براین اساس به جهت گسترش تعامل اندیشه ای و علمی کشور با جهان، در یکی از تدابیر سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت «گسترش تعامل اندیشهای و دادوستد علمی پویا و پایدار نخبگان و مؤسسات علمی کشور در عرصه جهانی و حضور فعال برای هنجارسازیهای فراملی و بهرهگیری از شبکه جهانی دانایی» مورد توجه قرا گرفته است، چرا که اگر کشوری بخواهد علم و فناوری را در چارچوب مرزهای خود محدود کند، از هرگونه پیشرفتی متوقف میشود؛ بنابراین برای به دست آوردن جایگاه جهانی و هنجارسازی باید در تسهیم دانش و همکاریهای علمی مشارکت کنیم و در مقابل از امتیازات شبکه جهانی دانایی، بهینهترین بهرهبرداری را داشته باشیم.
بر اساس این رویکرد، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در افق خود -که چشمانداز پنجاه ساله کشور را ترسیم میکند- به این مسئله پرداخته است: در سال 1450 شمسی، ایران را در میان پنج کشور پیشرو جهان در تولید اندیشه و دانش و فناوری جای داده است.
در چشم انداز این افق، که در مبانی فکری اسلامی ایرانی ریشه دارد؛ و در سند الگو از آنها به عنوان مبانی نظری و اصول، یاد شده است. توجه به این مبانی و اصول، زیربنای فکری این افق را بهتر مشخص میکند.
از سویی، «انسان موجودی اجتماعی و برآوردن نیازها و شکوفایی استعدادهایش در گرو ارتباط و مشارکت جمعی است»؛ و از سوی دیگر، «اسلام بر خردورزی و بهرهمندی از دانش و تجارب انسانی تأکید میکند و وحی، مایه شکوفایی عقل به شمار میآید».
از این رو، "تمدنسازی و پیشرفت اسلامی، بر اصول و ارزشها و آموزههای اسلامی و عقل و دانش بشری تکیه دارد". در کنار دو مبانی بالا، دربند اصولی گذاشته شده که به مرحله عمل، نزدیکتر است و اهداف مبانی را مشخصتر میکند. این اصول بدین شرح است:
اصل اهتمام به تفکر، علم، خلاقیت، رشد و شکوفاسازی ظرفیتهای فطری و استعدادهای انسانی، اصل خودباوری، حرکت جهادی و انقلابی در عرصههای علمی و عملی.
همچنین در افقِ الگو، چشماندازی است که تصویر کلان آینده پنجاهساله کشور را ترسیم میکند و دستیابی به این چشمانداز بلندمدت، نیازمند راهبردهایی است که مسیر دسترسی را مشخص کرده است.
سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، در بخش تدابیر، این مسیرها را مشخص وآورده است: «گسترش تعامل اندیشهای و دادوستد علمی پویا و پایدار نخبگان و مؤسسات علمی کشور در عرصه جهانی و حضور فعال برای هنجارسازیهای فراملی و بهرهگیری از شبکه جهانی دانایی».
تعامل اندیشهای در این تدبیر، به معنای به اشتراکگذاری اندیشهها، طرح پرسشهای اساسی و عمیق با نظریهپردازان، اندیشهورزان و کارشناسان و مدیران به منظور دستیابی به فهمی مشترک است. این امر، مستلزم ارتباط پایدار، دوسویه و نزدیک بین آنها است و از طریق آن، دانش ضمنی به دانش صریح تبدیل میشود. دادوستد علمی به معنای همکاریهای علمی با هدف همافزایی و دستیابی به دستاوردهای مشترک است؛ و شبکه جهانی دانایی، منظومهای از ارتباطات متقابل نهادهای علمی دنیا است که به منظور تبادل علم، فناوری و نوآوری شکل میگیرد. البته نباید از نظر دور داشت که تعامل با جهان خارج به معنای نادیده گرفتن ظرفیت و توان بالای داخلی و دستاوردهای شگرف ایشان نیست.
از این گذشته، هر جامعه، متناسب با اوضاع، فرهنگ و ویژگیهای بافتی و محتوایی خود با انواعی از مشکلات و مسائل روبرو است که آثار نامطلوبی بر فرآیند پیشرفت آن دارد. شناخت این عوامل میتواند مسیر حرکت جامعه را به سوی ترقی و تکامل، هموار سازد.
جامعه علمی ایران نیز در زمینه ارتباطات علمی بینالمللی به دو مسئله اساسی مبتلا است که به نحوی سرمنشأ تدبیر فوق هستند. اولین مسئله، «ضعف مشارکت جامعه علمی کشور در سیاستگذاریها و مدیریت پروژههای علمی بینالمللی» و دومین آن، «ضعف برنامهریزی کارآمد جهت جذب نخبگان و کاهش مهاجرت ایشان» است.تحقق تدبیر فوق نیز الزاماتی دارد.
بر اساس مطالب فوق ، به نظر میرسد ، امکان و سهولت دسترسی به اطلاعات مورد نیاز داخلی و خارجی، برنامهریزی به منظور مشارکت سازمانیافته و مستمر در انجام پروژههای بینالمللی و مشارکت در مدیریت مجامع بینالمللی و شرکت هدفمند شخصیتهای علمی کشور در کنفرانسهای معتبر، از الزامات تحقق این تدبیر باشد.
دستاورد این تدبیر نیز مآلاً بهبود جایگاه علمی کشور، بهبود دیپلماسی و ارتباطات علمی بینالمللی و مشارکت در گسترش مرزهای دانش خواهد بود.
No tags for this post.