اسراف، تهدیدکنندۀ منابع است نه جمعیت

 موضوع کاهش نرخ رشد جمعیت از جمله مسائلی است که در صورت وقوع خطراتی مانند کمبود منابع انسانی و پیری جمعیت را به دنبال خواهد داشت. یکی از توجیهاتی که مخالفین افزایش جمعیت طرح می کنند محدودیت منابع مورد نیاز جمعیت است. در این باره با حجت الاسلام محسن عباسی ولدی گفتگویی انجام داده ایم.

حجت الاسلام محسن عباسی ولدی، کارشناس علوم دینی و تربیتی از سال ۱۳۸۸ به‌عنوان کارشناس در برنامه‌های رسانه‌های پرسش و پاسخ تربیتی با موضوع خانواده حضور پیدا کرده است. بیشترین حجم حضور او در برنامه رادیو معارف است که مباحث او با استقبال خوبی هم از سوی مخاطبان روبه‌رو شده است. وی همچنین صاحب تألیفات متعددی در زمینه‌های علوم تربیتی، اخلاق و خانواده است.

*یکی از شبهات جدی در زمینه افزایش جمعیت بحث کمبود منابع است. مردم می گویند ما از نظر منابع محدودیت هایی داریم که حتی پاسخ گوی جمعیت موجود هم نیست. حالا چطور می توانیم به فکر افزایش جمعیت بباشیم؟ یکی از نمونه هایی که این روزها ذهن مردم را به شدت مشغول خودش کرده همین محدودیت منابع آبی است که خبرهای زیادی هم درباره آن منتشر می شود.

اولین نفری که این ایده را مطرح کرد، یک استاد دانشگاه انگلیسی با نام توماس رابرت مالتوس(Thomas Robert Malthus)‏ ‏ (۱۴ فوریه ۱۷۶۶ – ۲۹ دسامبر ۱۸۳۴) بود. او معتقد بود که با توجه به محدودیت منابع کشاورزی و عدم تناسب رشد آن با رشد جمعیت باید جمعیت را کنترل کرد. (رسالۀ نکاحیه، ص۱۳۶) مالتوس با نگاهی کاملاً غیردینی این نظریه را مطرح کرد. از آن روز تا امروز حدود دو قرن می‌گذرد؛ اما نه تنها درستی نظریۀ مالتوس به اثبات نرسیده؛ بلکه با افزایش محصولات کشاروزی و کشف منابع جدید انرژی معلوم شده که نگرانی او چندان به جا هم نبوده است.

در جواب این سؤال باید به این پرسش اساسی پاسخ داد که آیا آنچه امروز تهدید کنندۀ منابع مورد نیاز انسان است، جمعیت است یا اسراف افسار گسیخته که جزو زندگی انسان‌ها شده؟ مقایسۀ مصرف امروز و دیروز انسان‌ها به راحتی نشان می‌دهد که اولاً اسراف تبدیل به یک مسألۀ عادی شده و ثانیاً هر نفر آدم به اندازۀ چندین نفر مصرف دارد!

در حال حاضر میانگین آب مصرفی سرانۀ جهان حدود ۵۸۰ مترمکعب برای هر نفر در یک سال است؛ این در حالی است که در ایران با این که در یک منطقۀ خشک و نیمه خشک قرار دارد و جزو کشورهای کم آب محسوب می شود، این سرانه برای هر نفر حدود ۱۳۰۰ متر مکعب در سال است؛ یعنی دو برابر میانگین دنیا.  هدررفت آب در ایران ۲۸ تا ۳۰ درصد است؛ در حالی که متوسط مقدار اتلاف در دنیا ۹ تا ۱۲ درصد گزارش شده است.

استفادۀ نادرست از آب آشامیدنی نیز در ایران ۷۰ تا ۸۰ درصد بیشتر از متوسط جهانی است. استاندارد مصرفی آب در ایران برای هر فرد روزانه ۱۵۰ لیتر آب در شبانه روز است که براساس آن سهم استحمام ۵۰ لیتر، سرویس بهداشتی ۳۰ لیتر، شستن لباس ها ۲۰ لیتر، پخت وپز ۱۵ لیتر، شستن ظرف ها ۱۵ لیتر، نظافت منازل و آبیاری باغچه ۱۰ لیتر، کولر ۵ لیتر و آشامیدنی و غیره ۵ لیتر است و متأسفانه در عمل شاهد آن هستیم که چندین برابر استانداردها آب مصرف می‌شود.

