تحقیقات نشان داده است مزایای هر دو نوع چای برای سلامت انسان عبارت است از کاهش میزان کلسترول خون و کاهش نرخ ابتلا به بیماری های قلبی و عروقی.
مطالعات انجام شده در سال 2006 در دانشگاه برلین نشان داد با وجود آن که به نظر می رسد چای سبز مزیت بیشتری نسبت به چای سیاه دارد، علت این برتری تاحدودی ممکن است به علت نوشیدن بدون شیر این چای باشد.
در برخی کشورها مرسوم است چای سیاه را همراه با شیر مصرف می کنند اما واقعیت این است مصرف شیر همراه چای سیاه فایده ای برای سلامتی قلب و عروق ندارد.
همچنین مطالعات انجام شده در چین (سال 2012 ) نشان داد مصرف چای سبز سبب اصلاح آسیب هایی می شود که به علت افزایش سن در سلول های مغزی رخ می دهد.
چرا بینی انسان دارای سینوس است؟
عبارت سینوس معادل لاتین کلمه حفره است. سینوس ها فضاهای مخاطی پر از هوایی هستند که بینی را مرطوب نگه می دارند.
این سینوس ها چهارگونه هستند: نوع اول سینوس آرواره ای که در اطراف حفره بینی است؛ نوع دوم سینوس قدامی که در بالای دو چشم قرار دارد، نوع سوم سینوس غربالی که مابین دو چشم قرار دارد و نوع چهارم سینوس پروانه ای که پشت سینوس های غربالی و استخوان هایی که حفره بینی را از مغز جدا می کنند قرار دارند.
عملکردهای متعددی را برای سینوس ها بیان می کنند، از جمله این که سینوس ها می توانند از چشم ها و ریشه دندان ما در برابر تغییرات دما محافظت کنند؛ همچنین می توانند در برابر ضربات وارد به صورت شما مانند یک سپر محافظ عمل کنند.
سینوس ها دما و رطوبت هوایی را که ما تنفس می کنیم، حفظ می کنند و همین طور تعادل وزن جمجمه و بهبود بخشیدن به رزونانس صدا در ما از دیگر فواید وجود سینوس هاست. اما متاسفانه زمانی از وجود آنها آگاه می شویم که عفونی و مسدود شده اند و زمینه یک سردرد واقعی را ایجاد کرده اند.
چند درصد از مغز انسان مورد استفاده قرار می گیرد؟
پاسخ کوتاه این است: از تمام مغز! هر نورون در مغز به طور مداوم فعال است. حتی اگر این فعالیت بصورت شلیک های عصبی ضعیف باشد. نورون هایی که پاسخ دهی آنان متوقف می شود، در واقع می میرند. با این حال بسیاری از مردم بر این باورند که ما تنها از بخشی از مغز خود استفاده می کنیم. عجیب است چنین باوری می تواند حتی در زمانه ای که این موضوع رد شده همچنان بین مردم باقی بماند! داستان های بسیاری در مورد منشأ این باور افسانه ای وجود دارد.
در ابتدا دستگاه الکتروآنسفالوگرام فقط می توانست درصد کمی از فعالیت مغزی را نشان دهد. در اوایل قرن بیستم محققان توانستند حدود 10 درصد از عملکرد مغز را شناسایی کنند. دیدگاه بعدی معقول تر می تواند این باشد که ما فقط از برخی از ظرفیت های بالقوه مغزمان استفاده می کنیم.
این ظرفیت های بالقوه مغز به سختی قابل اندازه گیری هستند. ممکن است هر یک از ما در صورت تحریک حسی مناسب، آموزش، تغذیه خوب و… به طور بالقوه این کار را انجام دهیم. همه ما می توانیم با خیال راحت بگویم که هر یک از ما احتمالا می توانیم این کار را بهتر انجام دهیم، اما مساله اینجاست که باید بتوانیم بخش های استفاده نشده از مغزمان را پیدا کنیم؛ آن هم در حالی که چنین بخش های اصولا وجود ندارند.
منبع:جام جم آنلاین
No tags for this post.