حالا بعضی، این میل را با دستیافتن به یک موفقیت؛ بعضی با دستمالی کردن یک شخصیت و بعضی هم با دستکاریکردن موقعیت خودشان ارضا میکنند!
اما مشکل اینجاست که آدمها کمتر و یا خیلی ریزتر توسط دیگران دیده میشوند! – حتی ریزتر از کرونا- بعبارتی یا باید شقالقمر کنی و یا خاک را در نظرها کیمیا کنی تا بلکه مردم گوشه چشمی به شما کنند!
حالا لزوم و الزام معجزه را برای پیامبران، فهمیدید؟ اگر آنها از این کارها بلد نبودند عمرا کسی تحت تاثیرشان قرار میگرفت. با همین مقدمه به این نقطه کلیدی میرسیم که برای قرار گرفتن در کانون توجه، ابتدا باید دیگران را تحت تاثیر قرار داد. اما چگونه میشود انسانها را متاثر کرد؟ برای این کار 5 کلید طلایی به شرح زیر وجود دارد.
1- آدمهای قشنگ 2- آدمهایی با آثار خوش آب و رنگ 3- آدمهای زبر و زرنگ 4- آدمهای خوش بیان و شوخ و شنگ 5- آدمهای پاتیل و لنگ
آدمهای معروف و ولنگ و باز و قشنگ
اشخاصی که قیافه و ناز و ادایشان حرف ندارد و یا بعنوان یک سلبریتی معروف حرفهای زیادی برای گفتن دارند میتوانند براحتی مردم را تحت تاثیر قرار دهند. حرف مردمی که معتقدند سیرت زیبا از صورت زیبا بهتر است؛ همهاش یک مشت حرف است؛ چون در انتها همگی جنیفرلوپز را به مادر ترزا ترجیح خواهند داد! در چنین شرائطی است که هیکل اکبر عبدی از یک فرد خوش اندام با نمکتر به نظر میرسد! در کل باید گفت برای مردمی که طبعشان زیباپسند و خودشان شهرت طلب هستند جمالات گوینده، بسی مهمتر از کمالاتش است! هر گاه دیدید هر پرت و پلایی را از شخص خاصی به شکل منطقی میپذیرید بدانید روبرویتان یک سلبریتی تیتیش مامانی ایستاده است.
ثابت شده است لباس ولنگ و باز یک طناز بیشتر از یک دندانساز میتواند دهانی را باز نگاه دارد و دقیقا به همین دلیل است که خمیردندانها را یک مادمازل با قر و قمبیل و یا یک سیکسپکدار با یک من سیبیل تبلیغ میکنند نه دندانپزشکها ! آزمایشات ثابت کرده میزان کاهش لباس بر تن یک خانم تبلیغاتچی با منطقی جلوه کردن ادعای او نسبت مستقیم دارد! حالا فهمیدید ضربالمثل «بکش و خوشگل و معروف -و زبانم لال- لختم کن» از کجا درآمده؟
آدمهایی با داشتن مهارت و حرفهای خاص و خلق آثار خوش آبورنگ
این گروه خودشان چیز دندانگیری نیستند اما مهارت ها و آثارشان چشمگیر و دهان پرکن است! نقاشان؛ نویسندگان؛ کارگردانان ؛ مجسمه سازان ؛ دانشمندان ؛ مخترعان و … در این گروه جای میگیرند. هر قدر مهارت و آثار چنین اشخاصی پیچیده و محیرالعقولتر باشند و یا در مجامع جهانی بیشتر مورد تقدیر واقع شده باشند طرفدارانشان هم بیشتر تحتتاثیر سایر اعتقاداتشان قرار خواهند گرفت! بعبارتی برای مردم درک آثار مهم نیست درک نکردن آنها مهم است!
یعنی هر چه بیشتر در مهارت و خلق آثار؛ دست نیافتنی باشی اعتبار و در نتیجه تاثیراتت هم بیشتر خواهد شد! بر همین اساس ارج و قرب نویسندگان کتابهای خوانده نشده قطور یا نقاشیهای فهم نشده کوبیسم و سورِئال و یا وضع کنندگان تئوریهای درک نشده علمی- مانند تئوری نسبیت- بسیار بیشتر از سایرین است!
مثلا شاهنامه را فقط 1 درصد مردم خواندهاند اما 99 درصدشان عاشق فردوسیاند! هر قدر رونالدو گل خارق العاده بزند توصیههایش در مورد انسانشناسی؛ فلسفه وجودی ؛ سیاست و اقتصاد بیشتر به دل خواهد نشست! شاید کمی عجیب به نظر برسد که مردم چیزی را که نمیفهمند و یا خود را در انجام آن ناتوان می بینند بهتر میپذیرند.
اما خب؛ بشر موجود عجیبی است! توضیح: بعضی از افراد که هیچ هنری در این زمینه ندارند سعی میکنند که این خلا را با خودروها ؛ موبایلهای و بطور کلی متعلقات گران قیمت و شیک جبران کنند که البته اینهم بی تاثیر نیست! یعنی حرف یک شاسی بلند سوار بیشتر از یک شترسوار خواهان دارد.
آدمهای زبر و زرنگ
افرادی که دچار سندرم بیقراری و بیش فعالیاند و اصولا نمیتوانند مثل بچه آدم یک جا بند شوند معمولا برای دیگران افراد جالب و موثری از آب درمیآیند این افراد شغل و یا کسبشان را از یک زیرپله شروع میکنند و بعد از چند سال صاحب 30 کارخانه و شرکت میشوند. اگر وارد عالم سیاست شوند در مدت کوتاهی رهبر حزب و یا وزیر و وکیل میشوند. در عالم ورزش یکسال درمیان مدیر نمونه میشوند! اصولا همواره سرآمدند و سرور … حتی در فسادهای مالی، آنها همیشه دست بالا را میگیرند مثلا در اختلاس سرآمد و یا در احتکار سلطان یک چیزی میشوند! بعد که باری به هر جهت به این درجه از مقام و ثروت رسیدند حرفشان حرف و پیشنهاداتشان موثر و قند و عسل میگردد!
آدمهایی خوش بیان و شوخ و شنگ
همانطور که برای مردم سخنان افراد زیبا بیشتر جلب توجه میکند. سخنان جالب توجه هم باعث میشود که مردم گویندگانشان را زیباتر ببینند و در نتیجه تحت تاثیرشان قرار بگیرند! یعنی اگر شما زیبا حرف بزنید براحتی میتوانید اطرافیان را خام کنید! اصولا عملی بنام مخ زنی نیز به همین دلیل از اهمیت فراوانی برخودار شده است.
مردم با یک سخنرانی زیبا آنقدر تحت تاثیر قرار میگیرند که حتی حاضر میشوند خودشان را به باد فنا بدهند! هنوز آماری در دست نیست که بعد از هر سخنرانی احساسی هیتلر، دقیقا چند آلمانی احساساتی شده و بیاختیار برای مردن به جنگ میرفتند! اما به من اطمینان کنید؛ مقدارش خیلی خیلی زیاد بوده! بله؛ با همین زبان خوش میتوان مار را از لانه و پول را از جیبها بیرون کشید. تنها وسیله کلاهبرداران هم، زبان چرب و نرم است و بس!
مردم همیشه بشدت آمادهاند که شیدا و شیفته چرب زبانان شوند و برایشان هم اصلا مهم نیست که در این راه کل اموالشان را از دست بدهند! شوخ بودن هم در این میان بعنوان یک چاشنی تعیین کننده برای تحت تاثیر قراردادن مردم خیلی موثر است. مثلا یک جک هیچ ربطی به موضوعش ندارد بلکه فقط بستگی به گوینده و نحوه تعریفش دارد! تجربه نشان داده هر کسی را بتوان خنداند؛ براحتی هم میتوان مخش را برای اهدافی خاص زد. به همین دلیل است که کمدینها معمولا نانشان درروغن است!
آدمهای پاتیل و لنگ
مردم آماده احساساتی شدن در برابر کسانی هستند که دچار مصیبتی از نوع جسمی؛ مالی و یا معنوی شدهاند ضربالمثلی میگوید: اگر میخواهید قهرمان شوید مظلوم شوید. مردم در برابر افراد نیازمند و محتاج به کمک، خیلی زود خلع سلاح شده و بعد از برانگیخته شدن احساساتشان هم بلافاصله دست به جیب میشوند.
اگر هم جیبشان خالی باشد خود را آنقدر به در و دیوار میزنند تا هر طور شده به شخص آسیبدیده از طرق دیگر کمک کنند. حال ممکن است شخص تاثیرگذار یک بچه یتیم ؛ فردی علیل ؛ جوانی شکست خورده در عشقی عمیق و یا یک ورشکستگی مالی شدید، باشد باری به هر جهت فرقی نمیکند مردم بالاخره تحتتاثیر قرار میگیرند! از همین رو گدایان همواره خود را بدبختتر نشان داده و بیشتر مردم هم سعی میکنند ثابت کنند از دیگران مفلسترند!
حتی سلبریتیها مدام از مصیبتهایی که در ایام گذشته کشیدهاند آنقدر میگویند تا مردم دنبال شماره حسابشان باشند برای ارسال کمکهای نقدی … من حیث المجموع اگر کسی بتواند ترحم دیگران را برانگیزد می تواند آنها را برای هر کار داوطلبانه ای تحت تاثیر قراردهند!
پس برای نفوذ به قلب مردم خود را بدبخت؛ بدشانس؛ مظلوم و یا صاحب قدرت و … نشان دهید تا حرف تان دررو داشته باشد!
جالب اینکه با این وجود؛ مردم همه بشدت معتقدند: این چیزها به هیچ وجه رویشان تاثیری نداشته و آنها فقط به محتوا و عمق هر چیزی توجه کرده و تحت تاثیرشان قرار میگیرند نه مسائل ظاهری !
نویسنده: فرزین پورمحبی
No tags for this post.