میزان سرانۀ مصرف آب در استان تهران بیش از ۳۵۰ لیتر در شبانه روز است که این عدد در متوسط کشوری ۱۹۲ لیتر و در متوسط جهانی ۱۵۰ لیتر در شبانه روز محاسبه شده که فاصلۀ بسیاری با استاندارهای موجود دارد. سرانۀ مصرف آب در کلان‌شهرهای ایران، ۲۵۰ لیتر در روز است و این در حالی است که استاندارد جهانی ۱۵۰ لیتر است؛ به عبارتی هر نفر در ایران ۱۰۰ لیتر آب به صورت روزانه اسراف می‌کند. همۀ اینها در حالی است که ما مدعی دینی هستیم که بیرون ریختن اضافۀ آب را هم اسراف می‌‌داند. مصرف برق در ایران سه برابر، بنزین شش برابر و گاز سه برابر میانگین جهانی است.

ما باید فرهنگ مصرف صحیح را در میان مردم جا بیندازیم؛ نه این که صورت مسئله را پاک کرده و از ازدیاد جمعیت جلوگیری کنیم. یکی از نشانه‌های بالا بودن مصرف بی‌رویه و اسراف، حجم زباله‌های تولید شدۀ هر کشوری است. سرانۀ ایران در زمینه پسماند و تولید زباله ۸۰۰ کیلوگرم در سال است. این سرانه در جهان ۲۹۹ کیلوگرم است که نشان می‌دهد در استفادۀ بهینه از منابع طبیعی، مدیریت درستی نداریم.

این که ما می‌بینیم تعداد افرادی که در جهان اضافه وزن دارند بیشتر از کسانی است که دچار سوء تغذیه شده‌اند، نشان از چه نکته‌ای دارد؟ یک سوم مواد غذایی تولید شده برای مصرف انسان، سالانه در دنیا دور ریخته یا اسراف می‎شود. سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) در گزارشی اعلام کرد حجم ضایعات و اسراف مواد غذایی سالانه حدود ۱.۳ میلیارد تن در دنیاست که این میزان بیش از نصف کل محصول غلات جهان را شامل می‎شود!

برنج یکی از پرمصرف‌ترین مواد غذایی در میان ایرانی‌هاست؛ اما همین محصولی که قیمت چندان ارزانی هم ندارد، فدایی اسراف‌های دردآور ماست. در ایران بیش از دو برابر سرانۀ متوسط جهان برنج مصرف می‌شود. در سرانۀ متوسط جهانی مصرف برنج ۲۰ کیلوگرم درسال است؛ اما متأسفانه در ایران ۴۳ تا۴۴ کیلوگرم درسال برنج مصرف می‌شود که این میزان با استانداردهای تغذیه، مغایرت اساسی دارد.

وقتی سفرۀ غذا را می‌خواستید جمع کنید، نگاهی به بشقاب‌ها و سفره بیندازید. چقدر برنج در بشقاب‌ها و سفره ریخته است؟ فکر نمی‌کنم به ازای هر نفر کمتر از ده دانه برنج باشد؛ البته بدون تردید در بسیاری از خانه‌ها ده‌ها برابر این برنج دور ریخته می‌شود؛ اما ما فرضی را در نظر می‌گیریم که هیچ کس فکر انکار آن را نکند.

اگر هر ایرانی در طول یک روز فقط ده دانه برنج اسراف کند، با توجه به جمعیت هفتاد و شش میلیونی ما، هفتصد و شصت میلیون دانه برنج می‌شود. وزن هر پنجاه دانه برنج به صورت تقریبی یک گرم است. پس با توجه به این وزن تقریبی باید گفت هر روز پانزده هزار و دویست کیلو برنج هدر می‌رود. با توجه به این که هر کیلو برنج تقریباً غذای پنج نفر را تأمین می‌کند. این میزان برنج یک وعدۀ غذایی برای هفتاد و شش هزار نفر را تأمین می‌‌کند.

