اما به نظر میرسد افزون بر اختلاف در روشها و اولویتها، تفسیری نیز که از مفهوم برخی اهداف میشود متفاوت است. ریشه بیشتر اختلافات، نگرشهای گوناگون به مفهوم سعادت انسان و جامعه انسانی است و این خود نتیجه جهانبینیهای متفاوت است.
در نظام سرمایهداری هدف غایی، رفاه دنیایی است؛ به عبارت دیگر، هدف، دستیابی بیشترین افراد به بیشترین لذات مادی است و این هدف غایی، همان هدف مستقیم «نظام اقتصاد سرمایهداری لیبرال» است.
رشد و عدالت توزیعی (در شرایط ویژه)، اهداف میانی هستند؛ یعنی از آن جهت که در رفاه، مؤثرند هدف قرار میگیرند؛ و درنهایت، کارآیی، اشتغال کامل، ثبات قیمتها، حفظ محیطزیست، آموزش و سلامتی مردم، اهداف نزدیک اقتصادی هستند و از آن جهت که در رشد و عدالت توزیعی مؤثرند مطلوباند.
بر اساس این، وقتی در عالم واقع، بین پنج هدف اخیر، تزاحم روی میدهد اولویت (حداقل در حیطه نظر) با هدفی است که در هدف میانیِ مهمتر، اثر بیشتری دارد. در نقطه مقابل این نوع تفکر، هدف غایی نظام اسلامی، دستیابی بیشترین افراد به برترین مرتبه عبودیت خداوند است و این هدف غایی، همان هدف مستقیم نظام تربیتی و فرهنگی اسلام است.
در بینش سرمایهداری، رفاه مادی فرد به معنای دستیابی به بیشترین لذات مادی با کمترین درد، و رفاه عمومی به معنای دستیابی بیشترین افراد به بیشترین لذات مادی است. بر اساس این، در بینش سرمایهداری، سعادت با رفاه مادی، یکسان است؛ ولی در بینش اسلامی، رفاه مادی به معنای تأمین خواستههای تعدیلشده به دست عقل، و رفاه عمومی به معنای رفاه مادی همه افراد است و رفاه، مساوی با سعادت نیست.
در بینش سرمایهداری لیبرال، «عدالت اقتصادی» اهمیت ندارد. آنچه مهم است افزایش سرجمع کل لذات در جامعه است؛ حتی اگر تعداد قلیلی در جامعه، سهم زیادی از کل لذات را به خود اختصاص دهند و عده کثیری، تنها از سهم کمی از آن را؛ مگر آنکه نبود عدالت اقتصادی، موجب کاهش سرجمع لذات شود؛ ولی در بینش اسلامی و در الگوی پیشرفت، عدالت اقتصادی -از آن جهت که مهمترین عامل برای دستیابی به حاکمیت «روح عبودیت خداوند» در جامعه است- مهمترین هدف نظام اقتصادی است.
در بینش سرمایهداری لیبرال، «رشد اقتصادی» هدفی برتر از عدالت اقتصادی است؛ در حالی که در بینش اسلامی و در الگوی پیشرفت، رشد اقتصادی در رتبهای پس از عدالت اقتصادی واقع میشود.
*دکتر سیدحسین ابطحی-استاد دانشکده مدیریت دانشگاه علامه طباطبایی

