حجت الله مرادخانی، پژوهشگر صنایع خلاق و مدرس دانشگاه؛ با اشاره به اهمیت ترویج روحیه هنری و درج آثار زیبا در جامعه به خبرنگار سیناپرس گفت: با توجه به این که یکی از کارکردهای مهم توسعه و ترویج هنر و فرهنگ، تغییر دیدگاه انسان و ایجاد نگرشی متفاوت است؛ این امر سبب می شود که نگرش های دگم کاهش یابد و یا دست کم منعطف شود. گفتنی است، به واسطه یک تجربه جمعی در مواجهه با یک پدیده هنری، افراد فرصت گفتگو پیدا می کنند که در نهایت به تلطیف روحیه جمعی می انحامد.
تلطیف جامعه به واسطه هنر
وی افزود: به طور طبیعی تلطیف روحیه اجتماعی به واسطه هنر در یک کشور و جامعه موجب می شود که به همان تناسب افراد از پرخاش و خشونت فاصله بگیرند؛ در اغلب کشورهایی که در شهرهایشان مبلمان های شهری سرشار از آثار هنری نظیر مجسمه های زیبا است؛ تنش و استرس کمتری دیده شده است. این نشان دهنده آن است که توجه و تاکید بر هنر و فرهنگ و پدیده هایی از این دست، باعث تلطیف روحیه و شادی جمع می شود که به طور طبیعی خشونت را از جامعه دور می کند.
مرادخانی در پاسخ به این پرسش که توسعه صنایع فرهنگی مبتنی بر هنر تا چه میزانی می تواند از بروز خشونت اجتماعی بکاهد؟ گفت: جشنواره ها و خلق آثار هنری در دل صنایع فرهنگی، فرصتی را به وجود می آورد که افراد جامعه بتوانند در جریان فرایند خلق یک اثر هنری قرار بگیرند و به طور طبیعی زمانی را به خوبی و در آرامش و خوشی سپری کنند.
وی افزود: در کشورهایی نظیر ایران که مزیت اصلی آن فرهنگ و هنر است برای دور شدن از خشونت و تنش و استرس، ترویج و به نمایش گذاشتن هر چه بیشتر آثار هنری با اصالت ایرانی و حتی دیگر آثاری که ریشه در قومیت های گوناگون دارد، امری به جا است. زیست هزاران ساله مردم ایران با هنر حتی زمانی که با بلایای طبیعی و جنگ های خانمان سوز مواجه بودند؛ مثال خوبی برای این مدعاست که ایرانیان پیشینه طولانی در عرصه فرهنگ سازی بر بستر هنر دارند. برای مثال پیشینیان ما در عزاداری های سنتی و در مرثیه سرایی هایشان هم از موسیقی، اشعار و ریتم های حماسی استفاده می کردند و اینگونه از بار غم خود می کاستند.
این پژوهشگر درباره موانع توسعه صنایع فرهنگی در کشورمان به خبرنگار سیناپرس گفت: از آنجایی که توسعه شکل جدید صنایع فرهنگی در کشور ما رویکردی نوپاست، به تازگی در سال های اخیر مورد توجه ساختارهای مدیریتی و نهادها قرار گرفته است؛ یکی از موانع پیش روی توسعه این صنعت، فقدان قوانین حمایتی در پیشبرد اهداف متولیان آن است. البته باید یادآور شد که درج توسعه فناوری های نرم در تدوین سند ملی توسعه فنلوری های فرهنگی و نرم، اتفاق خوشایندی در این عرصه بود؛ اما نیاز به اصلاح و بازنویسی دارد؛ چرا که در این سند بندی درباره توسعه صنایع دستی، هنرهای سنتی، میراث فرهنگی ناملموس که مجموعه ای عظیم از فناوری های نرم و صنایع فرهنگی را شامل می شود، نوشته نشده و این یک نقص جدی است.
وی ادامه داد: همچنین از دیگر موانع راه توسعه این صنعت، نبود یک صنف تخصصی است. در واقع صنایع فرهنگی برای توسعه و پیشبرد اهداف باید یک صنف مستقل داشته باشد که متناسب با دستورالعمل ها و آییننامه های تدوین شده ویژه خود، به توسعه کسب و کارهای فعالان و حل مشکلات احتمالی بپردازد. گفتنی است؛ داشتن یک صنف تخصصی و مستقل برای توسعه یک صنعت بسیار کارآمد است. اینکه هر چقدر این صنعت در اسناد بالا دستی نظیر برنامه پنج ساله توسعه و قانون بودجه سالانه مورد حمایت و توجه قرار گیرد و اعتبارات مهمی از سوی دستگاههای ذیصلاح به آن اختصاص داده شود، موجبات توسعه آن را فراهم می کند.
لزوم اعمال قانون کپی رایت
مرادخانی افزود: یکی دیگر از موانع موجود، این است که هنوز قانونی در بحث حمایت مولفین و منصنفین این آثار وجود ندارد که متاسفانه نبود این قوانین و التزام آن در کشور سبب شده است که افراد خلاق و نوآور و صاحب ایده، آثارشان کپی شود و نتوانند اقدامی برای پیگیری آن کنند. در واقع فعالان عرصه صنایع فرهنگی نیازمند ایجاد و اعمال قانون کپی رایت هستند تا دغدغه ذهنی آن ها در این حوزه بر طرف شود تا با خیالی آسوده تر به ایده پردازی و تولید بپردازند.
گفتنی است، ایجاد و پیگیری قانون کپی رایت می تواند جهش جدیدی را در صنایع فرهنگی ایجاد کند. از دیگر چالش های این حوزه، معضلات مربوط به آموزش و ترویج است؛ هنوز نگاه و نگرش راهبردی و دورنمای روشنی نسبت به مباحث مربوط به آموزش در صنایع فرهنگی از سوی مراکز رسمی نظیر آموزش و پرورش و آموزش عالی وجود ندارد؛ حال اگر بخواهیم در توسعه این صنعت نگاه بلند مدت و حتی میان مدت داشته باشیم؛ تا مادامی که مشکلات آموزشی برطرف نشود؛ برنامه ها و رویدادها نمی تواند ما را به نتیجه دلخواه برساند؛ بنابراین باید در مفاد درسی آموزش و پرورش و دانشگاه ها سرفصل های آموزشی مرتبط با این صنعت را ارائه داد.
راه توسعه از کودکی
به گفته مرادخانی، متصدیان در وزارتخانه هایی چون آموزش و پرورش و علوم، تحقیقات و فناوری باید نگاه آگاهانه و واقع بینانه تری در جهان امروز در بحث صنایع فرهنگی داشته باشند و آموزش ها باید از سنین کودکی به صورت پایه ارائه شود؛ چرا که آموزش های پایه نوعی سرمایهگذاری راهبردی برای توسعه صنایع فرهنگی و رشد اقتصاد فرهنگ و اقتصاد خلاق در کشور است. گامی که در بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به طور جدی و عمیق برداشته شده است. .
کاربرد فناوری در فرهنگ یک راه مطمئن
وی ادامه داد: همچنین باید گفت از موانع دیگر، داشتن نگاه سلبی به فناوری است؛ امروزه در دنیا فناوری در کنار دستاوردهای زیادی که در توسعه علم دانش و اقتصاد داشته است، یک بستر تسهیلگر برای کسب و کارهای مختلف هم به حساب می آید که می تواند در حداقل زمان ممکن بالاترین کیفیت را ارائه بدهد. گفتنی است؛ کاربرد و جریان سازی فناوری در فرهنگ، منافاتی با حفظ سنت های هنری، شیوه های فرهنگی و خصلت و هویت فرهنگی ایرانی و آثار و محصولات آن ندارد؛ بلکه با ورود آگاهانه می توانیم از آن استفاده های بسیاری برای تولید محصولات با کیفیت تر و اثر بخش تر کنیم.
به گفته مرادخانی؛ به دلیل گستردگی و ماهیت بین رشته ای بودن صنایع فرهنگی و خلاق، نگاه جزیره ای در این عرصه خود چالشی دیگر است که نیاز به تجمیع دستگاه ها به شدت احساس می شود. این فرآیند باعث می شود تا ، دستورالعمل ها، قوانین و آیین نامه ها طبق یک ساختار مدیریتی تنظیم شود و از یک مرجع رسمی بیرون بیاید که تمامی دستگاههای مرتبط، مکلف به اجرای آن باشد.
وی افزود: در غیر این صورت اگر هر نهاد، سازمان و وزارتخانه ای در بحث توسعه صنایع فرهنگی ساز خود را بزند، اعتبارات گفته شده، زمان و نیرویی که صرف می شود ما را به سر مقصد لازم نمی رساند و انرژی و سرمایه زیادی به هدر می رود؛ اما اگر تمامی اینها در یک مسیر تجمیع شود، می توانیم نسبت به رشد و توسعه صنایع فرهنگی و اقتصاد حاصل از آن امیدوار باشیم.
این فعال فرهنگی گفت: از آنجایی که یکی از محورهای توسعه جهان، بر مبنای توسعه صنایع فرهنگی است؛ بسیاری از تحلیلگران اقتصاد فرهنگ معتقدند که در قرن بیست و یکم از نیروهای تاثرگذار در توسعه اقتصاد جهان، خلاقیت است و باید به عنوان یک موتور محرک در رشد اقتصاد فرهنگ در نظر گرفته شود که به اعتقاد من تجلی اصلی خلاقیت، در محصولات صنایع فرهنگی نمود بیشتری دارد.
رشد اقتصاد فرهنگ به دستان زنان و مادران روستایی
وی در پاسخ به این پرسش که نقش جوامع محلی در توسعه صنایع فرهنگی چیست؟ گفت: جوامع محلی به واسطه ویژگی های مستقل و خصلت های اصیل، ظرفیت های بالقوه بسیاری دارند. این جوامع در کشورهای مختلف دارای طیف های گوناگونی است؛ در کشوری مانند ایران این تنوع فرهنگی در روستاها نمود و تجلی پیدا کرده است که می تواند برای تولید ثروت و اشتغال پایدار در کشور مهم باشد؛ به طور طبیعی در کسب و کارهای روستایی که اغلب پایه فرهنگی دارند، جریان اصلی به دست زنان و مادران رقم می خورد؛ خوشبختانه امروزه، نگاه خود اشتغالی در اذهان زنان و دختران روستایی جا باز کرده است.
وی افزود: به اعتقاد من، اگر بخشی از تمرکز اشتغال در مقوله توسعه را از کلانشهرها برداریم و به روستاها اختصاص دهیم، می توانیم شاهد اتفاقات خوبی باشیم. البته چنین روندی باید در یک بستر آگاهانه اتفاق بیفتد؛ چرا که ممکن است مداخله در جوامع محلی و زیست روستاها تغییرات بازگشت ناپذیری را ایجاد کند که اگر مبتنی بر اصول آگاهی نباشد، به جای توسعه و آبادانی ویرانی به بار میآورد.
با توجه به موارد یاد شده؛ از آنجایی که مهاجرت از روستاها به شهرها یک چالش بسیار جدی در دنیای امروز به ویژه در کشور ما و در کلان شهرها است، به طور طبیعی یکی از اولیه ترین دستاورد توانمندسازی زنان و جوامع روستایی این است که مانع از مهاجرت آنان به شهرها می شود و برعکس می تواند به مهاجرت معکوس هم بیانجامد؛ بنابراین ما برای اینکه بتوانیم یکی از بازوی های توسعه یافتگی را در کشور خود تقویت کنیم، باید موانعی که سد راه توسعه صنایع فرهنگی است را در ظرف مدت زمان کوتاهی برداریم تا بتوانیم گامی مهم در راستای برون رفت از اقتصاد نفتی برداریم.
گفتگو: مهتاب دمیرچی
No tags for this post.