودمان شروع می کنیم تا بعد ببینیم پشت سر آن چه اتفاقاتی افتاده است که ملّتی مثل ملت ایران اینقدر در مسئلهای به این مهمی، به قول جوانان امروز بیخیال شدهاند!؟
این مردم شناس ادامه داد: این مسئله نشان میدهد که در مملکت ما با وجود اینکه ۷۰ سال از تأسیس دانشکدههای علوم اجتماعی و درسهای جامعهشناسی و همچنین از درسهای فرهنگ عامیانه و مردمشناسی و مدیریت و جغرافیا و انواع رشتههای اقتصاد و… میگذرد اما هنوز درسهای اساسی و رشتههای اساسی که با آب در ارتباط است، نداریم! ما جامعهشناسی آب نداریم! ما حتی جامعهنگاری آب نداریم! اگر هم در مردمنگاری آب چیزی داریم به خاطر تصادفاتی است که در جهان اتفاق میافتد و در ایران هم اتفاق افتاده است. همچنان که بیماری بین یک میلیون نفر، یک نفر را درگیر میکند. یکی دو نفر هم مثل اساتید بزرگواری مثل آقای صفینژاد و بنده را درگیر کرده است و البته میتوانست درگیر نکند! ممکن بود در همین حدّ مردمنگاری آب هم درگیر نشویم.
وی ادامه داد: به هر حال خداوند لطف کرده است به استاد صفینژاد و بنده و چند بزرگوار دیگر که امروز پیش ما نیستند -خدا رحمتشان کند- مثل مرحوم باستانی پاریزی، دکتر هوشنگ ساعدلو، استاد حسین ملک که نمیدانم هست یا نیست. اینها کسانی بودند که بانگ آب را پیش از بنده و حتی پیش از استاد صفینژاد در این مملکت بیان کردند ولی گوشهای کر آن را نشنید. اینکه این گوشها چرا کر شدند و چرا چنین مطالبی را نمیشنوند، خودش به یک آسیبشناسی نیازمند است.
فرهادی تصریح کرد: دوستان عزیز! ما نه اقتصاد و مدیریت آب داریم و نه اقتصاد و سیاست آب، درحالی که باید رشتههایی در این زمینه داشته باشیم. ما در این دانشکده علوم اجتماعی رشته رفاه داریم ولی رشته امنیت آب و غذا نداریم! این نشان میدهد آنچه را هم که به عنوان رشته و درس داریم چیزهایی است کپی شده از جهان که برای جهان مفید اما برای ما بی معنی است. مشکل بزرگتر از رفاه برای ما آن است که آیندگان چند صدسال، حداقل تا چند دهه آینده تأمین و امنیت آب و غذا را داشته باشند. الحمدلله در این چند سال به دلایلی که مهمتریناش شاید ضرورت بوده است، گاهی سخن از آب میرود و به تازگی شنیدهام چند اندیشکده آب در ایران تشکیل شده است. اندیشکدهای که دو سال پیش تشکیل شده به تازگی یک تماس تلفنی با بنده گرفته است، آن هم بعد از دوسال… به هر حال مهم آن است که ضرورت کار را متوجه شده و آن را دنبال میکنند.
وی تأکید کرد: باز تکرار میکنم که ما آب و امنیت اقتصادی میخواهیم. ما آب و امنیت غذایی میخواهیم. ما توسعه پایدار میخواهیم. کدام توسعه پایدار است که بدون آب پایدار بماند. میبینید دوستان! چیزی که به ظاهر ربطی به علوم اجتماعی ندارد در واقع بیش از اینکه به فیزیک و شیمی و زیستشناسی ارتباط داشته باشد با مسایل جامعه در ارتباط است.
وی افزود: قبل از آنکه عنصرشناسی و فیزیک و شیمی در دنیا مطرح شوند، آب در جهان بوده است. جانوران در جهان بودهاند. در زمانهای اینها رخت از جهان میبندند و جهان ما با یک سراشیبی در طبیعت روبرو میشود که علوم اجتماعیِ مناسب در مورد این مسائل پدید نیامده است. البته تنها در مورد ممالکی مثل ما پدید نیامده! بدون فیریک و شیمی آب از روی کره خاک دیرتر کنده میشود یا بدون مدیریت منابع اقتصادی آب؟ پس میبینیم که آب با زندگی ما عجین است. در ایران ما، آب با تمام ادیان گذشته ما عجین است.