حالا محاسبه کنید در یک ماه چه اندازه برنج تلف می‌شود؟ چهارصد و پنجاه و شش هزار کیلو. در طول یک سال هم پنج میلیون و چهارصد و هفتاد و دو کیلو برنج اسراف می‌شود. اگر حداقل متوسط قیمت برنج را چهار هزار تومان بگیریم، قیمت این اندازه از برنج می‌شود ۲۱۸۸۸۰۰۰۰۰۰(بیست و یک میلیارد و هشتصد و هشتاد و هشت میلیون تومان) آنچه گفتیم نگاهی خوش‌بینانه به اسراف در یک مادۀ غذایی بود. ما پیرو مکتبی هستیم که برای خوردن تکه نان‌های کنار افتاده پاداش‌های خارج از حد انتظار برشمرده است. پس چرا این اندازه در زمینۀ اسراف حتی از برخی کشورهای غیرمسلمان هم پیشی گرفته‌ایم.

حالا نگاهی گذرا به اوضاع مصرف نان هم بیندازیم تا کمی بیشتر ابعاد اسراف در جامعۀ ما نمایان شود: ایران بالاترین مصرف نان را در جهان دارد و سالانه ۳میلیون تُن گندم در کشور اتلاف می‌شود. سرانۀ مصرف نان در ایران حدود ۱۶۰ کیلوگرم است که نسبت به کشورهای اروپایی نظیر فرانسه که ۵۶ کیلوگرم و در آلمان ۷۰ کیلوگرم در سال است بیش‌تر می‌باشد. میزان آرد مصرفی داخلی (آرد خبازی) حدود ۸/۵ میلیون تن در سال و میزان ضایعات نان در استان تهران بر طبق آمارهای موجود ۱۱ تا ۱۳ درصد است.

حالا به سرانۀ مصرف برخی از اقلام دیگر هم نگاهی بیندازیم: سرانۀ مصرف روغن در کشور حدود ۱۷کیلوگرم و مصرف سرانۀ دنیا ۵/۱۲کیلوگرم است. سرانۀ مصرف گوشت مرغ در ایران بالغ بر ۴/۲۵ کیلوگرم در سال اعلام شده است. مصرف این نوع گوشت در ایران طی سال‌های اخیر روندی افزایشی داشته است و از سال ۲۰۰۷ تاکنون ۳ کیلوگرم به ازای هر نفر افزایش داشته است که رشد ۱۳ درصدی را نشان می‌دهد.

مصرف گوشت مرغ در ایران بیشتر از چین(۶/۹ کیلوگرم)، کلمبیا(۱/۲۴)، اتحادیۀ اروپا(۱/۱۸)، هند(۳/۲)، اندونزی(۸/۳)، ژاپن(۵/۱۶)، کره جنوبی(۵/۱۵) و برخی کشورهای دیگر بوده است. بر اساس این گزارش سرانۀ مصرف گوشت گوساله در ایران نیز طی ۴ سال گذشته ۳ کیلوگرم افزایش داشته و از ۳/۷ کیلوگرم در سال ۲۰۰۷ به ۳/۱۰ کیلوگرم در سال ۲۰۱۱ رسیده است. بدین ترتیب مصرف سرانۀ گوشت گوساله در ایران طی ۴ سال بالغ بر ۴۱ درصد رشد داشته است. مصرف گوشت گوساله در ایران بیشتر از این کشورهاست: چین(۴کیلوگرم)، مصر(۷/۶)، هند(۶/۱)، ژاپن(۸/۹)، پاکستان(۱/۸)، فیلیپین(۸/۳)، تایوان(۵/۵) و اوکراین(۴/۸).

