علوم پـایه را جدیتر بگیریم
حسین رجایی متولد ۱۳۵۷ در شهرستان تایباد، دانشآموخته رشته جانورشناسی در دانشگاههای تهران (کارشناسی)، شهید بهشتی (کارشناسی ارشد) و دانشگاه بن آلمان (دکتری) است.
رجایی به عنوان محقق پسا دکتری در دانشگاه هامبورگ آلمان کار کرده و در حال حاضر مدیر بخش پروانه شناسی و عضو هیات علمی موزه تاریخ طبیعی اشتوتگارت و مدرس حشره شناسی در دانشگاه هوهنهایم آلمان است. کشف اخیر وی نیز حاصل مجموعه مطالعاتی است که در خلال طرح پسادکتری انجام داده است. از میان آثار فارسی زبان ایشان می توان به کتاب حشره شناسی موسوم به «دختران شاه ایرانی» اشاره کرد که در آن یکی از منحصربه فردترین گروه های پروانه ایرانی موسوم به زیگنیده معرفی شده است. آنچه در ادامه می خوانید گفت وگوی اختصاصی جام جم با دکتر حسین رجایی است.
معرفی یک خانواده جدید از پروانه ها توسط شما و همکارانتان یکی از داغ ترین خبرهای علمی در ماه گذشته بود. از نظر خود شما، معرفی یک خانواده جدید چه اتفاق تازه ای از دنیای حشره شناسی را نشان می دهد؟
اساسا هر خانواده ای از موجودات زنده در برگیرنده تعدادی جنس و گونه است که ویژگی های تکاملی خاصی را هم نشان می دهد. یعنی هر خانواده را می توان یک واحد کلان تکاملی دانست. این تعبیر علمی درست شبیه قطعات یک پازل است؛ زیرا وقتی کامل شد تازه می توان تصویر کلی را بهتر درک کرد. شناخت این واحدهای تکاملی به درک ما از روند تکامل موجودات زنده کمک می کند. معرفی یک خانواده جدید هم در واقع قطعه جدید و کلید مهمی را در پازل تکامل بال پولکداران به دست می دهد که همین مساله از اهمیت بسزایی برخوردار است. برای معرفی یک خانواده جدید باید ویژگی های ریختی و تبارشناختی (فیلوژنتیکی) تمام خانواده های خویشاوند آن بدقت بررسی و مطالعه شوند. لذا خروجی این طرح نه تنها توصیف یک خانواده جدید نیست، بلکه یک تحقیق جامع تبارشناختی است که سبب شد تعداد زیادی صفات جدید و روابط تبارشناسانه میان دیگر خانواده ها نیز یافت شوند.
پس از انتشار این خبر، در ایران دیدگاه های متفاوت و گاه متناقضی (بویژه در فضای مجازی) بیان شد. حتی برخی گفتند معرفی یک خانواده جدید در دنیای حشرات، بسیار معمول است. در حالی که می دانیم شناسایی جنس و حتی گونه های جدید هم به آسانی صورت نمی گیرد؛ چه برسد به شناسایی یک خانواده جدید که طبیعتا سخت تر است. نظر شما در این باره چیست؟
حق با شماست. توصیف خانواده جدید اساسا اتفاقی نیست که هر روز شاهد آن باشیم. آن هم در گروهی مثل پروانه ها که به جرات می توان گفت شناخته شده ترین گروه حشرات هستند. آخرین خانواده پروانه های درشت جثه، بیش از 20 سال پیش توصیف شد و تقریبا همه پروانه شناسان متقاعد شده بودند که در سطح خانواده دیگر چیز جدیدی پیدا نمی شود. همین ماجرا را هیجان انگیز کرد و در نتیجه بعد از انتشار مقاله، مطبوعات آلمان خبرش را به زبان ساده برای مردم منتشر کردند. انتشار نتایج طرح های علمی طبیعتا یکی از مهم ترین و در عین حال عادی ترین وظایف مطبوعات است. متاسفانه نحوه انعکاس این خبر در برخی خبرگزاری های ایرانی خیلی عجیب بود. در مواردی تیترهای بی ربط و پرحاشیه ای بر این خبر زده شد که اصل خبر را کم اهمیت می کرد. در نتیجه از یک سو خیلی ها به جای توجه به این خبر علمی به سیستم دانشگاهی ایران حمله کردند. از سوی دیگر همکاران متخصص من در ایران با موضع گیری در برابر این اخبار، مرا متهم کردند که به این تیترها دامن زده ام. این واکنش های متناقض برای من بسیار ناراحت کننده و تاسف برانگیز بود. جایی مرا با عنوان «نابغه فراری داده شده» خطاب کرده بودند، در حالی که من تربیت شده همان سیستم دانشگاهی ام و بنیان تعهد من به تنوع زیستی و محیط زیست ایران در همان دانشگاه ها پایه گذاری شده است. حتی همین الان هم بخش قابل توجهی از تحقیقاتم بر شب پره های ایران متمرکز است و در دانشگاه های ایران دانشجوی تحصیلات تکمیلی دارم. برای من درد است که می بینم در چنین شرایط حساسی که تنوع زیستی ایران در این خشکسالی بی سابقه در حال از بین رفتن است، زیست شناسان ایرانی نمی توانند با هم همدلی و همکاری داشته باشند.
