در سینمای مدرن خبری از قهرمان نیست
دکتر بشیر خالقی پور، دکترای ارتباطات در گفت و گو با خبرگزاری سیناپرس اصفهان، اظهار داشت: آدورنو فیلم ساز مکتب فرانکورت، فیلم و سینما را هسته مرکزی صنعت فرهنگ تلقی می کند و شناخت صنعت فرهنگ در رابطه با سینما و فیلم بنابر نظر وی نگاه جامعه شناسی او را آشکار خواهد کرد.
خالقی پور اضافه کرد: به عقیده آدورنو کاری که صنعت فرهنگ می کند این است که مسائل قدیمی و آشنا را در قالب های جدید، با کیفیت بهتر مطرح می کند.
وی ادامه داد: این صنعت در همه شاخه های خودش تولیداتی دارد که برای مصرف توده ها طراحی و حتی طبیعت این مصرف نیز تعیین شده است. سرانجام اینکه محصولات صنعت فرهنگ، کم و بیش بر اساس طرح و نقشه و با برنامه ریزی تولید شده اند.
این مدرس دانشگاه یادآور شد: در سینمای مدرن خبری از قهرمان نیست زیرا کارگردان فیلم های مدرن مي داند که در این جهان صنعتی و سرد، قهرمان بودن امری تقریبا محال است، حتی اگه قهرمان بودن محال نباشد.
وی افزود: در سینمای مدرن قهرمان بودن دیگر مهم نیست زیرا در این سبک از سینما، راه حل و راه فرار از مشکلات چندان معلوم نیست، پس در این شرایط قهرمان هم کار زیادی از دستش برنمی آید.
خالقی پور تصریح کرد: زمان در سینمای مدرن، خطی و رو به جلو نیست و زمان می شکند یعنی نمی توانیم مطمئن باشیم که صحنه بعد چه زمانی را به ما نشان مي دهد در حالی که در سینمايی کلاسیک زمان رو به جلو حرکت می کند.
وی اضافه کرد: در سینمای مدرن، تصادف جای علت و معلول رو می گیرد یعنی می توانیم در فیلم چیزهایی را ببینیم که نفهمیم از کجا آمده اند و تا آخر فیلم هم نتوانیم بفهمیم که دلیل این اتفاقات چه بودند.
این دکترای ارتباطات عنوان کرد: دوربین در فیلم های مدرن یا خیلی پُر جنب و جوش حرکت می کند و یا انگار سکته کرده است، یعنی در سینمای مدرن، حتی کوچیکترین حرکت دوربین را هم بعضی اوقات ثبت و ضبط می کند که این امر بیانگر سرگشتگی انسان در فیلم مدرن است تا جایی که از دیدن این همه حرکات بیش از اندازه حالت تهوع به بیننده دست می دهد! اما اگر خیلی بی حرکت باشد به دنبال معرفی انسان ساکت و تنها است.
خالقی پور اذعان داشت: با ترسیم واقعیت موجود به عنوان مطلوب و پذیرفتنی، صنعت فرهنگ در واقع اعلام می کند که شما باید تسلیم شوید، بدون اینکه معلوم باشد به چه دلیل باید این امر اتفاق بیافتد.
وی خاطرنشان کرد: سینمای مکتب انتقادی، سینمای درد و رنج است. هدف اصلی سینما باید بیان رنج و تضاد در جامعه باشد و این کاری است که در رسانه های توده ای که محمل صنعت فرهنگ و با آن یکی هستند، انجام نمی شود. تنها ذکر وضع موجود و قواعد و قراردادهای فرهنگی، یعنی کاری که صنعت فرهنگ می کند، کافی نیست، با این کار زندگی خوب همانی تلقی می شود که وجود دارد و با این تلقی به تثبیت وضع موجود کمک می شود.
گزارش: امیر امین الرعایا