چرا در برابر اطلاعات نادرست و بد آسیب پذیر هستیم؟
به گزارش سيناپرس، دو دلیل اساسی وجود دارد که چرا شناسایی اطلاعات نادرست یک مشکل بزرگ است. اولین مورد به افزایش استفاده از اینترنت و رسانه های اجتماعی مرتبط است. زمانی فقط ثروتمندترین و قدرتمندترین افراد می توانستند ایده های خود را به طور گسترده منتشر کنند، اکنون اکثریت قریب به اتفاق مردم می توانند این کار را با کلیک یک دکمه انجام دهند.
این توانمند سازی کسانی که زمانی بی صدا بودند می تواند اتفاق بسیار خوبی باشد. اما اکنون نقش آفرینان بدخواه نیز می توانند بر تعداد زیادی از مردم تقریباً در تمام نقاط جهان تأثیر بگذارند. هرکسی از یک قدرت خارجی گرفته تا یک سیاستمدار و یک شرکت تجاری می تواند مقادیر عظیمی از اطلاعات بد را در کسری از زمان به سیستم تزریق کرده و به میلیونها نفر برساند.
عامل دوم این است که به دلایل زیادی، مردم در فهمیدن اینکه چه اطلاعاتی را باید باور کنند مهارت ندارند و این نا آشنایی شامل همه مردم می شود. این امر به این دلیل است که کار شناسایی اطلاعات بد بسیار دشوار است. اگر بتوانید دروغ ها را بر اساس شواهد یا تجربه مستقیم خود بررسی کنید، از بین بردن دروغ ها بسیار آسان تر می شود. به همین دلیل است که هیچ کس در مورد چیزهای معمولی قابل مشاهده مانند رنگ چمن دروغ نمی گوید.
متأسفانه ما نمی توانیم در اکثر موارد صحت اطلاعات رسانه ها را به طور مستقیم تأیید کنیم. حتی اگر به داده های واقعی در مقیاس دسترسی داشته باشیم تقریباً هیچ یک از ما تخصص یا زمان لازم برای ارزیابی خوب آن را نداریم.
در این رابطه به نظر می رسد که ما از بسیاری از میانبرهای شناختی استفاده می کنیم، چیزی که محققان آن را اکتشافی می نامند. یکی از این راه های کوتاه، روان شناختی است، یعنی هرچه پردازش اطلاعات آسان تر باشد، بیشتر به درستی آن باور داریم. یکی دیگر از روش های اکتشافی رایج توالی است به این معنی که هر چه بیشتر با برخی اطلاعات مواجه شویم، بیشتر به صحت آن اعتقاد داریم.
به گزارش سیناپرس، بیشتر الگوریتم هایی که آنچه را که می بینیم هدایت می کنند و همچنین سوگیریهای شناختی خودمان، اطلاعات هیجانانگیز یا تحریک کننده احساسات را به جای اطلاعات واقعی ترجیح می دهند. همچنین، افراد در رسانه های اجتماعی اغلب می خواهند به اهداف اجتماعی، مانند ارتباط با یک گروه یا تبلیغاتی برسند.
اگر این تمایلات را با این واقعیت ترکیب کنید که احساسات استدلال ما را کوتاه می کنند، به راحتی می توان دریافت که اخبار نادرستی که ما را عصبانی می کنند، یا برای گروه اجتماعی ما جذاب هستند، بسیار سریع تر و بسیار فراتر از یک حقیقت خسته کننده منتشر می شوند. این اتفاق باعث می شود بیشتر آن را ببینیم و این فرکانس افزایش یافته باعث می شود ما آن را بیشتر باور کنیم.
ما مطمئناً قادریم حقیقت یک چیز را بر اساس منطقی بودن آن ارزیابی کنیم. اما بدون دسترسی مستقیم به حقیقت، بهترین کاری که می توانیم انجام دهیم تجزیه و تحلیل و تفسیر اطلاعات افرادی است که ادعا می کنند آن دادهها را دارند. ما این کار را با مشاهده اینکه آیا اطلاعات آنها با سایر باورهای ما مطابقت دارد یا خیر، انجام می دهیم، زیرا باورهای ما تکه های مجزای دانش نیستند، بلکه از شبکه ای ضخیم از نظریه ها، ایده ها و مقدمات به هم پیوسته تشکیل شده اند.
کارهایی وجود دارد که ما می توانیم انجام دهیم و اصلی ترین آنها این است که از تعصبات خودمان آگاه باشیم. هنگامی که احساس می کنید نسبت به حقیقت موضوعی، احساس قوی دارید، این اغلب نشانه این است که شما در حال دستکاری واقعیت هستید. یک لحظه وقت بگذارید و خود را در جای درست قرار دهید و دوباره صحت اطلاعات را بررسی کنید. در ضمن خطا پذیری خود را بشناسید و متواضع باشید.
به گزارش سیناپرس، در مواقعی که ابهام، درد و دشواری زیادی وجود دارد، هدایت احساسات، به ویژه احساسات منفی مانند ترس و خشم، بسیار ساده تر می شود. هر چه بیشتر بتوانیم پیوندهای محکم و قابل اعتمادی را با یکدیگر ایجاد کنیم، بیشتر می توانیم با دروغ ها و اغراق هایی که سعی در از هم پاشیدن ما دارند مبارزه کنیم.
مترجم: کاظم فلاحی پناه
منبع: pursuit