چرا طنز واقعی را در رسانه نمی بینیم

به گزارش سیناپرس، طنز؛ محتوایی خنده آور که یکی از سخت ترین فنون در عرصه نویسندگی به شمار می رود؛ فنی که علاوه بر خنداندن رسالت اصلی اش بیان دغدغه های اجتماعی و ناکارآمدی های سیاسی است. تاریخ هنر ایران طنز نویسان مشهوری به خود دیده است، اما با ورود فضای مجازی به زندگی مردم آنچه امروز از طنز در این بستر مشاهده می کنیم محدود به خنده های لحظه ای و آنی است که تاریخ مصرف زیادی ندارد و عموما اندیشه ای هم از پس آن شکل نمی گیرد.

فرزین پور محبیطنزنویس و نویسنده آثاری چون «فرد کندی» و «فنون نگارش طنز در ادبیات نمایشی» در گفتگو با خبرنگار سیناپرس با اشاره به اهمیت وفاداری به ماهیت طنز در رسانه و مطبوعات می گوید؛  اگر بخواهیم با نگاه انتقادی به موضوع طنز در رسانه و مطبوعات بنگریم، باید گفت طنز محتوایی است که قوه عقل را درگیر کند. همواره این نگرش احساسی بوده است که وقایع و رخدادها را در نگاه انسان تراژیک می کند؛ اما هرگاه بشر با عینک عقل به موضوعات نگریسته است، توانسته محتوای طنز و کمدی هم  خلق کند.

وی با اشاره به اینکه اندیشیدن حاصل یک نگاه  طنزگونه است، معتقد است؛ محتوایی که از یک نگرش عقلانی در ذهن، بیرون می آید و موجب خنده می شود؛ فرایندی که نمی توان در نگاه احساسی به موضوعات، آن را یافت. به عبارت دیگر هر گاه نویسنده از یک رویدادی فاصله مکانی و زمانی گرفته است، توانسته با عینک عقل به آن نگاه کند و بعد رویکرد کمدی به همان جریان بدهد؛ چراکه فاصله گرفتن از یک رویداد به لحاظ زمانی و مکانی کمتر احساسات انسان را بر می انگیزد و باعث به کار افتادن قوه عقل وی می شود. شاید به همین دلیل است که بعد از گذشت مدت زمانی نویسنده می تواند محتوای طنز از یک رویداد غم انگیز بسازد.»

به گفته این نویسنده؛ جهان برای کسانی که می اندیشند کمدی است؛ بنابراین افرادی که  با طنز و محتوای طنزگونه سرو کار دارند باید قوه عقلانی خود را بیشتر از دیگران به کار بیاندازند؛ اما باید توجه داشت که در این فرآیند محتوایی که به آن جک می گوییم را نباید با طنز  اشتباه گرفت.

بنابراین می توان گفت وجه تمایز فعالیت خبرنگاران با طنزنویسان در رسانه اینجاست که یک خبرنگار بدون فاصله زمانی و شاید مکانی با درج واقعیت  باید محتوایی تولید کند که به لحاظ احساسی مورد توجه مخاطب قرار می گیرد؛ در حالیکه طنزنویس به دور از احساسات با یک رویکرد عقلانی تولید محتوا می کند؛ پورمحبی  در این باره می گوید؛ تفاوت طنز نویس ها با خبرنگاران هم در همین است که خبرنگاران تلاش می کنند وجه تراژیک و احساسی یک جریان را در قالب واقعیت پر رنگ کنند، اما طنزنویس با ایجاد فاصله از یک رویداد در تلاش است با عینک عقل به یک موقعیت نگاه کند و اینجاست که می تواند طنز خود را بیافریند. اگر طنز نویس عقلانی نگاه نکند و مخاطب هم نمی تواند عقلانی ببیند و در نهایت نمی خندد.  