این استاد دانشگاه علامه بیان کرد: هزار و چهارصد سال است که در اسلام، ما با آب عجین هستیم. قبل از آنکه پدران ما مسلمان شوند، در آیین زرتشت و ما قبل آن ملت ما با آب درگیر بوده است. ما «آناهیتا» داشتهایم. در تمام طول تاریخ ما آب مقدس بوده است. «آب» در قرآن کریم «مایه آفرینش» نامیده شده است. آب به ثمر رساننده همه ثمرات قلمداد شده است. ما مسلمانان را از فروافتادن آب و به ژرفا نشستن آب پرهیز داداهند. اخطار شده است به ما در مورد آب. پس آب با دین در ارتباط است. با تقدس در ارتباط است. پس با جامعهشناسی دین در ارتباط است. کدام واحد درسی مردمشناسی ما در مورد تقدس آب در ادیان ایرانی و اسلام است؟ متأسفانه هیچ کدام، ما کاری به این کارها نداریم.
فرهادی تصریح کرد: غربی به هرچه کار داشت ما به آن کار داریم! متأسفانه ما کاری به کارهای خودمان نداریم. دوستان عزیز، آب به قدری در جامعه ما مهم بوده که شما هیچ رسمی را در ایران نمیتوانید پیدا کنید که آب درآن حضور نداشته باشد. بنده در بیست و پنج سال پیش مقالهای دارم به نام «حضور آب درآئینههای ایرانی» که حتی آقای «شوکو اوکازاکی» ژاپنی به واسطه دکتر صفینژاد با بنده تماس گرفته که فلانی من تمام مقالات شما را خواندهام غیر از دو مقاله که یکی همین مقاله حضور آب در آئینههای ایرانی است.
وی افزود: پس آب با مردمشناسی و مردمنگاری عجین است. آب با جغرافیا و جغرافیای اقتصادی و سیاسی و کشاورزی ما درگیر است. شما به نامهای روستاهای ایران نگاه کنید که متأسفانه دارند ویران میشوند. تقریباً شصت هزار روستا داشتیم، این تعداد را فهرست کنید ببینید چقدر از اینها با کلمه آب عجین هستند؟ چند تا علیآباد و حسینآباد و تقیآباد و نقیآباد داریم؟ آنها هم که با آب همراه نیستند با «چشمه» همراه هستند یا با «رود» و «میان رودان» و غیر و ذالک… . بنده البته سرشماری نکردهام اما این میتواند موضوع پایاننامه هم باشد.
فرهادی ادامه داد: باید تحقیق کنیم که چند درصد نامهای آبادیهای شهرهای ایران با آب در ارتباط اند. البته یک چیزهایی هست که با آب پیوند دارند که ما در ظاهر متوجه نیستیم. مثل «نیمهور»، «ورآباد» و… که اینها در بطنشان آب و سراب و دریاچه و اینها هستند. شما «خانآباد» میشنوید فکر میکنید اشاره به «فئودال» است. اما نه، خوانسار میشنوید فکر میکنید درباره خان و رعیت است، اما نه، اینها همه در مورد آب و چشمه است. بسیاری از نامهای جغرافیایی ما آب است. عزیزان الفبای ما ایرانیها با «آب» شروع میشود. اما وقتی این ملت آب را فراموش میکند انسان شگفتزده میشود!
استاد مردم شناسی دانشگاه علامه طباطبائی در ادامه گفت: ترکیبهای مربوط به آب را در فرهنگ لغات مشاهده کنید، میگویند اعراب سه هزار لغت در مورد شتر دارند، اما شما نگاه کنید ببینید ما بیش از سی هزار لغت در باره آب و مسایل مربوط به آب و مسایل مربوط به آبیاری در زبان فارسی داریم یا نه!؟ متأسفانه چه کسی به این مسایل فکر میکند؟ ما میتوانیم بدون آب اقتصاد داشته باشیم؟ ما میتوانیم بدون آب توسعه داشته باشیم؟ همه چیز زندگی ما در ارتباط با آب است.
وی افزود: دنیا و عقبی ما، دین ما، اقتصاد ما، سیاست ما، استقلال ما در ارتباط با آب است. چگونه میشود آب را فراموش کرد؛ اینگونه که ما ایرانیان در یک صد سال گذشته آن را فراموش کردهایم. آقای دکتر صفینژاد در مورد تاریخچه و عظمت قنوات سخن گفتهاند. تمدن ایرانیان را بسیاری از پژوهشگران و غیر ایرانیان «تمدن کاریزی» مینامند. ما ملتی بودیم که در دل کویر و مناطق کویری و نیمهکویری توانستهایم زندگی کنیم. زندگی کردن در مدیترانه که هنر نیست، اگر ملّتی توانست در این کویر زندگی کند و تمدن و فرهنگ خود را بر این همه خسّت طبیعت پایهریزی کند و باعث ارتباط جهانی گردد و حتی راه ابریشم را از خود عبور دهد و جهان را به هم متصل کند، آن وقت است که هنری انجام داده است.
فرهادی یادآورشد: از انسان تعاریف زیادی شده است؛ یکی میگوید انسان حیوانی است اندیشهورز، دیگری میگوید سخنگو، آن دیگری میگوید گزینشگر، بنده فکر میکنم اگر انسان ایرانی را بخواهند تعریف کنند، باید بگویند ایرانی انسانی است «آبجو». اما چه شد که ایرانی آبجویِ آبشناسِ آبیابِ آبرسانِ آبیار، آب را فراموش کرد!؟ این شگفتانگیز نیست؟ ملّتی که چند هزار سال به آبیاری، آبرسانی و آبیابی مشهور بوده است و شیوههای آبیاری ابداع کرده است ولی ایرانیانِ این نسل را به هیچ وجهمنالوجوه شگفتزده نمیکند؟ کشت سنگچالی، کشت سبوئی، کشت کوزهای، کشتآدوری، کشت خار وابسته و صدها کشت دیگر که حالا نامش را الآن مجالش نیست که به عرض برسانم. چرا یک ملتی که پیش از این، این همه به آب اهمیت میداد اینقدر «آب گم کن» شده است. آیا این معنیاش آن نیست که ایرانی خودش را گم کرده است؟ چه چیز باعث شده که ایرانی خودش را گم کند؟ چه چیز باعث خود گمگشتگی نسل جدید ما شده است و باعث شده که این نسل ندانند که کیستند، از کجا آمدهاند و به کجا میروند.
فرهادی بیان کرد: دوستان عزیز اغلب شما بیماری هلندی را اگر هیچ جای دیگر نشنیده باشید، حدّاقل در این چند دهه در کلاسهای ما از بنده شنیدهاید، اما ما فقط دچار بیماری هلندی نیستیم. بیماری هلندی بیماری است که وقتی اروپاییها را درگیر کرد آن را بیانش کردند. اما اصلاً این بیماری هلندی نیست، این بیماری ایرانیالاصل است و اصلاً از این بیماری ایرانیالاصلتر نداریم! چون این کشور ماست که بیش از صد سال گذشته نفت در آن فوران میکند و جهان را آگاه میکند و ما را ناآگاه میسازد.
وی افزود: سی سال پیش در یک جزوه درسی که بعدها به صورت مقاله نیز ارائه شد، خوابیدن زیر سایه دکلهای نفت را بیان کردم. اقتصاد بادآورده را بیان کردم و نامهای دیگری بر آن گذاشتم و در همین دانشگاه تقریباً محاکمه شدم که چرا چنین سخنهای بیربطی میگویی؟ اقتصاد بادآورده یعنی چه؟ خوابیدن زیر دکلهای نفت یعنی چه؟ آن زمان ما نمیدانستیم که باید پیشدستی کنیم و نام ایرانی را بر این بیماری بگذاریم، قبل از ما هم دیگرانی بودند که یادشان رفت که چنین کاری کنند، از جمله مرحوم باستانی پاریزی.
استاد دانشگاه علامه درپایان یادآورشد: ایشان در «حماسه کویر» و در مقالات دیگرش بارها درباره این آزار بیماری هلندی صحبت کرده و نه تنها ویژگی اقتصادی، که ویژگیهای روانی، آموزشی، سیاسی و غیره… . آزار بیماری هلندی را نیز بیان کرده است. اما این همه آزاری نیست که ما را از واقعیت دور کرده است. بنده در زمینه آب، آزاری را یافته ام، ولی این بار دیگر نمیگذارم که غربیها برای خودشان نامگذاری کنند و بیماری صد ساله ما را به نام خودشان به ثبت برسانند! به زودی این بیماری را در یک مقاله و ان شاءالله اگر خداوند به ما عمری بدهد در ویژهنامهای در فصلنامه دانشگاه علوم اجتماعی منتشر میکنیم. به هر صورت کتابی هم در دست انتشار دارم به نام «بانگ آب و کرّ خواب» که امیدوارم به زودی منتشر شده و شما نیز مطالعه فرمایید.