نقش مراکز هویت ساز و گردشگری در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
مدیریت راهبردی از الزامات اولیه برای توسعه گردشگری است. نبود این نوع مدیریت باعث میشود که نتوان به خوبی از مزایای گردشگری بهرهمند شد و در مواردی، موجب از بین رفتن سرمایهگذاریها میشود. برای بررسی شرایط آتی در زمینه گردشگری الزاماً باید نقشههای مختلفی را مدنظر قرار داد و مدیریت راهبردی خود را بر این مبنا ساماندهی نمود.
کشور ایران با داشتن جاذبههای طبیعی، فرهنگی و تاریخی متعدد در زمره مهمترین کشورهای دارای جاذبههای گردشگری است که متأسفانه علیرغم این جاذبهها -به نسبت کشورهایی که جاذبههای کمتری دارند- گردشگر بسیار کمتری دارد. وجود میراث فرهنگی غنی از نکات مثبت توجه به گردشگری در کشور است. گردشگری در کشور، ابعاد مختلفی دارد که میتوان گردشگری شهری و گردشگری روستایی را به مثابه مهمترین ارکان آن، محسوب کرد.
تعداد گردشگران بینالمللی ایران بر اساس آمار دستگاههای ذیربط حدود پنجمیلیون نفر در سال است؛ درحالی که کشور همسایه ایران، ترکیه، بیش از 40 میلیون گردشگر را همهساله پذیرا است. مسائلی که باعث موفق نبودن کشور در زمینه گردشگری است مختلف است و محققان به ابعاد متفاوتی از آن اشاره کردهاند؛ از جمله مهمترین آنها میتوان به نبود سیاستگذاری مناسب در قوانین بالادستی اشاره کرد. کمبود زیرساختهای گردشگری از جمله اقامتگاهها، راهها و … نیز از جمله مشکلات اساسی در این زمینه است. همچنین، مشکلات فرهنگی از مسائل عمده در جذب گردشگر است.
الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با اندیشه برنامهریزی درازمدت و تدوین سیاستهای کلان پیشرفت میتواند با ایجاد زمینههای شکوفایی اقتصادی، ابعاد مختلف پیشرفت را فراهم نماید. از جمله تدابیر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، «ایجاد قطبهای گردشگری مذهبی، فرهنگی، طبیعی، علمی، و سلامت با تعیین جامعه هدف و محوریت مناطق و مراکز هویتساز» است که از این رهگذر سعی میکند بسترهای لازم را برای توسعه و رونق گردشگری در کشور را فراهم نماید.
به طور مسلم، برای اجرای این تدبیر در سازمان اجرایی کشور به منزله سیاستی کلی باید الزامات و چارچوبهایی را در برنامههای مختلف در نظر گرفت. هدف این گفتمان، تبیین مشخصات کلی، الزامها و پیامدهای این تدبیر است.
بر اساس این، بررسیها نشان میدهد شکلگیری دیپلماسی فعال، حمایت از بخشهای غیر دولتی فعال در گردشگری و یا تأمین امنیت بیشتر گردشگران از مهمترین الزامات و پیششرطهای رونق گردشگری در کشور است که در صورت تحقق میتواند پیامدهای مهمی همچون شکوفایی اقتصادی، تعاملات بیشتر فرهنگی و اجتماعی، ایجاد اشتغال و … را داشته باشد؛ البته در صورت غفلت از برخی تمهیدات، ممکن است پیامدهایی منفی در برنامه توسعه گردشگری کشور مانند مسائل محیطزیستی به وجود آید.
وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به منزله اصلیترین متولی فعالیت گردشگری در زیرمجموعه این تدبیر، نیاز به طرح جامع گردشگری با رویکرد الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت دارد که برای تدوین آن باید چارهاندیشی نماید. این برنامه جامع میتواند وظایف و مسئولیتهای کلیه دستگاههای اجرایی کشور را مشخص نماید تا بر مبنای نقشه راهی مشخص بتوان برای بیش از چهلملیون گردشگر در سال در افق الگوی اسلامیایرانی پیشرفت برنامهریزی کرد.
پیشبینی میشود در صورت تحقق این امر، هر سال، درآمدی در حدود چهلمیلیارد دلار عاید کشور شود که نقش مؤثری در ایجاد اشتغال خواهد داشت.
علاوه بر آن، این تدبیر در برنامههای پنجساله توسعه کشور نیز باید محور اصلی قرار گیرد.
با توجه به موارد مذکور، توسعه گردشگری، الزامی است که همواره باید در برنامههای پیشرفت کشور در نظر گرفته شود. هرچند که کشور در طی سالهای اخیر، پیشرفتهای خوبی در این زمینه داشته است ولی برای رسیدن به نقطه مطلوب، فاصله زیادی وجود دارد. تدبیر توسعه گردشگری به منزله سیاستی بالادستی، قادر است پیشران پویاییهای زیادی در ابعاد مختلف شود و قابلیت تبدیل امکانات بالقوه زیادی را به امکانات بالفعل درآورد.
به طور مسلم می توان امیدوار بود که تدبیر فوق بتواند بسترساز تحولی عظیم در کشور باشد و بتواند با اثرگذاری در موضوعات دیگر، زمینه را برای رشد و شکوفایی گردشگری فراهم نماید.
*دکتر منوچهر فرجزاده- عضو اندیشکده آمایش بنیادین مرکز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت-استاد دانشگاه تربیت مدرس
No tags for this post.