وی دوره کارشناسی رشته مهندسی برق را در دانشگاه ایرواین در کالیفرنیای جنوبی گذراند و پس از آن، تحصیل را تا پایان دوره دکتری در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی ادامه داد و در سال ۱۳۶۳ فارغالتحصیل شد.
دکترصالحی در فاصله سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۳ در مرکز علوم مخابرات در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی به عنوان یک پژوهشگر تمام وقت مشغول به کار بود و در زمینه سیستمهای مخابرات طیف گسترده به تحقیق میپرداخت. وی از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۷۲ عضو کادر فنی گروه تحقیقات کاربردی در آزمایشگاههای بل بود و در سال۱۳۶۸ در آزمایشگاه اطلاعات و سیستمهای تصمیمگیری دانشگاه امآیتی به عنوان یک پژوهشگر میهمان، در زمینه شبکههای دسترسی فیبرنوری مشغول به فعالیت شد. دکتر صالحی هماکنون نیزعضو هیات علمی دانشکده مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف با درجه علمی استاد تمام و عضو اندیشکده علم مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است.
این استاد برجسته حوزه مهندسی برق از بهمن ۱۳۷۸ به عنوان رئیس گروه سیستمهای مخابراتی موبایل و معاون مدیر مسوول آزمایشگاه CDMA پیشرفته و باند پهن در مرکز تحقیقات مخابرات ایران، در زمینه تکنیکهای CDMA پیشرفته برای سیستمهای مخابراتی فیبرنوری و رادیویی مشغول پژوهش است. زمینههای تحقیقاتی مورد علاقه او شبکههای دسترسی چند گانه فیبرنوری به منازل درسیستمهای CDMA است وکارهای او در زمینه CDMA نوری ثبت انحصاری محصول در آمریکا را به ارمغان آوردهاست.
او در سال ۲۰۱۱ به دلیل ارایه اصول بنیادین شبکههای دسترسی چند گانه فیبر نوری به منازل، به عنوان فلوی IEEE انتخاب شد و هم اکنون عضو جامعه نظریه اطلاعات IEEE است.
یکی از ۲۵۰ محقق برتر جهان در شاخه علوم کامپیوتر توسط شبکه دانش ISI، رتبه اول بیستمین دوره جشنواره بینالمللی خوارزمی در زمینه پژوهشهای بنیادی و دریافتکننده جایزه مخترع برجسته سازمان جهانی مالکیت فکری، جایزه عالی بلکور در زمینه تحقیقات مخابرات در سال ۱۹۸۸، جایزه پژوهشگر نمونه دانشکده برق دانشگاه صنعتی شریف در سالهای ۱۳۸۱، ۱۳۸۲ و ۱۳۸۵ و رتبه اول پژوهشگر نمونه دانشگاه صنعتی شریف در سال ۱۳۸۲، رتبه دوم پژوهشگر نمونه کشوری از طرف وزارت علوم درسال ۱۳۸۲، پراستنادترین دانشمند ایرانی در ISI، عضو (Fellow) فرهنگستان علوم جهان اسلام، عضو فرهنگستان علوم ایران و چهره ماندگار مهندسی برق کشور در سال ۱۳۸۹، در کارنامه علمی این استاد بزرگوار میدرخشد.
سیناپرس گفتوگویی اختصاصی با دکتر جواد صالحی انجام داده که در ادامه میآید.
چه انگیزهای باعث شد تا شما رشته مهندسی برق را انتخاب کنید؟
زمانی که برای مقطع دبیرستان در یکی از کالجهای بین المللی بیروت و لبنان درس میخواندم، شیمیام بسیار قوی بود به همین دلیل فکر میکردم برای ادامه تحصیل در دانشگاه باید رشته شیمی را انتخاب کنم. همین طور هم شد. هنگام قبولی در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی رشته شیمی را انتخاب کردم. پس از یک سال تدریس در این دانشگاه، درست همزمان با برههای که ناسا و مرکز پژوهشی JPL ماهواره رهیاب یا حرکتیاش را به سمت منظومه شمسی پرتاب و از کرات مختلف عکس برداری و اطلاعات جمع آوری و به زمین مخابره میکرد (اوایل دهه ۷۰ میلادی)، چند پوستر خیلی زیبا دیدم که توسط این ماهوارهها از زمین و منظومه شمسی و کرات دیگر عکس برداری شده بود. من خیلی مجذوب این پوسترها شدم به همین دلیل کنکاش زیادی کردم تا ببینم رشته مرتبط با این رشته کدام است؟ در نتیجه دریافتم رشته مهندسی برق گرایش مخابرات، رشته مرتبط با این موضوع است. از آن پس خود را دانشجوی رشته مهندسی برق دیدم. این انگیزه زیاد باعث شد تا مطالعه زیادی پیرامون این رشته تحصیلی انجام بدهم.