رده بندی پروانه ها جدا از روش های مولکولی ژنتیکی، مستلزم مطالعات پایه و بررسی عوامل متعدد ازجمله زیست شناسی، بوم شناسی، پراکنش و رفتارشناسی است که سال ها طول می کشد، اما از طرف دیگر عوامل محیطی و وراثتی نیز دائم در حال تغییر هستند. آیا این احتمال وجود دارد که کشفیات امروز در دنیای حشرات و پروانه ها چند سال دیگر رد شود؟ آیا این احتمال هست که سال دیگر محققی نظر شما را زیرسوال ببرد؟
نه تنها نظریه من و همکارانم در این مورد اخیر، بلکه هر نظریه علمی دیگری برای این که علمی محسوب شود باید قابل رد کردن باشد. این یک اصل بنیادی در فلسفه علم است. این مساله طبیعتا به این معنی نیست که همه نظریه های علمی روزی رد خواهند شد، بلکه اشاره به این واقعیت دارد که برای اثبات یا رد نظریات علمی همیشه می توان تلاش کرد. سیستم های طبقه بندی موجودات زنده همواره به کمک روش های مدرن و تکنیک های پیشرفته در حال بازبینی و دقیق تر شدن هستند. در این میان بخش هایی از این سیستم ها همواره تغییر می کنند. این که نظریه من و همکارانم رد شود، به هیچ وجه مساله مهمی نیست. مهم این است که در این خصوص فهم ما از طبیعت ارتقا یابد. برای مثال، پس از انتشار مقاله ما، دومین جنس از این خانواده جدید نیز توسط تیم تحقیقاتی دیگری پیدا شد که نتیجه آن تحقیق هم بزودی منتشر می شود. گفتنی است در شرق آسیا و در ناحیه ای که این شب پره ها پیدا شده اند، ویژگی های بوم شناسی و اقلیمی خاصی حاکم است که ظاهرا بدقت مطالعه نشده اند. حدس ما این است که ناشناخته های زیادی در آن مناطق هست و به همین دلیل احتمالا مطالعات تکمیلی بیشتری در آینده انجام خواهد شد. در دنیای علم کسی به دنبال ارائه نظریه ابطال ناپذیر نیست؛ بلکه پژوهشگران شیفته کشف و پرده برداشتن از رازها و معماهای علمی هستند.
دکتر رجایی: این که نظریه من و همکارانم رد شودبه هیچ وجه مساله مهمی نیست. مهم این است که فهم ما از طبیعت ارتقا یابد |
چرا شناسایی گونه، جنس و حتی خانواده های جدید از حشرات مهم است؟ آیا این مساله می تواند فرضا در کشاورزی نقشی داشته باشد یا صرفا از نظر حشره شناسی محض مهم است؟
اجازه بدهید این پرسش را با یک مثال توضیح بدهم. آدم فضایی ای را فرض کنید که روی زمین آمده و هر کدام از جمعیت های متفاوت انسانی را گونه ای متفاوت در نظر می گیرد. مثلا آفریقایی ها را در یک گونه، چینی ها را در گونه بعدی و اروپایی ها را در هم در گونه ای جدا قرار می دهد. ولی ما (انسان ها) می دانیم تفاوت این جمعیت ها در اصل تنوعات درون گونه انسان است و نه تفاوت های بنیادینی که بتوان با آنها گونه ها را از یکدیگر جدا کرد. این تشخیص برای ما امری بدیهی است ولی همیشه مساله به همین سادگی هم نیست؛ مثلا گونه های شب پره ای هستند که به حدی مشابه اند که تشخیص شان حتی برای متخصصان هم آسان نیست. حالا دوگونه از این شب پره های مشابه را که خیلی ها آنها را یک گونه می بینند، در نظر بگیرید. اگر یکی از این دو گونه در جایی آفت کشاورزی شود و بخواهیم آن را کنترل کنیم، در حالی که اطلاعات ما از زیست شناسی و مراحل لاروی و دشمنان طبیعی مربوط به گونه دوم است، آن گاه طبیعی است تلاش ها و هزینه هایی هم که صرف خواهیم کرد، بی فایده خواهد بود. در تاریخ علم صدها مثال عینی از این خطاها وجود داشته و دارد که ریشه آنها اطلاعات ناقص در علم رده بندی و تاکسونومی است. به همین دلیل بنیان هر تلاشی در زیست شناسی مستقیم وابسته به شناسایی درست و دقیق گونه هاست. این پرسش اساسی همیشه جای تامل دارد که چگونه می توانیم بدون داشتن اطلاعات درستی از تعداد گونه ها در هر منطقه برای حفاظت از آنها برنامه ریزی کنیم.
