تقریبا در هر رابطه ای تعدادی بحث و جدل وجود دارد و در مورد اینکه عامل بحث چیست یا چه طور می توان از آن جلوگیری کرد سردرگمی زیادی وجود دارد.این موضوع متاسفانه می تواند به مشکلات بیشتر منجر شود. شرکای عاطفی معمولا می گویند: ما سر مسائل پیش پا افتاده با هم بحث می کنیم.” این مسئله تا حدی درست است. این مسئله در واقع به این معناست که زیر سطح آن چیزی که قابل مشاهده است، شرکای عاطفی راجع به مسائل عمیق تری با هم جدل دارند.
بسیاری از دعواها در روابط عاطفی، مجموعه ای از “تعاملات منفی” است که در پردازش عاطفی نیاز ما به یک رابطه ی نزدیک و صمیمانه ریشه دارد.
تعاملات احساسی در میان شرکای عاطفی می تواند آنقدر سریع و آشوبناک پیش برود که تشخیص اینکه چه موضوعی دعوا را پیش آورده یا افراد چه طور می توانستند متفاوت رفتار کنند، دشوار می شود.
این دعواها می توانند آنقدر استرس زا شوند که این حس را ایجاد کنند که شما برای زندگی خود در میدان جنگ، نبرد می کنید.
ما به عنوان پستاندارانی اجتماعی، برنامه ریزی شدیم تا رابطه برقرار کنیم- به طور بحث برانگیزی حتی بیشتر از آنکه برای غذا خوردن برنامه ریزی شده باشیم. نیازما به روابط صمیمانه و نزدیک و احساسات قوی همراه با آن، سریع و ناگهانی ظاهر می شوند.
تمرکز روی محتوای بحث( مثلا اینکه چه کسی فراموش کرد بسته ی مهم را به پست ارسال کند) گاهی گمراه کننده است.
موضوع اصلی ای که دعواها در مورد آن به وجود می آید، امنیت عاطفی در یک رابطه، احساس درونی فرد که شریکش به او اهمیت می دهد و برای او حضور دارد و ترس از آسیب دیدن در رابطه است.
با این تفسیر، راه حل رابطه، آسیب پذیری احساسی(vulnerability)، در دسترس بودن و پاسخگو بودن است. این کار باعث پذیرش جنبه های دردناک احساسی وجود خودمان می شود و به قوی و عمیق تر شدن یک رابطه کمک می کند.
نیاز های ما در رابطه و وابستگی، معمولا سالم و قابل انطباق است. به جز ناهماهنگی های مربوط به تفاوت شخصیت، پارتنر ها معمولا به این علت دعوا می کنند که روش های تعاملی، آن ها را دچار احساس گرفتار شدگی و طرد شدگی می کند.
این روش ها و الگو ها به عنوان “چرخه منفی” در رابطه بین دو نفر مرزبندی می شوند و پارتنر ها باید به عنوان یک تیم به مقابله با آن بپردازند.
هدف، ایجاد تجربه نزدیکی و صمیمیت و ارتباط به جای گرفتار شدن در چرخه منفی است.با این تفسیر، یک بحث و جدل، در واقع یک الگو از واکنش های تقویتی است که اتصال عاطفی افراد را تهدید می کند.روابط نه به دلیل تعدد دعواها بلکه به دلیل نبود ارتباط و اتصال،کاهش شفقت و کاهش پاسخ و حضور عاطفی ناشی از “چرخه ی منفی” از بین می روند.
بر خلاف آنچه فکر می کنید، اگر از رویکرد هیجان مدارEFT برای رابطه درمانی کمک بگیرید، درمانگر شما معمولا تکنیک های ارتباطی را به شما آموزش نخواهد داد.بیشتر افرادی که در روابط چالش برانگیز قرار دارند چگونگی ارتباط را می دانند. شما احتمالا با دوستان،همکاران و غریبه ها خوب تعامل می کنید.پس چرا در ارتباط با شریک عاطفی خود مشکل دارید؟
پاسخ این است که شما در یک چرخه منفی از احساسات سرکوب شده و ناگفته و تلاش پنهان و گیج کننده برای ارضای نیاز به ارتباط و امنیت عاطفی خود قرار می گیرید. زیر سطح دعواها، اتفاقات بسیاری است که ناگفته می ماند. رسیدن به این ریشه ی اتفاقات، ما را به علت اصلی بحث ها و تنش ها ی رابطه می کشاند.
بنابراین تمرکز بر تکنیک های ارتباطی در بلند مدت شما را به ریشه نمی رساند یا مسائل را حل نمی کند. تحقیقات روی تنش و بحث زوج ها نشان می دهد آن ها در گرماگرم یک دعوا از تکنیک های ارتباطی استفاده نمی کنند.
در واقع شما زمانی که ناراحت هستید و نیاز به یک ارتباط صمیمانه دارید، احتماالا به سرعت از غریزه ی خود استفاده می کنید.احتمالا نمی ایستید و به تکنیکهای ارتباطی موثری مثل” گزاره های اول شخص”، “بازتاب” و “تایید” گزاره های طرف مقابل فکر کنید.
با این تفسیر زوج ها نیاز دارند تا نگاهی نزدیک و دقیق به اتفاقات زیر بحث ها بیندازندو بدانند چه چیزی سوخت چرخه ها و الگوهای منفی می شود. و چه چیزی احساسات گفته نشده را سرکوب می کند.
زوج ها باید یاد بگیرند در مورد ناراحتی، در مورد نبود ارتباط و حضور عاطفی، ترس از شکست یا ناکافی بودن برای طرف مقابل یا ترس از طرد شدن، به یکدیگر مراجعه و با هم گفت و گو کنند.
منبع:Psychological Science 2020
No tags for this post.