پس از مطالعات بسیار به این نتیجه رسیدم که رشته تحصیلیام را تغییر بدهم زیرا به نظرم چنین رشتهای بسیار هیجان انگیزتر بود و به ما این قابلیت را میداد که به مفاهیم و مباحث و مطالب فرا زمینی بسیاری دسترسی پیدا کنیم. همین عامل باعث شد تا وارد رشته مهندسی برق بشوم و درخواست تعویض رشته کنم. خوشبختانه عقبه خوب ریاضیام باعث شد تا تغییر رشته بدهم و پس از اخذ فوق لیسانس، درجه دکترای این رشته را سال ۱۹۸۴ از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی بگیرم و پس از آن جذب مرکز تحقیقات بل در نیوجرسی بشوم؛ این مرکز یکی از بزرگترین مراکز تحقیقاتی پژوهشی در زمینه الکترونیک و سیستمهای مخابراتی است. سرانجام پس از ۱۰ سال تحقیق و تفحص در رابطه با فیبر نوری به میهن بازگشتم و با همسرم آشنا شدم و پس از ازدواج و بنا به درخواست همسرم در ایران ماندگار و به عنوان مدرس وارد دانشگاه صنعتی شریف شدم. اینک هم در زمینه سیستمهای مخابراتی تدریس میکنم و بیشتر پژوهشهای من نیز درباره سیستمهای مخابراتی، فیبر نوری و وایرلس یا موبایل یا همراه است.
مشوق خاصی هم برای ورود به این رشته داشتید یا صرفا بنا بر علاقه شخصیتان این رشته را انتخاب کردید؟
کاملا تصادفی و بنابر علاقه شخصی این رشته را انتخاب کردم. نکته قابل توجه این است که سیستم آموزشی دانشگاههای آمریکا این امکان را فراهم میکنند تا اگر یک دانشجو در همان سال اول احساس کند که رشته مورد انتخابش مناسب نیست و درخواست تغییر رشته دارد بتواند این کار را انجام بدهد.
شاید آن زمان شانس خیلی زیادم این بود که دانشگاه زیاد کنکاشی در این رابطه نکرد که چرا قصد تغییر رشته دارم، وقتی انگیزه مرا دید، مجوز لازم را صادر کرد و من توانستم رشته تحصیلیام را پس از گذشت یک سال و نیم تحصیل در رشته شیمی تغییر دهم. سیستم آموزشی ایران هم باید این گونه باشد. چه بسا دانش آموزی در دبیرستان فکر کند آیندهاش در یک رشته خاصی رقم میخورد اما پس از گذشت مدت زمانی با ورود به دانشگاه با تغییر روحیهاش تصمیم بگیرد رشته تحصیلیاش را تغییر دهد.
