تعامل دولت، دانشگاه و صنعت در ارتقای الگوی اسلامی ایرانی پيشرفت
در تدبیر شماره 14 سند الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت آمده است: «استقرار کامل نظام ملی نوآوری و نظام ملی و جامع استاندارد، با ارتقای دانش پایه، گسترش شبکه های علم و فناوری و نوآوری، همکاری دولت و مؤسسات علمی و پژوهشی صنعتی، و حمایت های زمینهگستر از تجاریسازی در فرایند تولید کالا و خدمات».
نظر به نقش همکاری و تعامل دولت، دانشگاه و صنعت در ارتقای چرخه نوآوری، این یادداشت، برخی ابعاد آن را بررسی میکند:
در گذشته، نوآوری فرآیندی الگومند بود که توالی خطی تحقیق، توسعه، تولید و بازاریابی را طی میکرد. با این حال، در سالهای اخیر، نوآوری، به منزله نتیجه تعاملات پیچیده بین بازیگران متعدد فرآیندهای اقتصادی و اجتماعی از قبیل بنگاه ها، مؤسسات دانشگاهی، آزمایشگاهها و مصرف کنندگان و همچنین بازخورد بین علم، مهندسی، توسعه محصول، تولید و بازاریابی، مفهومسازی میشود. نوآوری به دلیل ابتنا بر دانش فرآیندهای رشد، اهمیت زیادی در اقتصادهای پیشرفته و نوظهور دارد. در حالی که سهم مؤلفههای مبتنی بر نوآوری در اقتصادهای توسعهیافته و در حال توسعه، رو به فزونی است.
الگوهای دستیابی به کارآمدترین روشهای هماهنگ کردن عناصر نوآوری در قالب نظامهای گوناگون ملی، منطقهای، محلی و خوشههای نظام های نوآوری، به صورت پیوستهای در اندیشکدهها و همایشهای علمی، بررسی میشود.
از هر سو به موضوع نوآوری نگاه کنیم بیدرنگ دانشگاه، ساختارهای آموزشی و پژوهشی و نظام های آموزش عالی را در کانون مباحث میبینیم. در چنین فضایی است که مفاهیم و ساختارهای جدید دانشگاهی نظیر دانشگاههای کارآفرین، شرکتهای دانشبنیان، شرکتهای انتقال فناوری، مناطق ویژه و شهرکها، پارکها، دهکدههای نوآوری-فناوری و مؤسسات فناوری و الگو، مفاهیم و ساختارهای دیگر، بازشناسایی میشوند.
این امر، ناشی از مضاعف شدن اهمیت نظامهای دانشبنیان در خلق فرصتهای رشد اقتصادی، رفاه و بهبود عملکرد ساختارهای سیاستگذاری و اجرایی کشورها است. دولت، دانشگاه و صنعت، عناصر اصلی نظام ملی نوآوری محسوب میشوند و در مبانی نوآوری به الگوی تعاملی این سه جزء اصلی -که در واقع شیوهای برای همکاری میان دولت، دانشگاه و صنعت است- مارپیچ سهگانه گفته میشود.
نظریهپردازان متعددی، الگوی مارپیچ سهگانه و چگونگی روابط بین اجزای آن را بررسی کردهاند. الگوی نهایی مارپیچ سهگانه، مبین همپوشانی و تداخل نقشها و مأموریتهای دانشگاه، صنعت و دولت با یکدیگر است.
در این الگو، دانشگاهها علاوه بر آموزش و پژوهش به کارآفرینی نیز میپردازند.صنعت در کنار تولید کالا و خدمات، دست به خلق و انتشار دانش میزند و دولت به سرمایهگذاریهای دارای خطر در زمینههای دانش، فناوری و خدمات میپردازد.
بدین ترتیب، مرزهای میان دانشگاه، صنعت و دولت، کمرنگ و نظام نوآوری از پویایی بیشتری برخوردار میشود.
در این الگوی تعاملی، دانشگاه، عهدهدار تولید و انتقال دانش، صنعت، عهدهدار تولید خدمات و محصولات و دولت، دارای نقش سیاستگذاری، مقرراتگذاری، نهادسازی، تنظیمگری، تعدیلکنندگی و پشتیبانی است.
با همکاری دانشگاه، صنعت و دولت، شبکهای از تعاملات مارپیچ شکل میگیرد که به طور فزایندهای به توسعۀ اقتصاد، سیاست، فرهنگ و جامعۀ دانش پایه میانجامد.
*دکتر مسعود شفیعی- عضو اندیشکده چرخه نوآوری مرکز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت
استاد دانشگاه صنعتی امیرکبیر و رئیس جمعیت ایرانی پیشبرد ارتباط صنعت و دانشگاه
No tags for this post.