به گزارش سیناپرس، مرگ را می توان نیمه پنهان زندگی محسوب کرد و همه ما انسان ها در اعماق ذهن خود می دانیم که روزگاری دیر یا زود، خواهیم مرد. مطالعات آماری نشان می دهد علی رغم این واقعیت مهم، فقط یازده درصد از ما انسان ها، مرگ را در زندگی روزمره خود در نظر می گیریم.
از سوی دیگر اکثر ما به وضوح ذهن خود را چنان درگیر موضوعات روزمره زندگی می کنیم که کاملا مرگ را از یاد برده و مشغول مسايل زندگی روزمره می شویم. به گفته روان شناسان اکثریت مردم شاید فقط سه یا چهار بار در طول سال ممکن است این موضوع را در نظر گرفته و به دلیل اتفاقات رخ داده در اطرافشان به مرگ بیاندیشند.
به گفته شلدون سولومون ، روانشناس اجتماعی ، ما انسان ها استادان دفن نگرانی های وجودی ماهیت خود زیر موضوعات روزمره زندگی هستیم که این روان شناس از آن با عنوان تپه سیب زمینی سرخ کرده یاد می کند.
وی در این رابطه می گوید: قابل درک است که پدیده مرگ برای همه ما وحشتناک باشد. ما زندگی می کنیم و سپس میمیریم و بعد ظاهرا همه چیز برای ما در این جهان تمام می شود. چه دلیلی ممکن است برای اندیشیدن بیشتر در مورد مرگ وجود داشته باشد؟ پس خیلی راحت تر است اگر به جای مرگ به موضوعاتی خوشمزه مثل سیب زمینی سرخ کرده فکر کنیم.
با این حال ، به گفته برخی دانشمندان ، تفکر بیشتر در مورد مرگ، مزایایی متعددی برای سلامت روحی دارد. مطالعات متعددی در روان شناسی نشان می دهد که فکر کردن در مورد مرگ و چیستی آن می تواند ارزش وجودی را در افراد بالا برده و آنها را تشویق کند که کمتر به مادیات توجه کنند و حتی زندگی را برای آن ها بامزه تر کند.
بر اساس تحقیقاتی از این دست ، در کشورهای غربی جنبش های اجتماعی مانند کافه های مرگ و گروه سالن مرگ به وجود آورده که فضایی را برای ملاقات و صحبت آشکار مردم در مورد مرگ فراهم می کند.به گزارش سیناپرس، البته موضوع مرگ در فرهنگ های شرقی کمی متفاوت تر بوده و مکاتب و اندیشمندان شرقی قرن هاست که مردم را به تامل و اندیشیدن به مرگ تشویق کرده بر ضعف وجودی انسان بر این موضوع تاکید و آن را در اندیشه های خود، منعکس می کنند.
به عنوان مثال ، بودا مدافع «مدیتیشن جسد» بود که در آن اجساد در حالتهای مختلف پوسیدگی مشاهده می شد. در یک متن باستانی بودایی آمده است: این بدن توست ، طبیعت آن چنین است ، آینده آن و سرنوشت اجتناب ناپذیر آن چنین است.
بسیاری از مفاهیم شرقی همچون یانگ و یین و ایده های دو گانه ای مانند روشنی و تاریکی و خیر و شر، ریشه در این موضوع داشته و شامل مرگ و زندگی نیز می شود. در مجموع به نظر می رسد مردم مشرق زمین به طور بهتری با مقوله مرگ و به طور خاص مرگ خودشان کنار امده و به آن فکر می کنند.
به اعتقاد روان شناسان، اندیشیدن به مرگ می تواند دیدگاه ما در مورد رویدادهای روزمره زندگی تغییر داده و نگرش ما به حیات را به طور محسوسی بهبود بخشد. از سوی دیگر شلدون سولومون تاکید می کند که شاید اگر زندگی ما ابدی بود، دیگر سیب زمینی سرخ کرده به نظرمان خوشمزه نمی آمد.
مترجم: احسان محمدحسینی
منبع: sciencefocus