هیچ وقت از اینکه این رشته تحصیلی را انتخاب کردید، پشیمان نشدید؟
به هیچ وجه
پس اگر به عقب برگردید دوباره این رشته را انتخاب میکنید؟
به نظرم این سوالی نباشد که انسان بتواند به درستی پاسخ بدهد زیرا اگر زمان به عقب برگردد به زمانی برمیگردد که دیگر آن زمان نیست. شاید تغییر پیدا کند. من اولا خیلی خوشحالم که این رشته را انتخاب کردم. احساس میکنم در این رشته نسبت به ظرفیتم از نظر علمی، آموزشی و کاری بسیارموفق بودهام. من بعد از ۳۰ واندی سال گذشتن از اخذ مدرک دکترایم و کسب تجربههای بسیار زیاد و انجام پژوهشهای فراوان به این نتیجه رسیدم که مهم نیست تخصص شخص چه باشد بلکه هر کسی میتواند در هر زمینهای از رشته هنر و سینما گرفته تا رشتههای پزشکی و مهندسی برق، ریاضیات و فیزیک و شیمی انسان موفق و تاثیرگذاری باشد. مهم این است که هر شخصی در هر تخصصی که است از بالاترین ظرفیت توانایی خودش استفاده کند؛
مهم این است که انسانها به ماکزیمم ظرفیت عملکردشان برسند. اگر هر انسانی بتواند به آن سطحی برسد که بتواند با توجه به توانمندیهایش از بیشترین ظرفیتش استفاده و انرژی صرف کند، آدم موفقی است. حتی اگر شخصی بهترین رشته را هم داشته باشد اما به جای ۸۰-۹۰ درصد توانایی از کمترین ظرفیت تواناییاش استفاده کند (۲۰-۳۰ درصد)، فرد موفقی نخواهد بود. موفقیت صرفا مربوط به انتخاب رشته نیست. ممکن است فردی صاحب یک کار ساده باشد اما عاشقانه به آن کار بپردازد. رمز موفقیت در این است. انسانها باید به حداکثر ظرفیت خودشان برسند. حداکثرظرفیت حتما نباید مساوی با حداکثرظرفیت انیشتن باشد تا شخص احساس رضایت کند. هر انسانی یک حداکثر ظرفیتی دارد. اگر به این حداکثر ظرفیت تواناییاش برسد، آدم موفقی خواهد بود. احساس میکنم من توانستم در زمینه تخصصی مهندسی برق حداکثر ظرفیتیم را بکار بگیریم. از این دید و منظر بله احساس میکنم با انتخاب این رشته خیلی موفق شدهام. لحظات زیبایی را پشت سر گذاشتهام. تجربههای زیادی کسب کردهام و اگر دوباره به عقب بر میگشتم این رشته را انتخاب میکردم. نه تنها پشیمان نشدم بلکه به پسرم توصیه میکنم که در این دوره زمانه برای تقویت، شکل دهی و ساختار دهی فکرش رشته مهندسی را انتخاب کند. هر شخصی که قصد دارد به تکنولوژی و فناوری ورود پیدا کند باید پایه مهندسی داشته باشد. از بین رشتهها هم مهندسی برق را پیشنهاد میکنم. هیچ وقت اجبارش نمیکنم که راه و روش مرا دنبال کند چه بسا تشویق میکنم راه و روشی را که خودش دوست دارد، انتخاب کند زیرا من احساس میکنم مهمترین دلیل رسیدن من به حداکثر ظرفیتم، انتخاب شخصی و قلبیام بوده است؛ دوست داشتن رشته تحصیلی یکی از پارامترهای ضریب موفقیت شخص است.
در حال حاضر چه ضعفها و مشکلاتی در زمینه رشته تخصص شما در کشور وجود دارد؟
ما هم اکنون بیشتر دانشجویان کشورمان را جذب رشته مهندسی برق به خصوص گرایش مهندسی مخابرات میکنیم در حالی که در جهان جایگاهی در رابطه با مباحث و مسایل بنیادین مهندسی برق گرایش مخابرات سیستم، از نظر تولیدات و تعاریف استاندارد سیستمهای مخابراتی نداریم. سوال اصلی اینجاست چرا بهترین دانشجویان ما جذب گرایش مخابرات میشوند اما در مقایسه با کشورهای درجه۲ و ۳ مانند مالزی حرفی برای گفتن ندارند؟ چرا کره چنین فناوری دارد اما ما همچنان در اول راهیم؟ جواب واضح است در کشور ما به پژوهش و فناوریهای استراتژی درست نگاه نشده است و سرمایه گذاری لازمی هم در این خصوص انجام نشده است. هم اکنون بهترین دانشجویان ما در دانشگاهها وارد رشته مهندسی برق میشوند. ما بهترین استادان را درگیراین مساله میکنیم. پژوهشهای زیادی هم در این رابطه میکنیم اما همه آنها را به امان خدا رها میکنیم و میگوییم فرار مغزها رخ داده است. جوانان ما جذب بهترین کشورهای خارجی میشوند زیرا بستر این کار در کشور مهیا نشده است. در کشور ما حتی آزمایشگاههای پژوهشی و ملی، زیر نظر مدیریتهای گزینشی (نه مدیریتهای قوی و علمی) و با بودجهای معقول اداره میشوند. اگر بسیاری از پروژهها و پژوهشهایی که در سطح جهان انجام میشود در کشور ما هم تعریف شود، انگیزه جوان علاقمند به پژوهش برای پرواز فکری به خارج از کشور کمتر خواهد شد. او تمام طرحها و انگیزهها و امیدهایش را در کشور پیاده میسازد اما زمانی که بسترهای مناسب این کار برای رشد فکر این نخبهها در کشور فراهم نشود او خواه ناخواه
برای پیاده کردن آروزها و آمالهایش چارهای جزء مهاجرت به سوی کشور دیگر ندارد. جایی که بیش از ایران به طرحها و اندیشههای او بها میدهند.
