طلاق یکی از مهمترین آسیبهای خانوادگی و از فاجعهبارترین رویدادهایی است که فروپاشی فردی، خانوادگی و اجتماعی را در پی دارد و آثار وضعیت پرتنش آن، گاهی تا مدتها بر جای میماند.
بنابراین لازم است فرایندهایی که میتواند خانواده را در برابر این نوع آسیبها و چالشها محافظت کنند، شناسایی شوند. امروزه جوامع مختلف اقدام به پژوهشهای گسترده و فراهمسازی برنامههای آموزشی و پیشگیرانه درزمینه ارتقای سلامت خانواده و شناسایی عوامل تأثیرگذار بر خانواده ازجمله طلاق عاطفی نمودهاند.
طلاق عاطفی که از عوامل اساسی تضعیف بنیان خانواده بوده و علت اصلی طلاق رسمی نیز محسوب میشود، پدیدهای پنهان و ثبتنشده در زندگی بسیاری از همسران است که در آن، اگرچه زن و شوهر بهطور رسمی از هم جدا نمیشوند اما بدون هیچ احساسی و عاطفی نسبت به هم و فقط بهصورت همخانه به زندگی خود ادامه میدهند.
چنین همسرانی با یکدیگر ارتباط صمیمی ندارند و نمیتوانند درباره احساسات و عواطف خود با یکدیگر حرف بزنند. این حالت متضمن فقدان اعتماد، احترام و محبت به یکدیگر است و همسران غالباً بهجای حمایت از یکدیگر، در جهت آزار و ناکامی و تنزل عزتنفس طرف مقابل عمل مینمایند و هر یک به دنبال یافتن دلیلی برای اثبات عیب و کوتاهی و طرد دیگری هستند.
این موضوع که توجه به آن از اهمیت بسیار زیادی برخوردار شده، توسط محققانی از دانشگاه زنجان و دانشگاه آزاد اسلامی این شهر به زیر ذرهبین برده شده است. در این فعالیت پژوهشی، ویژگیهایی شخصیتی که ممکن است افراد را به طلاق عاطفی سوق دهند، مورد بررسی واقع شدهاند.
این پژوهش با مشارکت 150 دانشجوی متأهل دانشگاه زنجان و به کمک پرسشنامههای علمی خاص انجام شده است. دادههای بهدستآمده نیز سپس با استفاده از روشهای آماری و از طریق کامپیوتر، تجزیهوتحلیل شدهاند.
نتایج این تحقیق که در فصلنامه «پژوهشهای مشاوره» متعلق به انجمن مشاوره ایران منتشر گردیدهاند، نشان داد که از میان موارد مختلف، مقبولیت، روان آزرده خویی، وظیفهشناسی و بلوغ عاطفی توانایی معناداری برای پیشبینی گرایش به طلاق عاطفی دارند.
لقمان ابراهیمی، استادیار گروه روانشناسی دانشگاه زنجان و دیگر همکارش در این تحقیق، میگویند: «ازآنجاکه ویژگی شخصیتی مقبولیت، دربرگیرنده صفاتی از قبیل صداقت، همکاری، اعتماد به دیگران و همدردی است، افراد دارای این ویژگی، واجد سازگاری بیشتری هستند. درواقع این عامل، میتواند مقبولیت، تعاون، اعتماد و بخشندگی را میان زوجین افزایش دهد و لذا از بروز طلاق عاطفی بکاهد».
آنها ادامه میدهند: «همچنین بلوغ عاطفی نیز میتواند در این خصوص نقش مهمی داشته باشد. افرادی که ازلحاظ عاطفی بالغ هستند، کنترل عواطف خود را بر عهده دارند. احساسات موجب تحریک آنها نمیشود و عواطف خود را در زمان مناسب و به شکل مناسب ابراز میکنند».
در کنار این موارد، داشتن اخلاق وظیفهشناسی نیز میتواند منجر به کاهش حرکت بهسوی طلاق عاطفی شود. به گفته ابراهیمی و همکارش، «وظیفهشناسی با مجموعهای از ویژگیها نظیرخویشتنداری، نظم و ترتیب، تعمق و پیگیری فعالانه اهداف مشخص میشود و نمره بالا در این مقیاس نشانه قابلیت اعتماد و اتکا به خود نظمبخشی، پیشرفت مداری، سختکوشی، مصمم بودن، انگیزش و مسوولیتپذیری بالاست. چنین افرادی بهآسانی در برخورد با مسائل ناامید نمیشوند و تلاش و موفقیت را متوقف نمیکنند».
محققان فوق درنهایت، پیشنهاد دادهاند که متولیان امر، برای همسرانی که مشکل طلاق عاطفی دارند یا متقاضی طلاق هستند، برنامه آموزشهای غلبه بر باورهای فراشناختی درکنار رشد مهارتهای شناختی عاطفی را اجرا نموده و بر افزایش بلوغ عاطفی در آنها، تأکید نمایند.
گزارش: محمدرضا دلفیه
No tags for this post.