قرار داشتن اين مفهوم درون دين و برآمدن آن از فرهنگ اسلامي موجب شده است تا ماهيت مردم سالاري ديني در اين نظريه با نظريههاي ديگر، اعم از غربي و غيرغربي، متفاوت باشد.
در تبیین اهمیت این موضوع همین بس که در بخش مقدمه، مبانی عملی، افق و همچنین بند 45 تدابیر سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به این موضوع اشاره شده است. در این راستا، یکی از پژوهشهای مورد توجه رسالهای است که توسط حدیث اقبال در سال 1393 در مقطع دکتری دانشگاه علامه طباطبایی انجام شده است و در آن به بررسی ظرفیتها و چالشهای الگوی ایرانی مردمسالاری اسلامی پرداخته شده است؛ این پژوهش با نگاهی به «بیداری اسلامی» و «انقلابهای عربی» در جهان اسلام، این الگو را راهکاری به این چالشها دانسته است.
براساس این پژوهش، مردمسالاری دینی ایران الگویی است که در مخالفت با «یکهسالاری» و «اندکسالاری»، «مشارکت و حاکمیت مردم» را با «مرجعیت دین» به رسمیت میشناسد. این الگوی بومی، پاسخی به «ضرورت» نظامسازی بر پایه دین و «مسئله» دموکراسیخواهی در یک کشور مسلمان بوده است. نظامها، متشکل از نهادها و نهادها متشکل از ساختارها هستند.
در مرحله گذار و روند توسعه سیاسی، مشارکت مردمی از مجرای «نهادمندی» محقق میشود. مشارکت مردمی در اسلام دارای تمهیدات و تاییداتی چون «شورا»، «فرهنگ عمومی مشورت و ارشاد» و «امر به معروف و نهی از منکر» به عنوان سازوکار «نظارت» میباشد. «حاکمیت دین» در این الگو در سه حوزه «تقنین، اجرا و قضاء» تعبیه شده است و «نهاد قانون اساسیِ» این الگو، اصول متعددی را به منظور تضمین مردمسالاری و حاکمیت مردم اختصاص داده است.
هر تعریفی از دموکراسی مشتمل بر دو مؤلفه کلی «مشارکت» و «رقابت» میباشد. مشارکت سیاسی با استناد به «متدولوژی مورد اجماعِ ارزیابی دموکراسی» در این الگو محقق شده است، اما در سوی دیگر ضعفهای «مقومات رقابت سیاسی»، یعنی «نهادهای سیاسی فراگیر»، «نهادهای واسط» و «کثرت سالاریِ چارچوبمند» و «وجود الگوهای رقیب» چالشهایی است که این پژوهش متوجه این الگو میبیند.
این تجربه نظامسازی بر بنیاد تئوری و نهادسازی میتواند الهامبخش کشورهای متحول شده مسلمان در مسیر ایجاد و نهادینگیِ نظامی نو باشد. بخش مهمی از این پژوهش توجه به «بیداری اسلامی» و «انقلابهای عربی» در جهان اسلام و مسئله نظامسازی در این کشورها است. با طرح چالشها و ظرفیتهای بیداری اسلامی، به نظر میرسد ظرفیتهای الگوی مردمسالاری اسلامی ایران، پاسخی به چالشهای بیداری اسلامی است.
از این رو این پژوهش، نهادهای اساسیِ ساختار این نظام بر بنیاد حاکمیت دین و مردم را با استفاده از «نظام ارائه الگوی نهادی» ارائه کرده است و سعی بر این بوده که به گونهای عام و قابل تطبیق بر برداشتهای مختلف فقهی از دین باشد.
No tags for this post.