چرا با وجود اینکه در بالاترین سطوح نظام، علم یکی از مهمترین ارکانهای فرایند تمدن سازی کشور محسوب میشود اما هنوز به آن توجه زیادی نشده و برخورد انفعالی نسبت به آن صورت میگیرد؟
یکی از علتهای اصلی آن ایجاد هرج و مرج علمی در کشور و روی کار آمدن مدیریتهای نامناسب در امر پژوهشی است. متاسفانه اغلب جاهایی که بودجه پژوهشی و صنعتی را در دست گرفتهاند از مدیریت بسیار بسیار ضعیف و گزینشی برخوردارند؛ این مراکز توسط عالمان و محققان قوی و دلسوز اداره نمیشود. علت اصلی درجا زدن ما این مساله است که نیروهای قوی خوب علمی داریم اما در راس سازمانهای پژوهشی وعلمی قرار نگرفتهاند. هرچند استثناءهایی هم وجود دارد و موسسات خوب پژوهشی با مدیریت افرادعلمی خوب در کشور داریم اما به طور شفاف و صریح عرض میکنم که حداقل مدیریت بیشتر ارگانها و سازمانهای دولتی صنعت مهندسی مطابق با آن سطح ماموریتی که برایشان تعریف شده نیست زیرا هنوز در راس انتخاب مدیریت ارگانهای دولتی که بودجه قابل توجهای هم دارند، رابطه به روی ضابطه غلبه میکند. تا زمانی که وضع بر همین منوال باشد و پستهای پژوهشی وعلمی این گونه انتخاب شوند، راه به جایی نخواهیم برد.
با این وجود آینده این علم را در کشور چطور ارزیابی میکنید؟ آیا با تمام مشکلات کنونی آیندهای روشن در انتظار این رشته است؟
من فکر میکنم برای رهایی از این مشکل باید یک موج بیداری علمی در کشورمان شکل بگیرد. ما هماکنون بسترهای بسیار عالی برای پیشرفتهای علمی داریم. جامعه ما اکنون در جهان نسبت به دوران قبل و اوایل انقلاب که جامعهای کم سواد محسوب میشد اینک جامعهای جوان و تحصیل کرده به حساب میآید. جوانان ما بدون استثناء از کلانشهرها تا روستاها دارای سطح نسبی مناسب تحصیلات تکمیلی هستند. در نتیجه این جامعه جوان تحصیلکرده از بنیه خیلی قوی برخوردار است. به نظر من با عزمی که نظام گرفته (علم یکی از محورهای اصلی پیشرفت است و باید در فرایند تمدن سازی الگوی ایرانی- اسلامی مورد توجه قرار بگیرد) و با راه افتادن این موج بیداری علمی در سطح کلان کشور، از بالاترین تا پایینترین سطوح به مردم و جامعهمان بفهمانیم که علم در حقیقت پایه تمام تصمیم گیریهای اعم از مسایل روزمره، اقتصادی، سیاسی و قانون سازی ما است. ما هم اکنون تمام ابزارهای این مساله را داریم و آماده پرواز بزرگ علمی هستیم به شرط اینکه ما از همه منظرها وارد این موج بیداری علمی بشویم و در کنار بدنه اصلی این موج مساله رشد تمدن ایرانی- اسلامی توجه شود. موتور این هواپیما تنها با یک استارت آماده پرواز است. موتوری که پرواز علمی را روشن میکند، بیداری علمی است. فقط باید برنامهریزی در این خصوص داشته باشیم. این برنامه تنها در قالب ۵ ساله نیست بلکه باید در یک اشل انقلاب بیداری علمی تمام جامعه را در بربگیرد. همه جامعه باید یک تنه علمی بشوند یعنی باید تمام حرفها، تصمیمها و سیاستگذاریهای ما بر مبنای تصمیمات علمی باشد؛ آینده سازان ما باید آینده را بر اساس مفاهیم علمی بسازند. سیاستگذاران و سیاستسازان ما باید براساس مفاهیم بنیادین علم را شکل بدهند. علم فقط مهندسی، فیزیک و ریاضی نیست. علم بستر بزرگی دارد. اقیانوسی از افکارها، ذهنیتها و دانشهای متفاوت است. ما باید به تمام این دانشها احاطه و تبحر پیدا کنیم و به آن سبک و سیاقی که میل