به گزارش سیناپرس، چند سالی می شود که نتایج تحقیقات دانشمندان دانشگاه ها و موسسات تحقیقاتی بزرگ دنیا هشدار از یک فاجعه بزرگ زیستی در آینده ای را می دهند که هم عصر با این نسل بشر است. فاجعه ای به نام اتقراض ششم که شاید زودتر از آنچه که فکرش را می کنیم نزدیک باشد. حال پرسشی که مطرح می شود این است که انسان تا چه میزان توانایی تاب آوری در برابر شرایط شرایط ناگوار زیست محیطی را دارد؟
اگر نگاهی کوتاه به سیر تاریخی تحولات در نژاد انسان بیاندازیم، انقراض ناقص یا کامل نژاد و زیر نژاد های انسان فرآیندی شناخته شده است. همواره انسان در برابر بسیاری از شرایط نامطلوب زمین مقاومت کرده است، برای مثال مدتی طولانی در منطقه شمال کره زمین بدون هیچ ابزاری، تنها با برف آب شده به عنوان نوشیدنی و چربی به عنوان سوخت و غذا زندگی کرده است. همچنین گونه ای دیگر از ساکنان در مناطق جنوبی تر مدت ها بدون لباس و سرپناهی زنده ماندند. بومیان جنوب آفریقا هم مناطق بایر را که پر از حیوانات وحشی و درنده است، در نوردیده اند و از اثرات مهلک مناطق حاره ای و سواحل آفریقای گرمسیری مصون مانده اند. گفتنی است، هنوز برخی از قبایل کوچک و گسیخته باقیمانده از نژادهای پیشین در مناطق کوهستانی و ایزوله زندگی می کنند.
چرا برخی از نژادهای انسانی منقرض می شدند
در کل انقراض انسان ها ناشی از رقابت قبیله ای یا نژادی بوده است. موانعی همیشگی مانند قحطی دوره ای، عادات کوچ، مرگ نوزادان، جنگ، بیماری و به ویژه باروری کم باعث شده است تا قبایل بدوی (قبیله های ابتدایی) کوچک و کوچکتر شوند. ظاهراً یکی دیگر از دلایل اصلی انقراض تعدادی از نژادها در انسان باروری کم و بیماری به ویژه در میان کودکان بود که به تغییر شرایط زندگی بر می گردد.
انقراض انسان بستگی به علل گوناگون دارد که در زمان ها و مکان های مختلف، متفاوت است. تغییر شرایط و عادات زندگی موجب تغییر در زایا و نازا بودن می شود؛ هر چند که نژادهای متمدن انسانی و جانداران اهلی نسبت به این تغییرات مقاومت بیشتری نشان داده اند و خود این مقاومت ناشی از خو گرفتن به شرایط متنوع و متفاوت مهاجرت از محلی به محل دیگر و تناسل متقاطع است.
در برخی موارد دورگه کردن نژاد های خاص باعث به وجود آمدن نژاد های جدید و انقراض نژادهای پیشین میشود؛ اینکه برخی شباهت نژادهای انسانی به یکدیگر، به نظر ناشی از دو رگه کردن آنان با همدیگر بوده است. در کل زمانی که دو نژاد از موجودات با هم پیوند داده می شوند، نخستین نتیجه آن به وجود آمدن اختلافی نامتجانس است. در کل دلایل مختلفی وجود دارد که باعث پیروزی و موفقیت نژادهای متمدن شده است برخی ساده و برخی هم گنگ و پیچیده است؛ اما در این میان یک مولفه مشخص است که میزان مدنیت مهمترین عنصر در موفقیت پایداری نژاد ها است، هر نژاد که متمدن تر بوده دوام بیشتری هم آورده است که در نهایت نژاد دورگه تبدیل به نژادی همگن می شود.
نگهداری حیوانات برخی از آنان را نازا می کند
در مورد زایا و نازا بودن سایر جانداران بایستی به این نکته اشاره کنیم که تعدادی از آنان زمانی که در اسارت انسان به سر می برند، نازا می شوند در حالی که آن دسته از حیواناتی که در طبیعت و به شکلی آزاد زندگی می کنند بیشتر زایمان های بیشتری را تجربه می کنند. در حقیقت زمانی که جنس مذکر و مونث تعدادی از گونه های حیوانی تحت اسارت انسان قرار می گیرند و یا حتی زمانیکه در طبیعت کاملا آزاد نیستند، هرگز جفت گیری نمی کنند؛ اگر هم کنند فرزندی به دنیا نمیآورند و یا تعداد کمتری از آنچه که در حالت طبیعی بود، به دنیا می آورند.
اقلیم نژادها را می سازد
سیاه پوستان و دورگه ها کمتر دچار تب زرد کشنده در مناطق استوایی آمریکا می شوند. این مسوولیت به نظر ارثی است و بستگی به ویژگی های ساختاری خاص و ناشناخته و سازگاری با اقلیم دارد. در کل نوع اقلیم اثر واضحی بر نژادهای مختلف دارد، به عنوان مثال طی بیماری همهگیر تب زرد در گینه، میزان مرگ و میر مهاجران سفیدپوست با عرض جغرافیایی منطقه ای که از آنجا آمده بودند، متناسب بود.
همچنین نژادهایی با پوستی تیره تر کمتر تحت تاثیر آفتاب سوختگی قرار می گیرند و این امر ناشی از عادت در این افراد نیست؛ چراکه کودکان ۶ تا هشت ساله نیز تحت تاثیر این عامل قرار نمیگیرد
میزان تأثیرپذیری از نور خورشید در جانداران رده پایین نظیر پرندگان، در مناطقی از بدنشان که پر مو و یا عاری از مو است، بستگی به تفاوت در ساختار بدنی آنان دارد. رنگ تیره پوست برای دفع آسیب ناشی از نور خورشید، به تدریج طبق انتخابی طبیعی از سوی انسان کسب شده است؛ نمونه های متعددی این مسئله را اثبات می کنند. بنابراین باید گفت؛ تاثیر اقلیم بر روی رنگ پوست امری اجتناب ناپذیر است.
گفتنی است؛ انسان متمدن دارای آرواره های کوچکتر ناشی از عدم استفاده زیاد از آن و مغزی بزرگتر ناشی از فعالیت های عقلانی و ذهنی نسبت به گونه های اولیه انسانی بوده است. اگر انسان از گونه بدوی خود تنها قامتش رشد می کرد و این میزان رشد بدون هماهنگی با مغزش بود، تبدیل به موجودی جمجمه دراز می شد.
اما اگر بخواهیم به دقت فرآیند ششمین انقراض را بررسی کنیم، باید بگوییم زیست شناسان این هشدار را داده اند که تغییرات اقلیمی و تاثیرات انسانی باعث وقوع ششمین انقراض دسته جمعی طی یک قرن آینده می شود. اما نکته مهم این است که هیچ گاه نمی توان گفت انقراض از چه سالی آغاز می شود؛ چراکه این چرخه همواره در حال انقراض و نوزایی بوده است.
منبع: کتاب «تبار انسان»
گزارش: مهتاب دمیرچی
No tags for this post.