اجازه بدید به بیاناتی از مقام معظم رهبری نیز در این باره اشاره کنم. ایشان می فرمایند: ما مردم مُسرفى هستیم؛ ما اسراف می‌كنیم؛ اسراف در آب، اسراف در نان، اسراف در وسایل گوناگون و تنقلات، اسراف در بنزین. كشورى كه تولید كنندۀ نفت است، وارد كنندۀ فرآوردۀ نفت ـ بنزین ـ است! این تعجب آور نیست؟! هر سال میلیاردها بدهیم بنزین وارد كنیم یا چیزهاى دیگرى وارد كنیم براى اینكه بخشى از جمعیت و ملت ما دلشان می‌خواهد ریخت و پاش كنند! این درست است؟! ما ملت، به عنوان یك عیب ملى به این نگاه كنیم. اسلام نمی‌گوید كه مردم بایستى با ریاضت و زهدِ آنچنانى زندگى كنند؛ نه، معمولى زندگى كنند، متوسط زندگى كنند. اینكه مى‌بینید بعضى از فضول‌هاى خارجى، دولت‌هاى خارجى، دائم و دم به ساعت، چندین سال است كه ملت ما را تهدید می‌كنند كه تحریم می‌كنیم، تحریم می‌كنیم، تحریم می‌كنیم ـ بارها هم تحریم كرده‌اند ـ به خاطر این است كه چشم امیدشان به همین خصوصیت منفى ماست. ما اگر آدم‌هاى اهل اسراف و ولنگارى در خرج باشیم، ممكن است تحریم براى آدم مسرف و ولنگار سخت تمام بشود؛ اما ملتى كه نه؛ حساب كار خودش را دارد، حساب دخل و خرج خود را دارد، حساب مصلحت خود را دارد، زیاده روى نمی‌كند، اسراف نمی‌كند. خب، تحریم كنند. بر یك چنین ملتى از تحریم ضررى وارد نمی‌شود. (بیانات مقام معظم رهبری، خطبه‌های عید سعید فطر، ۸۶/۷/۲۱)

ایشان در جای دیگری می‌فرمایند: در مصارف گوناگون شخصى و خانوادگى، اسرافِ فردى صورت می‌گیرد. تجمل‌گرایى‌ها، چشم و هم‌چشمى‌ها، هوس‌رانى افرادِ خانواده، مردِ خانواده، زنِ خانواده، جوانِ خانواده، چیزهاى غیر لازم خریدن؛ این‌ها از موارد اسراف است. وسایل تجملات، وسایل آرایش، مبلمان خانه، تزئینات داخل خانه؛ این‌ها چیزهایى است كه ما براى آن‌ها پول صرف می‌كنیم. پولى كه می‌تواند در تولید مصرف شود، سرمایه‌گذارى شود، كشور را پیش ببرد، به فقرا كمك كند، ثروت عمومى كشور را زیاد كند، این را ما صرف می‌كنیم به این چیزهاى ناشى شدۀ از هوس، چشم و هم‌چشمى، آبرودارى‌هاى خیالى. مسافرت می‌روند، مى‌آیند، میهمانى درست می‌كنند ـ گاهى خرج آن میهمانى، از مسافرت مكه‌اى كه رفته‌اند، بیش‌تر است! ـ عروسى می‌گیرند، عزا می‌گیرند؛ هزینه‌اى كه براى این میهمانى‌ها مصرف می‌كنند، هزینه‌هاى گزافى است؛ انواع غذاها! چرا؟ چه خبر است؟ در كشور ما هنوز هستند كسانى كه از اوّلیات هم محرومند. باید كمك كنیم كشور پیش برود.

نمی‌گوییم پول را بردارید بروید حتماً انفاق كنید ـ البته اگر انسان انفاق بكند، بهترین كار است ـ اما حتّى اگر انفاق هم نكنند، همین پولى كه صرف این تجملات می‌شود، در تولید براى خودشان به كار بیندازند، در كارخانجات سهیم شوند و تولید كنند، باز براى كشور مفید است. ما به جاى این كارها میهمانى درست می‌كنیم، عزا درست می‌كنیم، هى رخت و برِ روزبه روز دگرگون براى خودمان درست می‌كنیم؛ چرا؟ چه لزومى دارد؟ عقلاى عالم این كار را نمی‌كنند؛ این فقط سخن دین نیست. قرآن می‌فرماید: «وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یحِبُّ الْمُسْرِفین‏»، «كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا»؛ بخورید، بیاشامید، اما زیاده‌روى نكنید.