وی قیاس را حاصل این نگرش عقلانی می داند و می گوید؛ نگرش عقلانی به مسائل باعث فعال شدن قوه قیاس یک نویسنده می شود و اینجاست که می تواند تضادها و کمبودها را در جریان اجتماعی و سیاسی تشخیص دهد؛ چراکه با قیاس و استدلال است که می توانیم پی به کاستی های واقعی ببریم. به گونه ای که موضوعات و رویدادها زیر سوال برود. اگر یک طنز نویس نتواند تضاد ها را تشخیص دهد نمی تواند محتوای طنز اثر گذاری هم بنویسد که موجب خنده افراد شود. گفتنی است، طنزنویسان ماهر توانایی دیدن جنبه عقلانی از یک رویداد تراژدی را دارند و می توانند از یک ماهیت غمناک محتوایی خنده آور و تاثیرگذار بسازند.

خالق اثر «فرد کندی»  طنز را راهی برای مجازات افراد می داند که برای اعمالشان جزایی در قانون تعریف نشده است و طنزنویس هم با همان قوه عقل، درست مانند یک قاضی به جرم و قانون می نگرد و این افراد را مورد قضات قرار می دهد و بعد مجازت می کند. نمونه چنین جریانی را می توان در آثار موریس مترلیگ و نمایشنامه هایش یافت.  

با توجه به موارد یاد شده، شاید یکی از دلایل مسکوت ماندن طنز در مطبوعات و رسانه های کشورمان این است که در بیشتر موارد پاسخی برای موضوعات بیان شده از سوی مخاطبان مسوول نمی توان یافت؛ به همین دلیل ترجیح بر این است که همو اره احساسات مردم درگیر شود.

وی در این باره می گوید؛ نگاه علمی به محتوای طنز باید در مطبوعات تقویت شود و کارشناسان باید اشراف کامل بر تفاوت های هجو و طنز داشته باشند. گفتنی است، در بسیاری از موارد طنز و هجو  به اشتباه گرفته می شود و این ناشی از سواد کم برخی از کارشناسان در رسانه و مطبوعات است. در طنز هیچگاه توهین نمی شود و اگر در متنی چنین روندی دیده شد باید گفت اشکال دیگری از مطایبه است.

گفتنی است، طنز و هجو  هر کدام تعریف خود را دارد؛ بر اساس تعاریف علمی محوریت محتوا در هجو معمولا یک فرد خاص است؛ اما در طنز معمولا یک جریان یا رویداد مورد هدف و بعد خنده قرار می گیرد.

وی ضمن اشاره به اصول طنزنویسی می گوید؛ یک طنزنویس باید خط قرمز ها را ببیند و بداند که تا چه حدی می تواند وارد حریم افراد شود؛ همچنین در طنز  نمی توان به ویژگی ذاتی و انتسابی یک فرد ورود کرد؛ برای مثال نباید ظاهر و هر آنچه که افراد در وجود آن دخالتی نداشتند را مایه خنده مخاطب کرد و آن چیزی که باید مورد هدف طنزنویس باشد گفتار، اعمال و رفتار افراد و در کل هر آنچه که اکتسابی است را باید مورد توجه قرار دهد.

متاسفانه امروزه مردم هزینه های زیادی برای فکر نکردن می کنند و این میدان را برای افرادی فراخ می کند که نه طنز به معنای علمی بلکه محتوایی می سازند که عمر تاثیرگذاریشان به مدت زمان بخش یا خواندن آن اثر محدود است. همچنین با توجه به موارد یاد شده از آنجایی که طنز برآمده از یک رویکرد عقلانی است که می تواند مردم را به فکر وا دارد؛ بنابراین طنز به مردم این را می گوید که فکر کنند؛ اما تدابیر در جامعه ما اینگونه بوده است که مردم از محتوایی استقبال کنند که احساس آن ها را بر می انگیزد نه قوه عقلشان را. به گفته این طنز نویس، شاید به همین دلیل است که آثاری مانند آثار وودی آلن در ایران بیننده ندارد. عموما آن محتوایی که نیاز به فکر ندارد خریدار بیشتری هم دارد.

گزارش: مهتاب دمیرچی

 

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا