این مساله، در دهههای اخیر به نحو حادتری رخ داده و مشکلاتی را برای کشاورزان، مصرفکنندگان و به تبع، دولتمردان ایجاد کرده است. با عنایت به اهمیت این موضوع، الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، آن را به دقت هدف قرار داده و در تدبیر 35 به آن پرداخته است: «تأمین امنیت و ایمنی غذایی با تأکید بر تولید داخلی، ترویج تغذیه سالم و حلال، ممنوعیت تولید و واردات محصولات تراریخت بدون مجوز سلامت و ایمنی زیستی، اصلاح الگوی تولید و توزیع و مصرف مواد غذایی و محصولات کشاورزی و دامی و آبزی، و برقراری سازوکارهای نظارتی مورد نیاز». یادداشت حاضر تلاش میکند ابعاد مختلف اصلاح الگوی تولید محصولات زراعی را بررسی کند.
اصلاح الگوی تولید محصولات زراعی، همواره یکی از ارکان کشاورزی بویژه کشاورزی جدید است. در زمان ساخت سدها و تلاش برای توسعه کشاورزی جدید، اصلاح الگوی تولید محصولات کشاورزی در دستور کار بوده است اما عملاً با همه تلاشها و اقدامات سالهای اخیر، توفیق زیادی حاصل نشده است به نحوی که در سالهای گذشته و اخیر، همواره محصولاتی زراعی نظیر گوجه فرنگی، سیب زمینی، پیاز و مشابه آن و حتی محصولات باغی نظیر سیب درختی، پس از برداشت محصول با نبود تقاضا، مشکلاتی را برای تولیدکنندگان ایجاد کرده است.
تعاریف مختلفی درباره الگوی کشت عرضه شده است اما در سالهای اخیر همواره بر هماهنگی موضوع الگوی تولید محصولات زراعی با توسعه پایدار تولید، تأکید شده است. کشاورزی پایدار باید با بهرهبرداری مناسب از آب و خاک و عوامل تولیدِ سازگار با محیط زیست با پایداری اقتصادی، بومی و اجتماعی همراه باشد.
برای اجرای الگوی صحیح کشت به اصول زیر باید توجه شود:
۱- بهره برداری بهینه از آب با عنایت به شرایط اقلیمی ایران، محصولات کمآببر، افزایش بازده و بهرهوری از آب و تلاش برای توسعه کشت پاییزه تا تعادل لازم در شرایط آبی کشور فراهم گردد.
۲- سازماندهی بهرهبرداران کشاورزی اعم از آبی و دیم به نحوی که از منابع آب و خاک به توان تولید مناسب با صرفه اقتصادی و پایدار بهرهمند شوند.
۳- توسعه کشاورزی قراردادی -که میتواند تا حدودی راهگشا باشد- باید به صورت جدی پیگیری شود تا تولیدکنندگان بعد از تولید برای عرضه و فروش محصولات تولیدی با کمترین مشکل مواجه شوند.
۴- در نحوه عرضه و تولید محصولات تولیدی در بازارهای ملی و بینالمللی باید تجدید نظر شود تا تولیدکنندگان به سهولت نسبت به فروش محصولات به بهای متعارف دسترس داشته باشند.
۵- اصلاح الگوی تغذیه بر اساس ظرفیتهای تولیدی محصولات کشاورزی کشور و تغییر ذائقه مصرفکنندگان که با ظرفیتهای تولیدی هماهنگ باشد؛ مثلاً افزایش سرانه مصرف سیب زمینی و کاهش سرانه مصرف گندم.
۶- توجه به مصرف سرانه مواد غذایی آحاد کشور در بخش کشاورزی و اصلاح الگوی تغذیه مطلوب با توجه به ظرفیتهای کشور از نظر آب و خاک میتواند در اصلاح الگوی تولید، اثربخش باشد و سیاستگذاران، مدیران اجرایی و نظارتی و تولیدکنندگان، مصرفکنندگان و صادرکنندگان باید به این مهم توجه کنند.
۷- توجه به نظامهای بهرهبرداری جدید و امکان افزایش تولید در واحد سطح و افزایش بهرهوری از آب با توجه به شرایط کشور و همچنین توسعه کشتهای گلخانهای به ویژه روش آبکشت میتواند در اصلاح الگوی کشت کاملاً مؤثر باشد.
*دکتر رضا ارجمندی-عضو اندیشکده آب، محیط زیست، امنیت غذایی و منابع طبیعی مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی
No tags for this post.