امروزه این مفهوم تبدیل به یکی از لغات روزمره شده و لزوم دستیابی به آن، از بدیهیات به شمار میآید؛ اما دقتی مختصر در معنا و رویکردهای رسیدن به «پیشرفت» در طول چهار قرنی که از پیدایش آن میگذرد، ما را با انبوهی از نظریات و مکاتب مختلف و گاهی معارض روبرو میکند.
متأسفانه در چند دهه اخیر با وجود حرکت پرشتاب کشور برای رسیدن به پیشرفت، هنوز اندیشمندان جامعه نگاهی عمیق به این مفهوم نداشتهاند و حتی مدلهای غیربومی آن به صورت دقیق مورد بررسی واقع نشده است.
هدف از پیشرفت در مدل غربی آن، ساختن دنیای انسانها برای ایجاد بهشتی زمینی و دستیابی به اوج لذت مادی برای آدمی در حیات دنیویاش است.
اما در نگاه اسلامی، هدف تمام فعالیتهای سیاسی، اقتصادی، دنیوی و حتی معنوی، عبودیت خداوند است و به نوعی در فضای اندیشه اسلامی معنای پیشرفت را باید در مسیر رساندن انسان به این هدف جستجو کرد. بنابراین از این منظر، میان الگویی که اسلام برای پیشرفت به بشریت عرضه میکند، با آنچه در غرب براساس آموزههای اومانیستی ترویج میشود، فاصلهای بسیار زیاد است که در بستر جامعه این فاصله و دوگانگی به مبارزهای مهیب تبدیل میشود.
این مبارزه و دوگانگی در دوران پس از انقلاب اسلامی و مدل¬یابی برای حرکت جمهوری اسلامی بسیار شدیدتر و چالشیتر میشود؛ چرا که به نوعی میتوان خود انقلاب اسلامی را مولود اعتراضی شدیداللحن به نظام مادی موجود در عالم دانست.
طلوع اندیشههای انقلاب اسلامی در فضایی رخ میدهد که دنیا در ثمربخش بودن مدلهای پیشرفت مادی بشریت و عدم کارایی ادیان و اندیشههای وحیانی برای اداره حیات انسانی به اجماع رسیده و دعوا تنها بر سر انشعابات مارکسیستی یا لیبرالی این نوع نگرش به پیشرفت و مدلهای آن است.
انقلاب اسلامی اعتراضی است به روند موجود در کره خاکی که نظمی را در عالم از پیش تعیینشده میداند و برای توسعه و پیشرفت تنها یک مسیر میشناسد و آنهم ملحق شدن به این نظم جهانگستر است.
پیروزی انقلاب اسلامی مطلع این حرکت بود و آنچه در ادامه اهمیت بیشتری دارد اثبات کارایی و توانایی دین مبین اسلام برای ارائه اندیشهای نجاتبخش برای رشد و تعالی و تکامل انسانها و جوامع است.
این مهم تنها زمانی محقق خواهد شد که نخبگان و عموم جامعه ایران اسلامی به عنوان داعیهدار تحقق تمدنی نوین بر مبنای دین، بتوانند الگویی نوین برای پیشرفت و تطوّر بشریت عرضه کند که سعادت مادی و معنوی انسانها را در یک جامعه نمونه با محوریت عبودیت خداوند و آموزههای وحیانی رقم بزند. از این روست که جامعه نخبگان پس از انقلاب اسلامی، نه تنها مکلّف هستند معنای تازهای از پیشرفت را برای بشریت عرضه کنند، بلکه باید آن معنا را در الگویی قابل تحقق در جغرافیای ایران اسلامی طرحریزی و اجرا نمایند.
*صابر منادی نوری- دانش آموخته مقطع دکتری دانشگاه صنعتی شریف
No tags for this post.