در آیۀ شریفۀ دیگر: «كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ یوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یحِبُّ الْمُسْرِفین‏» خداوند اسراف كنندگان را دوست نمی‌دارد. ما بندگان خدا هستیم. این‌ها حرف دین است و روایات فراوانى در این زمینه وجود دارد. در روایت دارد كه كسى میوه‌اى را خورد و نیمى از میوه ماند، آن را دور انداخت. امام(ع) به او نهیب زد كه اسراف كردى؛ چرا انداختى؟ در روایات ما هست كه از دانۀ خرما استفاده كنید. تا این حد! خرده‌هاى نان را استفاده كنید. آن وقت در هتل‌ها میهمانى درست كنند و به یك عده‌اى میهمانى بدهند؛ بعد هرچه كه غذا ماند، به بهانۀ اینكه بهداشتى نیست، توى سطل آشغال بریزند! این مناسب یك جامعۀ اسلامى است؟ این گونه می‌شود به عدالت رسید؟

باید خودمان را اصلاح كنیم. باید الگوى مصرف جامعه و كشور اصلاح شود. ما الگوى مصرفمان غلط است. چه جورى بخوریم؟ چه بخوریم؟ چه بپوشیم؟ تلفن همراه توى جیبمان گذاشته‌ایم؛ به مجرد اینكه یك مدل بالاتر وارد بازار می‌شود، این را كأنّه دور مى اندازیم و آن مدل جدید را باید بخریم؛ چرا؟! این چه هوس بازى‌اى است كه ما به آن دچار هستیم. (بيانات مقام معظم رهبری در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران امام رضا علیه السلام؛۸۸/۱/۱)

*واقعا این آمارهایی که شما ارائه دادید و سخنانی که از مقام معظم رهبری نقل کردید بسیار قابل تأمل است. تردیدی نیست که اگر کسی در این آمار دقت کند و کمی هم وجدان داشته باشد، در میزان و نوع مصرف با تدبیر و درایت بیشتری عمل می‌کند؛ اما بالاخره ما کثرت جمعیت را برای همین جامعه‌ای تجویز می‌کنیم که به تعبیر مقام معظم رهبری مُسرف است، پس باز هم مشکل سر جای خودش باقی است.

از نظر روان شناختی تعداد جمعیت بیشتر در مدیریت صحیح مصرف تأثیر مستقیم دارد. دو مثال ملموس می‌زنم تا این مسئله خوب جا بیفتد: حتماً خانواده‌هایی را دیده‌اید که درآمدشان یکسان؛ اما تعداد جمعیتشان متفاوت است؛ هر دو ماهی یک میلیون درآمد دارند؛ اما یک خانواده پنج نفر و دیگری سه نفر هستند. وقتی آخر ماه می‌رسد، ماندۀ پول هر دو یک‌سان است و حتی در برخی از موارد خانوادۀ پنج نفره وضع بهتری دارد. چرا با این که خانوادۀ اول دو نفر بیشتر هستند؛ اما میزان پولی که در آخر ماه در جیب پدرها مانده یکسان است؟ زیرا پدری که یک خانوادۀ پنج نفری را اداره می‌کند، مدیریت اقتصادی بهتری دارد.

اگر به خانۀ این دو سر بزنید می‌بینید مخارجی در خانۀ سه نفره انجام گرفته که نیازی به آن نبوده و این خرج‌ها در خانوادۀ پنج نفره انجام نگرفته؛ مثلاً در آن خانوادۀ پنج نفره هفته‌ای دو بار گوشت استفاده می‌شود؛ اما در خانوادۀ سه نفره هر روز؛ در حالی که از نظر جسمی، ما نیاز به خوردنِ هر روزۀ گوشت نداریم. در خانوادۀ سه نفره مبلغ زیادی خرج مکالمات بیهودۀ تلفنی می‌شود؛ اما در خانوادۀ پنج نفره از تلفن به صورت حساب شده و در حد ضرورت استفاده می‌شود.

به یک مثال دیگر توجه کنید. شما وقتی سر سفره نشسته و مادر در همان ابتدا از همه عذرخواهی کرده و می‌گوید: «ببخشید غذا امروز کم است»، از همان ابتدا شما به خودتان می‌قبولانید که امروز با غذای کمتری باید سیر بشوید. همین قبولاندن، احساس نیاز شما را به غذا کم‌ می‌کند؛ البته ما در بسیاری از موارد نیازی به غذای بیشتر هم نداریم. با توجه به این باید گفت خود کثرت جمعیت یک عامل برای مدیریت مصرف است. اگر بپذیریم که مشکل جامعۀ ما منابع نیست، شیوه و اندازۀ مصرف است و اگر بپذیریم که کثرت جمعیت یکی از عوامل مدیریت مصرف به صورت توفیق اجباری است، دیگر نگاهمان به کثرت جمعیت به عنوان از بین برندۀ منابع نخواهد بود؛ بلکه کثرت جمعیت را راهی برای استفادۀ بهینه از منابع خواهیم دید.

از سوی دیگر به این نکته توجه کنید که اگر ما امروز فکری به حال جمعیت نکنیم، فردا دیگر نمی‌توان راهی برای حل معضل کمبود جمعیت و سالمندی کشور پیدا کرد. فعلاً نرخ باروری در جامعۀ ما به گونه‌ای پیش می‌رود که در آینده ما نگران نبود منابع طبیعی نخواهیم بود؛ بلکه مشکل اصلی ما محدودیت منابع انسانی خواهد بود.

*نگاه دینی به مسأله روزی رسان بودن خداوند چه تفاوتی با نگاه های مادی گرایانه دارد؟

نوع نگاه ما به عالم و قانون‌های آن با نوع نگاه مادی‌گرای غربی فرق دارد. غربِ مادی‌گرا معتقد است که خدا عالم را خلق کرده و کنار کشیده و ادارۀ عالم به دست خود انسان است. در حالی که ما معتقدیم خدا عالم را آفریده و لحظه به لحظه، آن را اداره می‌کند. عالم لحظه‌ای از سیطرۀ ربوبیت خدا خارج نیست. ما خدا را تنها خالق عالم نمی‌دانیم. خدا رب است. ربّ السماوات و الارض است. بارها و بارها به این واقعیت در قرآن تصریح شده است.

ربِ هر چیز موجودی است که مالک و مدبر آن چیز است.(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏۴، ص۱۵) اینکه اگر جمعیت زیاد شود، زمین و آسمان از عهدۀ رزق مردم برنمی‌آیند، نگاه مشرکانه است. این نگاه ریشه در عقاید یهود دارد که معتقد بودند: «یَدُاللهِ مَغلُولَة» (سورۀ مائده/آیۀ ۶۴.)، دست خدا بسته است.

مسأله جلوگیری از فرزندآوری که مسألۀ جدیدی نیست، در همان زمان ائمه(ع) هم به صورت طبیعی انجام می‌گرفت. در کتاب‌های روایی ما، فصلی به صورت مستقل به جلوگیری طبیعی از فرزنددار شدن اختصاص یافته که «باب العزل» نام دارد. اگر بنا بود خدا از عهدۀ رزق اهالی زمین برنیاید، باید در دستورات خود به ما توصیه می‌کرد که حواسمان به فرزندآوری باشد.

ما ابتدا تا انتهای قرآن را که ورق بزنیم، ردپایی از این که خدا نگران تمام شدن خزائنش باشد نمی‌بینیم. «وَ أنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأسْكَنَّاهُ فِی الأرْضِ وَ إِنَّا عَلى‏ ذَهابٍ بِهِ لَقادِرُونَ؛ و از آسمان، آبى به اندازه [معین‏] فرود آوردیم، و آن را در زمین جا دادیم، و ما براى از بین بردن آن مسلماً تواناییم.(سورۀ مؤمنون/ آیۀ ۱۸)

«وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَلَكِن يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَّا يَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ؛ و اگر خدا روزى را بر بندگانش فراخ گرداند، مسلماً در زمین سر به عصیان برمى‏ دارند؛ لیكن آنچه را بخواهد به اندازه‏ اى [كه مصلحت است‏] فرومى‏ فرستد. به راستى كه او به [حال‏] بندگانش آگاهِ بیناست. (سورۀ شورى/ آیۀ ۲۷) بنده هم می‌دانم که میزان ذخایر آب شیرین جهان کم است؛ همیشه نسبت آب شیرین به آب‌های غیرقابل شرب در دنیا کم بوده است.