عده ای از پروانه شناسان معتقدند جایگاه بسیاری از گونه پروانه های کشور ما نیز می تواند در آینده بازنگری شود و تغییر کند. از نظر شما تمرکز بر چنین مطالعاتی در کشور ما تا چه اندازه اولویت و اهمیت دارد؟
نه تنها پروانه ها، بلکه بسیاری از گروه های موجودات زنده ما در ایران به مطالعات جدی و زیربنایی در زمینه رده بندی (تاکسونومی) نیاز دارند. همین چند ماه پیش مقاله ای منتشر شد که خبر از وجود روباه ترکمنی در ایران می داد. این نشان می دهد ما حتی از پستانداران هم آمار دقیقی نداریم. در عین حال لازم است به حشره شناسی (و بویژه پروانه شناسی) به خاطر اهمیت اقتصادی بسیار بالایی که در حوزه کشاورزی، جنگلداری و منابع طبیعی دارد، توجهی ویژه صورت گیرد. امروزه پروانه ها و شب پره ها به عنوان شاخص های طبیعی برای سنجش سلامت بسیاری از اکوسیستم ها در دنیا کاربرد دارند. همچنین در ایران به خاطر تنوع آب و هوایی و موقعیت ویژه بسیاری از اکوسیستم ها، نرخ بالایی از گونه هایی را می بینیم که فقط در منطقه خاصی پراکنش دارند. این گونه های بومی باید بسرعت شناسایی و حفاظت شوند. در ایران متاسفانه مطالعات رده بندی موجودات زنده چندان جدی گرفته نمی شود. در نتیجه می توان گفت در این حوزه علمی که اتفاقا بشدت تعیین کننده و حیاتی است، ما هنوز ابتدای راه هستیم.
ما هنوز در مورد خیلی از گروه های جانوری ایران مرجع مناسبی برای شناسایی گونه ها نداریم. با این فقر اطلاعاتی نه می توان برنامه های حفاظتی جدی طراحی کرد و نه برای کنترل آفات کشاورزی بموقع و با دقت عمل کرد |
متاسفانه کتاب های مصور بویژه کتاب های مصور حشره شناسی آن طور که باید در دسترس خوانندگان ایرانی قرار نمی گیرد. به نظر شما ریشه این مشکل کجاست؟
به گزارش جام جم آنلاین،اصل مشکل به نظر من نادیده گرفتن علوم پایه در ایران است. متاسفانه مردم و حتی برخی صاحب نظران متوجه نیستند که علوم پایه تا چه حد برای پیشرفت دیگر علوم ضروری و تعیین کننده هستند. همین مساله سبب شده تولیدات علمی در این زمینه ها در حداقل باشد. البته در سال های اخیر شاهد پیشرفت های چشمگیری بوده ایم و کتاب های فاخری منتشر شده اند. ولی این میزان هنوز قابل مقایسه با کشورهای پیشرفته دنیا نیست. ما هنوز در مورد خیلی از گروه های جانوری ایران مرجع مناسبی برای شناسایی گونه ها نداریم. بدیهی است با این فقر اطلاعاتی نه می توان برنامه های حفاظتی جدی طراحی کرد و نه به عنوان مثال برای کنترل آفات کشاورزی به موقع و با دقت عمل کرد.