فرهنگمان است سوق بدهیم. سبک و سیاق میل فرهنگی ما باید بر اساس علم باشد نه بر اساس یک دسته از احساسات فرهنگی که مبانی بنیادی علم در آن نیست. بیداری عملی، یک پارچه شدن جامعه از مباحث علمی است یعنی علمی فکر کردن، راه رفتن، خوردن و نشستن. همه این مباحث باید به بدنه تک تک ما ایرانیها وارد شود. در این صورت است که ما قدمهای بزرگی برخواهیم داشت زیرا بدنه این کار آماده است و ابزارهای مورد نیاز یک جامعه برای پرواز عظیم علمی که همان دانش است را جوانان ما گرفتهاند. همه جوانان ما تشنه پیشرفت علم و تکنولوژی و یادگیری هستند. تنها به مدرک لیسانس بسنده نکردهاند. عطش علم به قدری در بین جوانان بالا است که همه آنها دوست دارند در مقاطع بالاتر تحصیلی درس بخوانند. در فرهنگ ما ایرانیها هم آمده است ز گهواره تا گور دانش بجویی. من فکر میکنم ان شاء ا… با برنامههای جدید نظام که علم را محور اصلی پیشرفت کشور قرار داده است، آینده این علم در کشورمان روشن باشد و در مسیر خوبی قرار بگیریم.
در صورت غفلت به کجا میرسیم؟
اگرغفلت کنیم و درجا بزنیم به مرتبهای میرسیم که هر روز شاهد آن هستیم؛ دیگران در پشت میز مذاکره به ما دستور میدهند چه کار کنیم یا نکنیم. چه چیزی یاد بگیریم یا نگیریم. این صنعت را استفاده کنید یا نکنید. اگر بر اساس گفتار ما عمل نکنید قطعات هواپیما به شما نمیدهیم. در نتیجه هواپیمای شما میتواند موجب دردسر شهروندان شود. همه این مسایل ناشی از ضعف علمی بدنه کشورمان است. ما اگر یک بافت و جامعه قوی علمی داشته باشیم به این درد دچار نمیشدیم. اگر ۳۰۰ سال پیش در دوران سلطنت شاهان بیکفایت قاجاریه کشور ما به جای رفتن به قهقرای بیفرهنگی، به طرف علم سوق پیدا میکرد، اکنون کسی جرات نداشت که به ما بگوید بالای چشم شما ابروست. این ما بودیم که به دیگران میگفتیم چه کاری انجام بدهند یا ندهند. نه اینکه اکنون دیگران با گستاخی تمام به تمدن۲۵۰۰ساله ایرانی و اسلامی دستور بدهند چه کاری انجام بدهیم یا ندهیم. پدر بزرگان ما به دیگران دستور انجام کار را میدادند چه شده که امروز کشورهای تازه به دوران رسیده مجوز انجام کارها را به ما میدهند و تهدید میکنند در صورت انجام ندادن دستورات تحریمتان میکنیم. چرا باید بانک مرکزی کشور ما اجازه نداشته باشد حتی۱۰ هزار دلار پول جا به جا کند؟ اگر ما جامعه علمی قوی داشتیم زمان پایه گذاری قوانین سیستمهای الکترونیکی و نرم افزاری جا به جایی پول در سطح جهان ایران نیز سهمی داشت نه اینکه دیگران چنین فناوری را توسعه دهند سپس بعد از ۱۰ سال بهره برداری به عنوان یک فناوری دست دوم به کشور ما بفروشند و ما پس از کسب چنین فناوری به به و چه چه کنیم، غافل از اینکه پشت پرده این قانون نوشته است که بانک ایرانی به دلیل نداشتن شماره سویفت حق ارسال پول را ندارد. مانند اینکه به شما کارت بانکی بدهند اما شما رمز آن را ندانید. چرا با ما چنین رفتاری میکنند؟ به خاطر نبود یک جامعه علمی قوی و قادر که به طور مستحکم بتواند ایستاده باشد و فناوری جدیدی را تعریف کند. ما تا زمانی که پرچمدار تعریف اولیه علوم بنیادین نوین و نسلهای جدید فناوری نباشیم به ما دستور خواهند داد. خوبی ما ایرانیها این است که دستور پذیر نیستیم. ما باید از این روحیه استفاده کنیم و یک حرکت بنیادین علمی و فناوری به جامعهمان بدهیم.