بیش از دو سوم کرۀ زمین را آب فرا گرفته است؛ اما فقط حدود ۲.۵ در صد آن را آب شیرین تشکیل داده و از این مقدار هم حدود ۷۰ درصد آن به صورت یخ در قطب شمال و جنوب یا به صورت آب‌های زیر زمینی عمیق با عمق بیش از ۲۰۰۰ متر می‌باشد که برای ما غیر قابل دسترسی است. در مجموع می توان گفت از کل آب‌های موجود بر روی این کرۀ خاکی تنها یک در صد آن به صورت آب شیرین قابل شرب برای بشر می‌باشد که بر اساس گزارش سازمان یونسکو اگر همۀ آب‌های موجود در جهان را یک گالن فرض کنیم، کل آب شیرین را باید به اندازه یک قاشق چای‌خوری در نظر گرفت.

با این وجود هیچ گاه خدای خالق نفرمود که آب نخورید. خدا به ما می‌گوید بخورید؛ اما بندگی کنید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِي الأَرْضِ حَلاَلًا طَيِّبًا وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ؛ اى مردم! ازآنچه در زمین است حلال و پاكیزه را بخورید و از گام‌هاى شیطان پیروى مكنید كه او دشمن آشكار شماست.(سورۀ بقره/آیۀ ۱۶۸) خدا نمی‌گوید نخورید و نیاشامید؛ می‌گوید: كُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ؛ بخورید و بیاشامید و[لى‏] زیاده ‏روى مكنید كه او اسراف‌كاران را دوست نمى ‏دارد. (سورۀ اعراف/ آیۀ ۳۱)

از نگاه دینی، آسمان و زمین بندۀ خدا و مطیع او هستند. آن‌ها که نگران تمام شدن منابع هستند، خداییِ خدا را فراموش کرده‌اند. حضرت علی(ع) در نهج البلاغه خطبه‌ای دارند که معروف به خطبۀ استسقاء است و خطبۀ ۱۴۳ نهج البلاغه است. فراز به فراز آن خطبه دنیا دنیا معرفت است. ایشان در آن خطبه می‌فرماید: «آگاه باشید این زمینى كه شما را در بر مى ‏گیرد و آسمانى كه بر شما سایه مى ‏افكند، هر دو مطیع فرمان پروردگار شمایند. این دو بركات خود را به شما، نه به خاطر ترس، و نه براى تقرب به شما و یا انتظار نیكى از شما، مى‏ بخشند؛بلكه آن‌ها مأمور رساندن منفعت به شما هستند و اطاعت (فرمان حق) نموده ‏اند.

به گزارش مهر ، به آن‌ها دستور داده شده كه به مصالح شما قیام نمایند و آنها چنین كردند. خداوند بندگان خویش را به هنگامى كه كارهاى بد انجام مى‏دهند، با كمبود میوه ‏ها و جلوگیرى از نزول بركات و بستنِ درِ گنج‌هاى خیرات به روى آنان آزمایش می‌كند. این آزمایش به خاطر این است كه توبه‌كاران توبه كنند و كسى كه باید دست از گناه بكشد خوددارى کرده و پندپذیران پند گیرند و آن كه از گناه مى‏ ترسد از انجام كار خلاف باز ایستد. خداوند پاك و منزه، استغفار را سبب فراوانى روزى و رحمت بر خلق قرار داده است؛ چنانكه فرموده است: «از پروردگار خود آمرزش بخواهید كه آمرزنده است، بركات خویش را از آسمان بر شما فرو مى ‏بارد و با بخشش ثروت و فرزندان شما را تقویت می‌كند و باغستان‌ها و نهرهاى آب در اختیار شما مى‏ گذارد.

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا