به گزارش سیناپرس اردبیل، چارلز اسپنس (Charles Spence) روانشناس دانشگاه آکسفورد و همکارانش در حال مطالعه روش هایی هستند که در آن احساسات افراد بر درک طعم و مزه خوراکی ها تأثیر می گذارد.
به گفته محققان، مدتهاست که مشخص شده است که بو چقدر به طعم کمک می کند و این امر نه فقط توسط دانشمندان، بلکه توسط هر کسی که تا به حال سرما خورده باشد، درک شده است. در بررسی های اخیر، اسپنس تخمین زد که ۷۰ تا ۹۵ درصد از آنچه که بیشتر مردم به عنوان حس چشایی تجربه می کنند را می توان به گیرنده های بویایی نسبت داد.
در این میان اگرچه تاثیر احساسات دیگر بر طعم ها خیلی مشهود نیست، اما آزمایش های جدید نشان می دهد که سایر احساسات نیز بر درک ما از طعم ها تاثیر می گذارد. جای تعجب نیست که دما و بافت غذا در دهان به درک طعم کمک می کند، اما جزئیات لمسی ارائه غذا مانند زبری بشقاب یا وزن غذا نیز می تواند در درک طعم ها دخیل باشد. در این پژوهش، اسپنس به بیش از ۲۰۰ مطالعه اشاره می کند که نشان می دهد رنگ یک غذا یا نوشیدنی می تواند بر درک گزارش شده از طعم آن تأثیر بگذارد.
به گفته محققان، حتی صداهای مرتبط با باز کردن بسته بندی محصولات غذایی و آماده کردن یا خوردن غذا نیز می تواند بر تجربه درک طعم تأثیر بگذارد. به گزارش خبرگزاری سینا، یک پفک کهنه که ترد نیست ممکن است طعم ناامید کننده ای داشته باشد. در حالی که بو و حس چشایی از طریق ارتباطات گسترده بین سیستمهای چشایی، بویایی و حسی بدن به تجربه های چشایی کمک می کنند، ظاهر و نوع ارائه غذا نیز ممکن است از طریق ارتباطات پیچیده، در سطوح بالاتری بر طعم تأثیر بگذارد.
به گزارش سیناپرس، تحقیقات اسپنس توضیح می دهد که چرا نویسندگان داستان ها وقتی مزههایی که شخصیتهایشان از آن لذت میبرند را توضیح می دهند، به خواننده کمک می کنند خوراکی را تصور کند. در داستان خدای چیزهای کوچک اثر آرونداتی روی، دو شخصیت داستان که یکی کارخانه دار و دیگری رهبر یک گروه کارگری کمونیست است، در کنار هم نشسته اند و قهوه و چیپس موز می خورند.
در این داستان روی به خوانندگان نمی گوید که چیپس موز چه طعمی دارد در عوض، او رنگ و احساس آنها را توصیف می کند، نه فقط بافت خمیری آن، بلکه حرکات زبانی که برای بلعیدن آنها لازم است را شرح می دهد.
خوانندگان در نحوه پاسخ دادن به داستان ها متفاوت هستند و ممکن است همه آنها آگاهانه احساسات شخصیت ها از جمله سلیقه آن ها را تصور نکنند. با این حال، کسانی که این کار را انجام می دهند، ممکن است خود را در کالبد شخصیت ها تصور کنند، به طوری که با به اشتراک گذاشتن احساسات خود، بتوانند حال و شرایط شخصیت داستان را تصور کنند.
بنابراین اگر نویسندگان بخواهند خوانندگان طعم ها را تصور کنند، باید از روش های بینایی، لمس و حرکت کمک بگیرند.
نویسندگان با آمیختن جنبه های لمس شونده با رنگ و حرکت می توانند تجربه طعم پیچیده ای را به خوانندگان ارائه دهند که برخی ممکن است آن را دلپذیر و برخی ناراحت کننده بیابند.
به گزارش سیناپرس، با دنبال کردن پژوهش های اسپنس، نویسندگان ممکن است بینشی در مورد نحوه تأثیرگذاری سیستمهای حسی انسان بر یکدیگر به دست آورند. در عین حال، روانشناسان و عصب شناسان ممکن است از توصیفات غنی که در آن به بافت، رنگ و حرکات بدن اشاره دارد، مطالب زیادی بیاموزند. به این ترتیب روشهایی مانند استفاده از بینایی، حرکت، شنوایی و حس لامسه که در نوشته ها مرسوم هستند، می توانند برای برانگیختن ذائقه و درک مزه ها استفاده شوند.
مترجم: فاطمه امینی
منبع: psychologytoday