وسواس معمولا در کودکی یا اوایل بزرگسالی آغاز می شود و غالبا با سیر مزمن خود تاثیر منفی شدیدی بر کارکرد روانی، اجتماعی و شغلی افراد مبتلا بر جای می گذارد. نشانه اصلی این بیماری، وجود مشغولیت های فکری و عملی مکرر است.
وسواس های فکری عبارتند از افکار، تصاویر ذهنی پایدار و تکانه های ناخواسته و مزاحمی که معمولا از جانب فرد مبتلا به صورت بی معنی، ناپذیرفتنی و مقاومت ناپذیر تلقی شده و نهایتا منجر به پریشانی آشکار می شوند. وسواس فکری همراه با احساس های ناراحتی، اضطراب و خنثی سازی بروز پیدا می کند. خنثی سازی اغلب شکل رفتار اجباری همانند شستن یا وارسی کردن به خود می گیرد.
وسواس های عملی نیز شامل رفتارها یا پاسخ های ذهنی تکراری، قالبی و هدفمندانه ای هستند که بیمار از نظر ذهنی، برای عمل کردن به آنها احساس اجبار کرده و غالبا در برابر آنها مقاومت می کند. وسواس های عملی اغلب به وسیله وسواس های عملی به وسیله وسواس های فکری تحریک و ایجاد می شوند و چون می توانند اضطراب یا آشفتگی ناشی از وسواس را به صورت سریع اما گذرا کاهش دهند، تقویت می شوند.
شیوا ابراهیمی، روانشناس در این خصوص گفت: وسواس شامل افکار و رفتار و تصاویر آزار دهنده فکری و عملی است؛ افرادی که در معرض ابتلا به بیماری وسواس هستند هرچند بر افکار و اعمال نامناسب خود واقف هستند اما قادر به کنار گذاشتن کردارها و رفتارهای خودشان نیستند. در نهایت این افکار و اعمال وسواسی باعث ایجاد اضطراب فرد می شود که زندگی عادی و روزانه او را تحت تاثیر قرار می دهد.
وی افزود: بیشتر اختلالات روانپزشکی و روان شناختی ریشه در مسایل زیستی و ژنتیکی دارند اما آنچه که سبب افزایش اختلال وسواس در فرد می شود، ریشه در عوامل محیطی دارد بنابراین برای جلوگیری و پیشگیری از بروز شدید این مساله باید عوامل محیطی را کنترل کنیم زیرا هر انسانی قادر به مدیریت و کنترل رفتارهای خود است.
آرش میراب زاده روانپزشک، استاد دانشگاه و معاون آموزشی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی نیز وسواس فکری-عملی را یک اختلال اضطرابی دانست و در این خصوص گفت: هرچه این نوع وسواس شدت پیدا کند، سختتر میتوان با آن مقابله کرد و فرد بیمار بیشتر از آن رنج خواهد برد.
وی به علایم و نشانه های این بیماری اشاره کرد و افزود: داشتن افکار منفی یکی از مهم ترین عوامل بروز وسواس فکری-عملی است؛ فرد توان مقابله با این نوع افکار را ندارد و گاهی اوقات به انجام کارهای هیجانی و تکراری می پردازد.
میراب زاده اظهارداشت: بهتر است مبتلایان به اختلال یا وسواس فکری-عملی هر چه سریعتر به روان پزشک مراجعه کرده و با روشهای «دارو درمانی» و «روان درمانی» این اختلال وسوسه برانگیز را از خود دور کنند؛ این افراد تنها با مصرف دارو بهبود می یابند و مراجعه آنها به روان شناسان یا مشاوران درمانی کار اشتباهی است.
در طی سال های اخیر پژوهش های متعددی در رابطه با کارآمدی رویکرد شناختی- رفتاری در درمان بیماران مبتلا به اختلال وسواس صورت گرفته است. اگرچه نتایج این پژوهش ها نشان می دهد که این روش درمانی منجر به کاهش چشمگیر علایم وسواس فکری- عملی می شوند. با این وجود شواهد قابل توجهی نیز در مورد عدم پاسخ مناسب برخی از بیماران مانند انصراف از درمان یا عود دوباره بیماری به چشم می خورد.
الهه تاجیک، دانش آموخته دانشکده علوم انسانی دانشگاه علم و فرهنگ طی پژوهشی با مقایسه اثر بخشی درمان شناختی- رفتاری(مبتنی بر فرد) و شناختی-رفتاری (مبتنی بر زوج) در بهبود علایم اختلال وسواس فکری- عملی با راهنمایی دکترعلی اکبر سلیمانی به این نتیجه رسیده است که هر دو درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر فرد و زوج منجر به کاهش علایم معنادار اختلال وسواسی- اجباری و افسردگی و همچنین بالا رفتن معنادار سازگاری زناشویی می شوند. با این وجود، اثر بخشی درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر زوج در جهت بهبود علایم OCD، افسردگی و سازگاری زناشویی در مقایسه با درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر فرد به صورت معناداری بالاتر است.
گزارش: بیتا اکبری
No tags for this post.